• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

خواص معجزه آسای آفتاب بهاری

16 فروردین 1392 توسط حاتم

مطالعات جدید دانشمندان نشان می دهد به کمک نور آفتاب در فصل بهار می توان پوکی استخوان را به تاخیر انداخت.

به گزارش فرهنگ نیوز، نور آفتاب در فصل بهار خاصیت ضد افسردگی دارد و برای درمان دیابت و کاهش قند بسیار مفید است.

بررسی ها نشان می دهد، در فصل بهار پیاده روی نقش زیادی در افزایش سلامتی دارد و با پیاده روی اشعه های مفید آفتاب مستقیماً جذب پوست می شوند و عمل کلسیم سازی با سرعت بیشتری انجام می شود.

گفتنی است، گیاهان در فصل بهار خواص بیشتری دارند زیرا اشعه های مفید آفتاب مستقیماً در گیاه جذب می شود و گیاهان رشد سریع تر دارند و خواص آن ها در بهار چندین برابر می شود و پزشکان توصیه می کنند تا در حد امکان در این فصل از میوه و سبزیجات زیاد استفاده کنید.

نتایج نشان می دهد، در فصل بهار حتماً روزی يك ساعت زیر نور آفتاب پیاده روی کنید و حتماً برنامه ریزی درست و صحیحی برای تغذیه این روزهایتان داشته باشید.

 نظر دهید »

ویژگی های یک رئیس جمهور شایسته در کلام امام علی (ع)

16 فروردین 1392 توسط حاتم

در هر جامعه ای نیاز به رهبر و حاکم امری ضروری و بدیهی و اجتناب نا پذیر است ، چنانچه حضرت امیر (ع) می فرمایند : «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ » مردم باید رهبر داشته باشند ، نیکوکار یا طبهکار ( نهج البلاغه خطبه ۴۰ )

در عمل نیز می بینیم که اولین حاکم جامعه اسلامی خود رسول الله (ص) هستند و ایشان نیز پس از خود حضرت علی (ع) را امام و حاکم بر امت اسلام معرفی می کنند و البته مشخص است که انتخاب حضرت امیر به عنوان حاکم نظر شخصی پیامبر نبوده است چراکه « وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الهَْوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى‏(نجم ۳ و ۴) آنچه پیامبر می گوید از روی هوای نفس نیست ، آنچه میگويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست‏ .

و این خود مدلولی بر پیوند نا گسستنی دین از سیاست است .

اما در زمانی که که دسترسی به پیامبر و امام معصوم نیست چه باید کرد ؟

در این زمان بنابر روایات صادره از اهل بیت و ادله عقلی به ولی فقیه رجوع می شود چرا که فقهای عادل و جامع الشرایط جانشینان پیامبر هستند .

اما در وضعیت جهان فعلی شاید به مصلحت نباشد که اداره ی امور کشور به دست ولی فقیه باشد و مجبور باشید که ولی فقیه را به عنوان سرپرست قوا و فرمانده کل قوا قرار دهیم و امور اجرایی را به فرد دیگری بسپاریم که البته این نیز از شئون ولی فقیه است که به فرد دیگری به نام رئیس جمهور تنفیذ می کند .

حال که انتخاب رئیس جمهور بر عهده مردم است بسیاری از افراد سود جو از این فرصت استفاده کرده اند و با فریب مردم و تغییر معیار ها و دادن وعده و وعید و شعار و … سعی در بدست آوردن آرای مردم دارند و گاهی نیز موفق بوده اند .

چه ملاکهایی برای انتخاب وجود دارد ؟

بهترین ملاکهای برای مسئولیت ، ملاکهایی هستند که از سوی معصوم تعیین شده، اکنون ما به نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر مراجعه می کنیم که در آن شرایط حاکم و فرمانده به خوبی بیان شده .

اوصاف یک مسئول و کارگزار حکومت اسلامی عبارتند از:

۱- کسی که برای خدا و پیامبر و امام خود خیرخواه ترین فرد است .

۲- پاک دامن ترین مردم است

۳ - حیا دارد

۴ - کم طمع است

۵ - دارای حسن خلق است

۶ - اهل دانش است

۷- اهل تدبیر و سیاست است

۸ - عاقبت نگر است

۹ - صاحب تجربه است

۱۰ - دارای حسن سابقه است ( و نسبت به دیگران در انقلابی بودن و خدمت به اسلام سبقت دارد)

۱۱ - صاحب فتوّت است( دارای سفره گسترده و کسی که از دسترنج خود می بخشد و اهل کار خیر است)

۱۲ - از خاندان پارسایان است و اصالت خانوادگی دارد

۱۳ - دارای شخصیتی قوی و اثرگذار است

۱۴- امانت دار و به امانت داری شناخته شده است

۱۵- بزرگ منش است

۱۶- بردباری و صعه ی صدرش زیاد است

۱۷- پوزش ها را می پذیرد

۱۸ - دیر به خشم می آید

۱۹ - شجاع و دلیر است

۲۰- در برابر قوی دستان تسلیم نمی شود و سازش نمی کند .

۲۱ - نا توانی او را سست نمی کند

۲۲- بزرگی کار او را نا توان نمی کند

۲۳- بسیاری کار او را پریشان نمی کند

۲۴ - درشتی او را بر نمی انگیزد

۲۵ - بر نا توانان رحم می کند

این ملاکهای بیان شده هر کدام به تنهایی تاثیر بسیاری در یک شخص دارد به ویژه که آن شخص حاکم جامعه اسلامی باشد و نبود هر یک از این وصف ها تاثیر منفی بر مدیریت او خواهد داشت ، چنانچه اگر به تاریخ انقلاب نگاه کنیم و مسئولین را با این معیار ها بسیجیم می بینیم که نکات قوت و ضعف آنها ریشه در داشتن یا نداشتن این اوصاف دارد .

حال در این قحط الرجال که هر کس که چند صباحی مسئولیت خرد و کلانی داشته به خود جرات می دهد و میخواهد بر تخت حکومت بر شیعیان تکیه زدن و پا جا پای مالک اشتر ها و سلمان ها و … بنهد .

اما باید معیار ها و ملاک ها را شناخت و بر اساس آن افراد را سنجید

َ إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِّ وَ اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه‏

دين خدا با افراد سنجيده نمى ‏گردد، بلكه نشانه‏ هاى حق، را بايد، معيار بگيرى، وحق را بشناسى، تا اهل آن را تميز دهى‏.(ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، ج‏۲، ص: ۱۶۷)

 

 

 نظر دهید »

فاطمه عليها السلام، هنوز هم غريب است! .

15 فروردین 1392 توسط حاتم

براي معرفي کردن حضرت زهرا عليها السلام نبايد فقط زن امروز را مخاطب قرار دهيم؛ بلکه بايد دايره را کمي وسيع‌تر بگيريم و او را براي انسان‌هاي همه دوران‌ها معرفي کنيم. چون او نه فقط براي زن‌ها، که براي همه انسان‌ها، الگوست.

فاطمه عليها السلام همان علي عليه السلام است در فرم زنانه. حضرت زهرا عليها السلام پيامبر نبودند؛ ولي پيامبرانه زندگي کردند، پيامبرانه انديشيدند، پيامبرانه موضع گرفتند، و پيامبرانه از دنيا رفتند.


زندگي فاطمه عليها السلام را تنها به جريان در و ديوار و سقط شدن بچه محدود کردن، ظلم به ايشان است. با اين که آن حضرت عمرش کوتاه بود و فرصتي نداشت که خودش را نشان بدهد، ولي عمر با برکتي داشت. مثل يک سي‌دي فشرده با هزاران صفحه مطلب. فاطمه عليها السلام عمري کوتاه کرد؛ ولي هزاران صفحه معرفت از او به جا مانده است. تمام صحبت‌هايي که از او به جا مانده و در طول تاريخ، سانسور نشده، به اندازه يک جزوه هم نيست؛ اما ما با اکثر آن هم آشنا نيستيم. آن‌قدر که فاطمه فاطمه مي‌گوييم، نمي‌توانيم دو جمله از آن حضرت نقل کنيم.


جمله‌هايي که از حضرت به جا مانده، بسيار متعالي است و متفکران مي‌توانند از آن عبارات، نتيجه گيري‌هاي بزرگ تربيتي و اخلاقي بکنند. در حوزه معرفت و علم، در حوزه سياست، در حوزه اقتصاد و حقوق مي‌توان از احاديث آن حضرت، نتيجه گيري‌هاي خوبي کرد. سفره‌اي است که پهن شده، ولي کسي نيست که کنار سفره بنشيند و درست استفاده کند.


ما هنوز نابالغيم. بايد نسل‌هاي بالغي برسند که بتوانند بفهمند چطور با اين انوار مقدس الهي روبرو شوند و از آنها دانش بياموزند. براي فراگرفتن علوم اهل‌بيت، يک حدي از بلوغ لازم است؛ اما ما مثل بچه‌اي هستيم که در بزرگترين کتابخانه عالم ـ که ميليون‌ها جلد از بهترين کتاب‌ها در آن قرار دارد ـ رها شده است و اصلاً نمي‌فهمد که اين‌ها چيست. اگر وقتي از کتابخانه بيرون مي‌آيد، از او سؤال کني چه ديدي، مي‌گويد: «سالنش خوب بود، ولي در آن نمي‌شود فوتبال بازي کرد!» اين برداشت او از آن کتابخانه است. او نمي‌داند که نتيجة تحقيقات ميليون‌ها متفکر بزرگ، از شرق و غرب عالم، از ازل تا آن روز، همه و همه در آن سالن جمع بوده است. آن کودک نابالغ هيچ کدام از آنها را نمي‌بيند. رابطة ما هم با اهل‌بيت عليه السلام، همين طوري است. مثل بچه‌اي که وارد بزرگترين کتابخانه عالم مي‌شود و وقتي بيرون مي‌آيد مي‌گويد به درد نمي‌خورد. راست هم مي‌گويد، چون اين همه کتاب به درد او نمي‌خورد.


فاطمه عليها السلام هنوز هم غريب است؛ چون همه برداشت ما از فاطمه عليها السلام مسأله بين در و ديوار بودن اوست. اين مسأله اتفاق جانگدازي بود و ما بايد هميشه داغدار آن باشيم؛ ولي حضرت فاطمه عليها السلام که فقط اين نيست. اين جريان، بخش بسيار کوچکي از زندگي و شخصيت اوست.


براي الگو شدن انسان‌هاي بزرگي مثل فاطمه عليها السلام، لازم نيست آنها را پايين بکشيم تا هم‌قد ما بشوند. بعضي فکر مي‌کنند براي اين که پيامبران يا اولياي خدا بتوانند براي ما الگو باشند، بايد آنها را از مقام والايي که دارند پايين بکشيم؛ و اِلاّ اگر خيلي بالا باشند به درد الگو شدن نمي‌خوردند. اين اشتباه است. همه چيز آنها با ما فرق مي‌کرد. نگاهشان به عالم، نگاهشان به خودشان، نوع تصميم گيري‌هاي آنها، انگيزه‌هاي آنها…. اگر قرار باشد آنها هم مثل ما باشند، چرا بايد آنها معلم ما شوند؟ ما معلم آنها مي‌شديم!
لذا نبايد آنها را آن‌قدر پايين بکشيم که هم‌قدّ ما شوند. از آن طرف، نبايد به آنها آنقدر انتزاعي نگاه کنيم که نفهيم براي «فاطمي بودن» چه بايد کرد. هر دو نگاه، غلط است.


درخشندگي فاطمه عليها السلام در تاريخ خيلي کوتاه بوده است؛ اما بعضي‌ها نگويند اين درخشندگي کوتاه او در طول تاريخ براي الگو شدنش کافي نيست. اگر کسي در يک بيابان تاريک گرفتار شود، درخشش يک لحظه‌اي نور هم کافي است تا او جهت صحيح را پيدا کند. عمر فاطمه عليها السلام هر چند کوتاه بود، اما کافي بود. ابعاد مختلف او را نگاه کنيد. برخي ابعاد زندگي او را اصحاب درجه يک پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مثل سلمان حکيم نقل کرده‌اند.


براي شناخت آن حضرت، اين جريان کافي است که شب ازدواجش، در حالي که بهترين لباسش را پوشيده بود و خانمي آمد و ابراز نياز کرد و گفت: «من لباس مناسبي ندارم. امشب شب شادي شماست، به فکر من هم باشيد.» آن حضرت لباس عروسي را از تن بيرون آورد و لباس عادي خود را پوشيد. آن وقت، لباس عروسي‌اش را تقديم آن زن کرد. و با تمام سخاوتش به او گفت: «ببخشيد که من چيزي بهتر از اين ندارم» و بعد، با لباس عادي به خانه شوهرش علي رفت.


پيامبر که آمد، ديد لباس عادي بر تن اوست. فرمود: «دخترم! لباس عروسي‌ات کجاست؟» فاطمه عليها السلام گفت: « پدر! من هرچه کردم ديدم نمي‌توانم اين لباس را بپوشم در حالي که يک انسان به اين لباس محتاج است.» پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «آيا او را مي‌شناختي؟» حضرت پاسخ دادند: «نه.» پيامبر فرمودند: «پدر و مادرم فداي تو.»
هر چند زندگي حضرت زهرا عليها السلام سرشار از اين موارد است، ولي آيا همين يک مورد، همان نوري نيست که در تاريکي مي‌درخشد؟ اگر جامعه ما به همين يک جريان عمل کند، مي‌تواند نتايج اجتماعي و اقتصادي خوبي بگيرد.


يا مثلاً امام حسن عليه السلام روايت کرده است: «وقتي کودک بودم، مي‌ديديم که مادرم شب‌ها بلند مي‌شود و عبادت مي‌کند. گاهي فکر مي‌کرد، گاهي ذکر مي‌گفت و گاهي اشک مي‌ريخت و براي ديگران دعا مي‌کرد، ديگراني که نمي‌دانستند مادرم هر شب براي آنها دعا مي‌کند. از بس ايستاده دعا مي‌کرد، پاهايش ورم کرده بود. منتظر مي‌شدم تا براي خودمان هم دعا کند، اما وقتي همه را دعا مي‌کرد، تنها مي‌گفت: خدايا! به خاطر عظمت خودت ما را ببخش. يک بار وقتي دعاي مادرم تمام شد، به او گفتم: شما اين همه سرپا مي‌ايستي و براي همه، حتي دشمنانت، دعا مي‌کني، ولي براي خودت، در آخر دعاهايت، دعا مي‌کني؟ مادرم در جواب فرمود: الجار ثم الدار؛ اول براي ديگران بعد براي خود.» اين طور کارهاي حضرت زهرا عليها السلام الگوست. براي مرد و زن امروز و ديروز و فردا، براي زن و مرد شرق و غرب عالم.


هم چنين سلمان نقل مي‌کند که در اوج قدرت رسول‌الله صلي الله عليه و آله و سلم، فاطمه عليها السلام را ديدم که از خانه بيرون آمد. در حالي که چادري تميز ولي کهنه بر سر داشت. با خودم فکر کردم که دختر قيصر و کسري لباس‌هاي زربافت مي‌پوشند، ولي دختر رسول خدا ـ که همه چيز در اختيار پدرش است ـ اين طور زندگي مي‌کند. همين طور که با خودم داشتم فکر‌ مي‌کردم، زهراي مرضيه عليها السلام به من فرمود: «سلمان! معيار ارزش‌هاي ما با قيصر و کسري فرق مي‌کند. چيزهايي براي آنها خوب است و براي ما خوب نيست. معيارها و ملاک‌ها و نگاه‌هاي ما با آنها فرق مي‌کند.» اصلاً حضرت زهرا عليها السلام آمده است تا همين را به ما بياموزند که ملاک‌هايمان را عوض کنيم.


شما آن همه تواضع و محبت و تعهد اجتماعي فاطمه عليها السلام را ببينيد؛ اولاً در برابر خانواده‌اش و ثانياً در برابر جامعه. او اگر فريادي زده، اعتراضي کرده، اشکي ريخته، خطبه‌اي خوانده و قهري کرده، همه اين‌ها براي دفاع از حقيقت و عدالت بوده است، براي دفاع از انسان بوده است؛ نه دفاع از حق شخصي خودش.


اگر نام فدک را مي‌آورد، اگر نام علي را مي‌آورد، به اين معنا نيست که باغ من را پس بدهيد، رياست شوهر من را پس بدهيد. اصلاً اين حرف‌ها نبوده. خودشان در سخنراني معروفشان در مسجد پيامبر مي‌فرمايند: «اي مردمي که به سوي گفتار باطل مي‌شتابيد، چشم بر زشتي‌ها مي‌بنديد، هرچه پيش مي‌آيد را توجيه مي‌کنيد، آنچه نمي‌خواهيد ببينيد نمي‌بينيد، هرچه نمي‌خواهيد بدانيد نمي‌دانيد، هرگاه مي‌خواهيد چشم‌هايتان را بر حقيقت مي‌بنديد و هرگاه نمي‌خواهيد نمي‌بنديد، آيا اين قرآن، کتاب تفکر نيست؟» درد فاطمه عليها السلام اين‌هاست. ايشان در ادامه مي‌فرمايند: «مشکل شما اين است که نمي‌توانيد بر اساس قرآن و معرفت قرآني داوري کنيد. يا نه، مشکل شما مشکل معرفتي و ندانستن نيست؛ مشکلي ديگر داريد و آن، اين است که بر دل‌هاي شما مهر خورده است. رفتار زشت شما، قلب‌هايتان را سياه کرده و مانع تصميم‌گيري درست شما شده است. مي‌دانيد حق چيست ولي نمي‌توانيد به احترام حق به پا خيزيد. چرا نمي‌توانيد؟ زيرا نمي‌خواهيد! وقتي عمل زشتي تکرار شود، روز به روز قدرت ديدن، شنيدن و تشخيص، از آدمي، بيشتر سلب مي‌شود. پس آنگاه که ماه به ماه و روز به روز، فاسدتر مي‌شويد، ديگر کلمات خداوند نيز درد شما را درمان نخواهد کرد. آيات خدا را مي‌شنويد ولي وحي صريح خدا را نادرست تأويل مي‌کنيد…» اين‌ها درد فاطمه عليها السلام است. در روايت است که ايشان رو به قبر پيامبر مي‌کرد و با اشک و با صدايي بلند ـ که همه مردم مي‌شنيدند ـ فرمودند: «پدر! اي آخرين سفير خداوند! کينه‌هايي که پنهان شده بود پس از تو سر باز کرد؛ کاش پيش از تو رفته بودم.»


فاطمه عليها السلام يک شخصيت اسلامي است، او فقط يک شخصيت شيعي نيست. بسياري از اهل سنت، براي حضرت فاطمه عليها السلام احترام کامل قائلند و در منابع روايي مهم آنها، وجوب اين احترام آمده است. آقاي بخاري در کتاب «صحيح» خود از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل مي‌کند: «هرکس فاطمه را به خشم آورد، من را به خشم آورده است» يا حاکم نيشابوري ـ که از بزرگان اهل سنت است ـ در کتاب «مستدرک» از قول پيامبر نقل مي‌کند: «فاطمه! خدا با خشم تو به خشم مي‌آيد و با شادي و رضايت تو راضي مي‌شود.»
بعضي‌ها با خواندن اين حديث ـ که هم شيعه و هم اهل سنت آن را نقل کرده‌اند ـ اين طور برداشت مي‌کنند که خداوند خودش را با فاطمه عليها السلام تطبيق داده است و شايد به ذهن کسي بيايد که پيامبر دارد لطفي در حق دخترش مي‌کند و شايد همه پدرها در مورد دخترشان بگويند که هر کس دختر مرا اذيت کند، مرا اذيت کرده است. اين برداشت، کاملاً غلط است. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي‌خواهد اين نکته را بگويد که فاطمه عليها السلام فاني در خداست، فاطمه عليها السلام سکوتش براي خداست، فريادش براي خداست، لبخند و خشمش، صلح و قهرش…، همه و همه براي خداست. اصلاً اين حديث مي‌گويد که فاطمه، چيزي نيست جز ارادة خداوند.
در اين صورت، اگر ما نتوانستيم بفهميم راه خدا از کدام سمت است، مي‌توانيم از روي رفتار فاطمه عليها السلام و از روي خشم و شادي فاطمه عليها السلام آن را بفهميم. اگر معني حديث، غير از اين باشد، اشکالات زيادي به آن و حتي به خود پيامبر وارد مي‌شود که نعوذ بالله شما داريد با دين خدا بازي مي‌کنيد و مي‌خواهيد بگوييد ما براي حق و باطل، حساب و کتابي نداريم. هر جا که فاطمه عليها السلام خوشش بيايد، حق است و هرجا فاطمه عليها السلام بدش بياد، باطل است. معناي صحيح روايت، اين است که پيامبر مي‌فرمايد: «فاطمه جان! تو آنقدر محو در رضايت خداوند هستي، و به قدري حرکات و احساسات تو کنترل شده و الهي و اصولي است که اصلاً‌ شادي و غمت هم الهي است و از روي جهل و اشتباه و تعصب شخصي نيست. موافقت و مخالفت تو از سر نفس و عواطف شخصي نيست؛ بلکه بر اساس ضوابط الهي است. به همين خاطر، رضايت تو رضايت خداوند است؛ چون تو غير از خدا چيز ديگري نمي‌خواهي. بنابر اين وقتي تو موضعي مي‌گيري، يعني اين موضع، موضع خداست. اگر تو در مسأله‌اي شادي کني، معلوم مي‌شود که خداوند از آن مسئله، راضي است.»
اين است رمز آن که خدا با غضب فاطمه به خشم مي‌آيد و با رضاي او، راضي مي‌شود…
……………

استاد حسن رحيم‌پور ازغدي

 نظر دهید »

اهمیت دگرگونی و انقلاب قلب

07 فروردین 1392 توسط حاتم

قلب مهم ترین عضو هر انسانی است، این عضو کانون گرایشات و عواطف انسان است، به عبارتی قلب عضوی است که محل و جایگاه عشق و نفرت می باشد، برای همین اسم او را در دگرگونی قلب نهادند، عضوی که می تواند جای نفرت را با عشق و برعکس تغییر دهد.

استاد محمد تقی جعفری می فرمايند: در تایخ ادبیات اسلامی ایران به دل و حالات گوناگون دل آنقدر توجه شده است که حدود ۳۰۰ پسوند و پیشوند برای آن در ادبیات فارسی شمرده شده، مانند سنگدل و دل رحم و … این‌ها همه نشان از توجه به دل و فرآیند‌های مختلف آن می باشد و در قرآن کریم، هم بسیار به دل توجه شده است.

در قرآن غلیظ القلب داریم (آل عمران؛ ۱۵۹)؛ قلب قسی داریم )بقره؛ ۷۴)؛ قلب بیمار داریم (احزاب ۳۲)؛ قلب زنگ زده داریم (مطففین؛ ۱۴)؛ قلب مختوم داریم (بقره؛ ۷)؛ قلب مرعوب داریم (آل عمران؛ ۱۵۱)؛ قلب بدون فهم )اعراف ۱۷۹)؛ قلب رئوف داریم (حدید ۲۷)؛ قلب سلیم داریم، روزی که فرزندان بر آدمی فایده ندارد، مگر قلب سلیم (شعرا؛ ۸۹) بنابراین قلب سلیم، مهمترین توشه آخرت ماست که ما آن را ازخدا درخواست می کنیم؛ قلب مطمئن داریم (نحل؛ ۱۰۶) و همه این ها به مقلب القلوب بودن خداوند بر می گردد.

امام رضا (ع) فرمودند:

خدای عز و جل به سه چیز همراه سه امر دیگر فرمان داده: امر کرده به نماز و زکات پس هر که نماز کند و زکات ندهد نمازش پذیرفته نمی شود، امر کرده به شکر خودش به همراه شکر والدین (در سوره لقمان آیه ۱۴) پس هر که شکر والدین نکند شکر خدا را نکرده و امر کرده به تقوا و صله رحم. در (آیه ۱- سوره النساء) و هر که صله رحم نکند تقوا ندارد.

رسول اكرم صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله :

اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجْهِها وَاصْطِناعُ الْمَعْروفِ وَبِرُّ الْوالِدَیْنِ وَصِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً وَتَزیدُ فِى الْعُمْرِ وَ تَقى‏مَصارِعَ‏السُّوءِ؛

صدقه بجا و نیكوكارى و نیكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبدیل و عمر را زیاد و از مرگ بدجلوگیرى‏مى‏كند.

امام باقر علیه ‏السلام :

اِنَّ اَعْجَلَ الخَیرِ ثَوابا صِلَةُ الرَّحِمِ؛

ثواب صله رحم سریع‏تر از هر كار خیرى به صاحبش مى‏رسد

 نظر دهید »

چرا «حماسه» اقتصادی؟

02 فروردین 1392 توسط حاتم

به گزارش فرهنگ نیوز : رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی خود خطاب به ملت ایران، سال ۹۲ را سال «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» نام گذاری کردند. این امر نشان دهنده اهمیت اقتصاد در کنار سیاست در تفکر رهبر انقلاب است و ایشان با اذعان به سختی های اقتصادی که در سال ۹۱ بر ملت ایران بار شد، با این نام گذاری درجه اهمیت اقتصاد را در برهه حساس کنونی یاد آور شدند.

هرچند سالهای قبل نیز محور شعارهای رهبر معظم انقلاب اقتصاد بود، این سال با عنوان سال «حماسه» اقتصادی در شعار ایشان تجلی میابد. دلیل حماسه سازی در سال ۹۲ اما چیست؟

سال ۹۱ که شروعش با آثار تورمی هدفمندی یارانه ها و به دنبال آن افزایش نرخ ارز و در نهایت تحریم های همه جانب دشمنان ایران بود، تا پایان شاهد انواع و اقسام موجها و شوک های اقتصادی به خصوص برای قشر متوسط و ضعیف جامعه ایران بود. شوک های اقتصادی که هر کدام از آنها یک به یک بر بدنه اقتصاد کشور فرود آمد و همراه شد با دستپاچگی و بی برنامگی مسئولان دولت و مجلس در برخورد با این شوک ها.

رهبر انقلاب نیز در پیام نوروزی خود به این مسئله به شکلی کاملا شفاف و واضح اشاره کردند و فرمودند: در زمینه‌ی اقتصاد البته بر مردم فشار وارد آمد، مشکلاتی ایجاد شد؛ بخصوص که اشکالاتی هم در داخل وجود داشت؛ برخی از کوتاهی‌ها و سهل‌انگاری‌ها انجام گرفت که به نقشه‌های دشمن کمک کرد.

بدون شک از منظر رهبر انقلاب مجموعه سهل انگاری ها و سوء مدیریت های اقتصادی در سال ۹۱ پنهان نمانده است و ایشان به خوبی درجه اهمیت و تاثیر این دست از سوء مدیریت ها را بر بدنه جامه و اقتصاد بیان کرده اند.

اما شعار امسال تا حد زیادی متفاوت با شعارهای اقتصادی سال گذشته است. این سال، سال «حماسه» است و دلیل آن تا حد زیادی واضح است. شوک ها و سختی های اقتصادی که در سال ۹۱ بر کشور بار شده است به راستی نیازمند یک حماسه سازی برای عبور دادن کشور از گردنه بحران اقتصادی است.

در جایی که تولید ملی ضربات بزرگی به دلیل اشتباه در اجرای هدفمند سازی یارانه ها خورده است، در جایی که افزایش نرخ تورم به شکل بی سابقه ای طی یک دهه گذشته تداوم یافته و از مرز ۳۰ درصد عبور کرده است و همچنین همزمان با آن افزایش نرخ ارز منجر به افت ارزش پول ملی و کاهش دسترسی به کالاهای خارجی و وارداتی شده است، حماسه سازی اقتصادی لازمه بازگرداندن کشور و اقتصاد آن به حالت عادی است.

آنچه اهمیت دارد این است که حماسه اقتصادی در کنار حماسه سیاسی از دید رهبر انقلاب بیان شده است و با توجه به اشاراتی که رهبر انقلاب در پیام نوروزی خود به مسئله انتخابات ریاست جمهوری داشتند، گویا اینطور به نظر میرسد که بخش اعظمی از این حماسه آفرینی اقتصادی بر گردن و به دوش دولت بعدی است.

رهبر انقلاب اشاره کرده اند که: لازم است هم در زمینه‌ی اقتصاد، هم در زمینه‌ی سیاست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور باید وارد شد، با همت بلند و نگاه امیدوارانه باید وارد شد، با دل پر امید و پر نشاط باید وارد میدانها شد و با حماسه‌آفرینی باید به اهداف خود رسید.

بدون شک میتوان گفت حماسه سازی اقتصادی از هر دو جبهه - مردم و مسولان - باید مد نظر واقع شود. در جبهه مردم همانگونه که رهبر انقلاب اشاره کرده اند، نگاه امیدوارانه و همت بلند لازمه حضور جهادی است و در جبهه مسئولان نیز با توجه به تجربیاتی که از سال ۹۱ به دست آمده است، برنامه ریزی دقیق، پرهیز از برخوردهای دفعتی و تصمیم گیریهای خلق الساعه و مدیریت فضای اقتصاد کشور به شکل روشمند و هوشمندانه است.

شعار امسال تفاوتی فاحش با شعارهای سال گذشته دارد زیرا در دل خود اهمیت و بزرگی اقداماتی که باید برای حماسه سازی صورت پذیرد را جای داده است. حماسه سازی یک شرط اساسی دارد، و آن همدلی همیاری کسانی است که قرار است حماسه بسازند.

با این شرط، باید از مسئولان خواست که با مدیریت صحیح و علمی، مردم را با برنامه های خود و مسیر تحول اقتصادی کشور در این برهه حساس همراه سازند و بر اساس تغییر شرایط مسیر حرکتی اقتصاد کشور را تغییر دهند. و این وظیفه ای است که هم بر دوش دولت فعلی است و هم بر دوش دولت آینده.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 52
  • 53
  • 54
  • ...
  • 55
  • ...
  • 56
  • 57
  • 58
  • ...
  • 59
  • ...
  • 60
  • 61
  • 62
  • ...
  • 96

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس