• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

وقتی خنده حاج همت بند نمی‌آمد

04 آبان 1391 توسط حاتم

به گزارش فرهنگ به نقل از فارس، روایت زیر خاطره‌ای است از شهید محمد ابراهیم همت که توسط یکی از همرزمانش تقل شده است؛‌ در این خاطره که در سایت نوید شاهد منتشر شده، آمده است:


از دست کریمی، زیر لب غرولند می‌کردم که “اگر مردی، خودت برو. فقط بلده دستور بده.” گفته بود باید موتورها را از روی پل شناور ببرم آن طرف. فکر نمی‌کرد من با این سن و سالم، چطور اینها را از پل رد کنم؛ آن هم پل شناور. وقتی روی موتور می‌نشستم، پام به زور به زمین می‌رسید. چه جوری خودم را نگه می‌داشتم؟

ـ چی شده پسرم؟ بیا ببینم چی می‌گی. کلاه اورکتش روی صورتش سایه انداخته بود. نفهمیدم کی است. کفری بودم، رد شدم و جوری که بشنود گفتم “نمردیم و توی این برّ و بیابون بابا هم پیدا کردیم” باز گفت “وایسا جوون. بیا ببینم چی شده.” چشمت روز بد نبینه. فرمانده‌مان بود؛ همت. گفتم “شما از چیزی ناراحت نباشید، من از چیزی دل خور نیستم. ترا به خدا ببخشید.” دستم را گرفت و من را کنارش نشاند. من هم براش گفتم چی شده.

کریمی چشم غره‌ای به من رفت و به دستور حاجی سوار موتور شد و زد به پل، که از آن طرف ماشینی آمد و کریمی تعادلش به هم خورد و افتاد توی آب. حالا مگر خنده حاجی بند می‌آمد؟ من هم که جولان پیدا کرده بودم، حالا نخند و کی بخند. یک چیزی می‌دانستم که زیر بار نمی‌رفتم. کریمی ایستاده بود جلوی ما و آب از هفت ستونش می‌ریخت؛ حاجی گفت “زورت به بچه رسیده بود؟”

ـ نه به خدا، می‌خواستم ترسش بریزه.

ـ حالا برو لباست رو عوض کن تا سرما نخوردی؛ خیلی کارِت داریم. از جیبش کاغذی در آورد و داد به دستم و گفت “بیا این زیارت عاشورا رو بخون، با هم حال کنیم.” چشمم خیلی ضعیف بود، عینکم همراهم نبود و نمی‌توانستم این جوری بخوانم. حس و حالش هم نبود.

گفتم “حاجی بیا خودت بخون و گریه کن. من هزار تا کار دارم.” وقتی بلند شدم بروم، حال عجیبی داشت؛ زیارت را می‌خواند و اشک می‌ریخت…

جهت کپی برداری از مطلب سه صلوات عنایت فرمایید
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: خاطرات شهدا و بزرگان لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس