• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

نظاره گرشان بودم!

16 آذر 1392 توسط حاتم

امام صادق(ع)فرمودند: حضرت مهدی (ع) در حالی که پیراهن خونین پیامبر(ص)در روز شکسته شدن پیشانی و دندان مبارک پیامبر(ص)را بر تن دارد، به حضور پیامبر اسلام(ص) می رسد و عرضه می دارد: ای جدّ بزرگوار! تو وصف مرا بیان کردی و مردم را برای شناختن من راهنمایی کردی و نام و نسب و کنیه ام را برای آنان بیان کردی. اما امّت تو، مرا انکار کردند و از فرمانم سرپیچی نمودند؛ به طوری که گروهی گفتند: «او متولد نشد و چنین شخصی وجود ندارد و اگر هست، پس کجاست؟ و در چه زمانی وجود داشته و در کجا زندگی می کند؟ یا گفتند: او مرده است و هیچ فرزندی بر جای نگذاشته و گفتند: اگر این حرف ها ـ که امام زمانی وجود دارد ـ صحیح بود، هرگز خدا او را این همه سال، دور از مردم نگه نمی داشت! اما من نظاره گر این مسائل بودم و صبر کردم تا این که اکنون خداوند اجازة ظهورم را عنایت کرد و اکنون از آن همه بلا، به حضورت شکایت می آورم

گوهرهای ناب در کلام امام زمان(ع) محمد رحمتی شهرضا، حسین احمدی قمی، انتشارات مسجد مقدس جمکران.

 نظر دهید »

مظلوم ترین!

16 آذر 1392 توسط حاتم

امام مهدی(ع):

«اگر به اندازه ای که برای پیدا کردن مرغ گمشدة خود جستجو می کنید، دنبال من می گشتید؛ مرا می یافتید… من مظلوم ترین فرد عالم هستم.»

 نظر دهید »

برگزیده های خداوند

16 آذر 1392 توسط حاتم


خداوند متعال از میان مخلوقات عالم، برخی را برگزیده است:

از هستی… بهشت؛

از دنیا… حلال؛

از ادیان… اسلام؛

از کتاب های آسمانی… قرآن؛

از انسان ها… پیامبران؛

از راه ها… صراط مستقیم؛

از خانه ها… کعبه؛

از شب ها… شب قدر؛

از روزها… جمعه؛

از ماه ها… رمضان؛

از زنان… فاطمه زهرا؛

از درختان بهشت… طوبی؛
از سنگ ها… حجرالاسود؛
از آب ها… زمزم؛

از واجبات… نماز؛
از دل ها… دل شکشته؛

از چشم ها… چشم بسته از حرام؛

 نظر دهید »

جملات کوتاه و شنیدنی

16 آذر 1392 توسط حاتم


دل خانه خداست، به شیطان اجاره اش ندهید.


شرط زیارت آسمان، وداع با زمین است.


وقتی با خدا شروع نکنیم، با شیطان پایان می یابیم.


عاشق خدا باش، تا معشوق خلق باشی. فرشی، عرشی نمی شود.


سجده، قله عبادت ها است.


نمازگزاری که از دنیا دل نکنده است، مانند، خلبانی است که همیشه روی زمین زندگی می کند.


توپ دلت را به هر کس پاس نده.


عرفان، بلوغ روح است.


مزرعه دلتان را وجین کنید.


در دستور زبان عرفان، فعل این گونه صرف شود: من نیستم، تو نیستی، او هست.


وقتی پاها رفتن بشناسند، دستها نیازمند التماس نیستند.


تنها در یک معامله است که بازماندگان برنده اند: معامله با خدا.


دل های شعله ور، گلستان خدا در زمین اند.


دل معبد فرشتگان است، به شیطان اجاره اش ندهید.


زمستان را تحقیر نکنید، بهار هر چه دارد از زمستان است.


بهشتی ها، بدی های خود را در همین دنیا به جهنم می افکنند.


کارها را سخت نگیرید، سرسخت تر از اراده انسان چیزی نیست.


چقدر بیچاره اند آنها که چاره دردهای خویش را در خاک می جویند.


کسی که لیاقت درک آسمان را ندارد، زمین نیز تحویلش نمی گیرد.


خداوند قرآن را بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرو فرستاد، ما نیز آیات قرآن را بر صفحه قلبمان بنویسیم.


از روزنه معنویت، چشم انداز ابدیت تماشایی تر است.


دامن دل عاشقان، سرشار از مروارید اشک است.


اگر وقت کردید، به خودتان هم سری بزنید.


در کارگاه آفرینش، آن که بیشتر خراشیده می شود، قیمتی تر است.


آرمان ها ذکر دل ماست، اگر آسمانی باشد ما را آسمانی می کند و اگر زمینی باشد، ما را زمینی می کند.


منبع: برگرفته از کتاب جنگ جوان، اثر حجة الاسلام محمود اکبری


 نظر دهید »

خاطرات شهدا در مورد حضرت رقیه(س)

16 آذر 1392 توسط حاتم

 

مثل رقیه(س)…

می گفت :” آرزوی قلبی من اینه که مفقودالاثر باشم چون پیش خانواده هایی که جوانهاشون بی نام و نشون شهید شدند شرمنده ام.آرزو دارم حتی اثری از بدن من به دست شما نرسه”

توی نامه ای که به دخترش نوشته:” دخترم شاید زمانی بیاید که قطعه ای از بدنم هم به دست تو نرسه.تو مثل رقیه امام حسین(س) هستی.اون خانم سر پدر به دستش رسید ولی حتی یک تکه از بدن من به دست شما نمیرسه”

چهار روز از کربلای یک گذشته بود.با اصغر بصیر روی ارتفاعات قلاویزان مستقر شده بودند.گلوله توپ اومده بود تو سنگرشون.اصغر کاملا سوخت و محمدرضا هم پودر شد…هیچ اثری ازش نموند….

(منبع کتاب پرواز در قلاویزان، شهید محمذرضا عسگری)


حضرت رقیه (س) و سه شهید کنار خرابه

آن روز با رمز یا حضرت رقیه (س) به راه افتادیم . خیلی عجیب بود ماشین کنار یه خرابه خاموش شد. به آقا جعفر گفتم : رمز یا رقیه(س) است و این هم خرابه، حتما شهید پیدا میکنیم. کنار جاده دوتا شهید پیدا شد و من هم روضه خرابه خوندم. گفتم یک شهید دیگر هست و باید پیدا شود.خیلی گشتیم. اثری نبود. خبر رسید دو پیکر دیگر پیدا شد.به راه افتادیم. وقتی پیکرها را دیدیم، یکی از آنها جسد یک عراقی بود .به آقا جعفر گفتم :«رمز:دختر سه ساله- محل کشف: خرابه- تعداد شهید:سه تا به سن حضرت رقیه(س)»

" dir="rtl">برگرفته از مجموعه خاطرات 19 تفحص



/>


 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 131
  • 132
  • 133
  • ...
  • 134
  • ...
  • 135
  • 136
  • 137
  • ...
  • 138
  • ...
  • 139
  • 140
  • 141
  • ...
  • 330

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس