روزهایی که تو بودی...(گزیده ای از خاطرات همسران شهید)
خرید خانه با من
وارد خانه که می شد، آنقدر شوق داشت که گویی مدت هاست ما را ندیده. مهربان بود، مهربان. زیاد اهل حرف زدن نبود ، بیشتر به تمام حرف های ما دل می داد. اگر از رفتاری یا چیزی ناراحت می شد بیشتر سعی می کرد به جای برخورد و یا حتی تذکر، شرایط را به گونه ای فراهم کند ، تا تغییرات مورد نظرش خود به خود اتفاق بیفتاد و جالبتر این که با وجود مشغله های گوناگون و سنگینی که داشت، اما هیچ وقت خرید خانه را فراموش نمی کرد.(همسر شهید مرتضی آوینی)
برگرفته ازویژه نامه همسفر (3) –صفحه8 1