• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

هفتاد و دومین کفن سهم فرمانده گردان مالک شد

29 بهمن 1391 توسط حاتم

سردار رشید اسلام «شهید حشمت اله طاهری» فرمانده دلیر گردان مالک اشتر(س) لشکر ویژه ۲۵ کربلا می باشد. فرماندهی که سرش روی زانوی همسرش بود و به شهادت رسید.

یک ماه پس از مجروحیت اش در اول فروردین سال ۱۳۶۵، چند ساعتی به ساعت پنج صبح، زمان تحویل سال مانده بود. حشمت اله در حال استراحت بود که ناگهان از خواب برخاست و با حیرت به نقطه ای خیره شد. مدتی در این حالت بود تا اینکه به هنگام تحویل سال با شادی و لبخند خوابی را که ساعتی قبل دیده بود برای خانواده چنین تعریف کرد: [صحنه ای از میدان کربلا را در خواب دیدم. امام حسین(ع) را در میان سیل جمعیت که پارچه های سفید تمیزی در دست داشتند، مشاهده کردم. همه با شور عجیبی با هم صحبت می کردند. صفا، اخلاص و نورانیت در چهره های پژمرده و خاک آلود افراد موج می زد. امام تک تک پارچه ها را بلند کرد و با رویی گشاده و لبی خندان به یارانش می داد. هفتاد و دو نفری که من هم جزء آنها بودم از امام این پارچه های سفید را دریافت کردند. من که نظاره گر این موضوع بودم سوال کردم: «این ها چیست؟» گفتند: «کفن است، یک کفن از هفتاد و دو کفن در دست امام باقی مانده بود که امام به سمت من آمد و آن را به دست من داد و گفت : این هم برای تو.»]


شب ۲۳ ماه مبارک رمضان مصادف با ۱۲ خرداد ۱۳۶۵ حال او بسیار بد بود و روی تخت بیمارستان شاهد آخرین نفسهایش بودم. در آن لحظات سخت مسائلی را بیان کرد، از جمله اینکه گفت: «فردا غوغایی به پا می شود، چه خواهید کرد؟» گفتم: «بیدی نیستم که به هر بادی بلرزم.» با خنده رضایت بخشی از من تشکر کرد و سفارش هایی درباره فرزندان کرد و وصیت ها نمود.


لحظاتی بعد از اذان صبح در حالی که حالش بسیار وخیم بود، ناگهان دیدم به صورت نیمه نشسته روی تحت با احترامی خاص تعظیم کرد. گویا شخصی یا اشخاص بزرگواری به دیدار او آمده اند. شروع به تلاوت قرآن کرد و سپس پرسید: «این کاخها برای کیست؟» در آخر در حالی که دستهایش را با احترام روی سینه گذاشته بود، گفت : «چشم می آیم، می آیم.» آرام سر را روی تخت گذاشت و نگاهی به من انداخت و شهادتین را بر زبان جاری کرد و لحظاتی بعد روح او از قفس تن جدا شد. با چشمانی باز و لبانی خندان در سالگرد تولد پسرش در حالی که بیست و هفت سال بیشتر نداشت به دیار باقی شتافت. پیکر نحیف او را که پوستی چسبیده بر استخوان بود در میان انبوه جمعیت سوگوار تشییع و در گلزار شهدای آمل امام زاده ابراهیم(ع) به خاک سپرده شد. از حشمت اله، سه فرزند به نام های “زينب” ، “زهرا” و “محمدحسين” به يادگار مانده است.

 نظر دهید »

شهرت گریزی وجه مشترک آیت الله بهجت و آيت‌الله تهرانی/

28 بهمن 1391 توسط حاتم
حجت الاسلام و المسلمين صديقي در گفت‌وگو با رجانيوز:
شهرت گریزی وجه مشترک آیت الله بهجت و آيت‌الله تهرانی/ آقا مجتبی در فتنه88 سر سوزنی از مسیر منحرف نشد

 

 

 

 

 گروه معارف: یکی از افراد برجسته به من گفت “من خدمت حاج آقا مجتبی تهرانی رفتم و گفتم یک تصمیم خلافی بنا است ـ در کشور ـ گرفته شود و شما بیایید در این خصوص سخنانی را بیان کنید تا این تصمیم در نظام گرفته نشود و آقا مجتبی فرمودند «پرچم به دست حضرت آقاست، او علمدار است، بروید به ایشان بگویید، اگر ایشان صلاح دانستند ما هم حرفی بزنیم، آن وقت بیان می کنیم.»

   به گزارش رجانیوز، حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، از بزرگان و عالمان فرزانه ای بود که تمام سیره و روش زندگی‌اش در همه ابعاد فکری، اعتقادی، اجتماعی، انقلابی و سیاسی برای همگان به طور خاص برای پیروان حقیقی راه حق اسوه و الگو است.

 همزمان با ایام چهلمین روز در گذشت جانسوز اين عالم ربانی برخی از ابعاد وجودی او را در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین صدیقی امام جمعه موقت تهران مورد واکاوی قرار دادیم که در ادامه می خوانید.

 چیزی که دیگران جرأت بیانش را به امام نداشتند حاج آقا مجتبی به جهت نزدیک بودن به امام می‌گفت

 ضایعه در گذشت حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی حادثه تلخی بود که برای دوست‌داران این اسوه اخلاق پیش آمد، با توجه به این که شما از نزدیکان این عالم برجسته بودید، یکی از ابعاد شخصیتی ایشان را که بیش از همه در منظر حضرت عالی جلوه کرده بود، بیان کنید.

 الحق و الانصاف رحلت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی ضایعه‌ای برای عالم تشیع بود، علی‌الخصوص برای ملت ایران، تهرانی‌ها و حوزه‌های علمیه. این عالم ربانی ابعاد وجودی مختلفی داشت، چرا که ایشان یکی از تربیت شدگان امام راحل(ره) و از قدیمی‌ترین شاگرادان ایشان بودند و هم در مباحث علمی از امام بهره‌ برده بودند ـ به عنوان مثال امام برخی از کتاب‌هایشان را به ایشان ارجاع می دادند تا بازبینی کنند ـ و هم در مسائل تصمیم گیری‌های حضرت امام گاهی ایشان مشارکت می‌کردند و یا چیزی که دیگران جرأت بیانش را به امام نداشتند ایشان به جهت نزدیک بودن به حضرت امام، مطالب را انتقال می‌داد. این عالم ربانی با این موقعیت و با آن سطح علم ـ که فقیه مسلم بود؛ یعنی علمش مورد اعتماد حضرت امام بود ـ هیچ ادعا، بروز و ظهور سیاسی و اجتماعی و جاه و جلالی نداشت.

 درس خارج حاج آقا مجتبی پناهگاه روحانیان خدوم نظام بود

 علم و اخلاق دو بالی است که افراد وارسته‌ای نظیر حاج آقا مجتبی تهرانی به آن مزین بودند، دیگران از علم و اخلاق حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی چگونه بهره می‌شدند؟

 در زمانی که امام در قید حیات بودند و البته پس از  رحلت ایشان، درس خارج آقا مجتبی تهرانی پناهگاهی برای روحانیانی بود که آمده بودند به نظام خدمت کنند و در حوزه علمیه نمی‌توانستند حضور پیدا کنند و از طرفی هم نمی‌خواستند درس‌شان نا‌تمام بماند. از این رو در درس خارج فقه و اصول حاج آقا‌مجتبی برای این روحانیان مجمع بود، البته هنوز حضرت آقا درس خارج‌شان را شروع نکرده بودند و تهران از این بابت خلائی داشت و حاج آقا مجتبی این خلأ را پر كرده و درس پر رونق فقه و اصول داشتند.

 مرحوم حاج آقا مجتبی علاوه بر این که برای اين بخش از علما و روحانیان شمع جمع بود و آنان را برای پیمودن مسیر علمی‌شان دلگرم می‌کرد، جلسات اخلاقی‌شان مجمعی برای مسؤولان متدین بود و بسیاری از بچه‌های سپاه و حفاظت‌ها و مسؤولان دیگر ـ به عنوان نمونه مرحوم صیاد شیرازی که از مشتری‌های همیشگی و محکم ایشان بود ـ در این جلسات حضوری همیشگی داشتند.

 هرکس به منش، رفتار، خانه و زندگی‌اش نگاه مي‌كرد، به آخرت رقبت پیدا می کرد

 سیر و سلوک عملی و رفتاری این استاد اخلاق چگونه دیگران را به سوی دریافت حقایق الهی رهنمون می‌ساخت؟

 این عالم ربانی عبد بود؛ هرکس به زندگي، رفتار، خانه و زندگی‌اش نگاه مي‌كرد، به آخرت رقبت پیدا می‌کرد و با این که ایشان مورد اعتماد مردم بود و در این اواخر رساله داده و خیلی مقلد داشتند و آن قدر به ایشان سهم امام داده می‌شد که ایشان به 30 شهر، شهریه می‌دادند و با وجود این که ایشان از شاگردان حضرت امام بود، اما هیچ سر و صدای رسانه‌ای یا سیاسی نداشتند.

 حاج آقا محتبی سر سوزنی از مسیر امام و ولایت منحرف نشد

 یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های حاج آقا مجتبی ولایت‌مداری و اتخاذ مواضع صحیح در شرایط حساس بود، مقداری در خصوص این شاخصه‌مهم توضیح دهید.

 همه می‌دانند که برخی از افرادی که در کنار امام بودند، در فتنه 88 لغزیدند، اما حاج آقا محتبی سر سوزنی از مسیر امام منحرف نشد و در نهایت بصیرت قرار داشتند. یکی از افراد برجسته به من گفت “من خدمت حاج آقا مجتبی تهرانی رفتم و گفتم یک تصمیم خلافی بنا است ـ در کشور ـ گرفته شود و شما بیایید در این خصوص سخنانی را بیان کنید تا این تصمیم در نظام گرفته نشود و آقا مجتبی فرمودند «پرچم به دست حضرت آقاست، او علمدار است، بروید به ایشان بگویید، اگر ایشان صلاح دانستند ما هم حرفی بزنیم، آن وقت بیان می کنیم» مرحوم آقا مجتبی تهرانی ولایتمدار ریشه‌دار بود.

آقا مجتبی تهرانی عِلماً و عملا التزامش به ولایت فقیه را اثبات کرده بود

 یکی از اقداماتی که حضرت آیت الله مجتبی تهرانی در قید حیات‌شان انجام دادند، برگزاری جلسات درس خارج با موضوع ولایت فقیه بود و به نوعی می توان گفت که ایشان یکی از نظریه پردازان مسأله ولایت فقیه بوده‌اند. در اين باره توضيح دهيد؟

 بیش از 150 جلسه درسی این عالم بزرگوار با موضوع ولایت فقیه و نظام اسلامی برگزار شد، بنابراین هم از نظر علمی در ولایت فقیه صاحب نظر و معتقد بود و با اجتهادش اثبات كرده بود و هم عملا ملتزم بود؛ یک کسی که اینقدر جلساتش اثرگذار بود، از شلوغ‌ترین جلسات تهران بود؛ در شب های قدر من با اطمینان بیان می کنم هیچ جلسه‌ای مثل جلسه ایشان شلوغ نبود، حرم حضرت رضا عليه السلام یک حساب دیگری دارد، چرا که برای شخص نمی‌آیند، ولی در میان جلسات شلوغ تهران، شلوغ‌ترینش جلسه حاج آقا مجتبی تهرانی در مسجد جامع تهران بود و سرتاسر بازار پر و درها بسته می‌شد. بنابراین انسانی که اینگونه در مردم اثرگذار، دلنشین و دل پذیر است، سر سوزنی حرکتی و حرفی علیه نظام یا علیه دل گرمی مردم نداشت و بیان نمی کرد، به جهت این که برخی‌ها در اثر مقدس بودنشان قیافه‌های خاصی را می گیرند که چرا فلان مسؤول خلاف کرده و این را پیراهن عثمان می‌کنند و مردم را نسبت به اساس بد بین می‌کنند، ولی حاج آقا مجتبی حواسش جمع بود و می‌دانست که خلاف‌های مأمورین و مسؤولان ربطی به جریان انقلاب، شهدا، امام و ولایت ندارد؛ چرا که در زمان حضرت علی علیه السلام، اطرافیان آن حضرت خلاف‌های متعددی داشتند ولی کسی که از علی علیه السلام زده نمی شود. الحق و الانصاف حاج آقا مجتبی در ولایت‌مداری الگو، صاحب نظر، صاحب نفس، صاحب و وارد بود؛ البته مجتهد و آخوند باید این گونه باشد.

 دعایی که آیت الله بهجت برای سلامتی حاج آقا مجتبی فرستادند

 با توجه به این که شما از نزدیکان حضرت آیت الله بجهت و همچنین حاج آقا مجتبی تهرانی بودید، یکی از مشترکات اخلاقی این دو عالم فرزانه را شرح دهید.

 قطعا یکی از ویژگی های که بین حاج آقا مجتبی تهرانی و آیت الله العظمی بهجت مشترک بود، شهرت گریزی، کار بدون كرد، (یعنی کار می کردند ولی جلوه اش نمی دادند تا همگان متوجه شوند).

من به جهت این که با هر دو نفر این بزرگواران مأنوس بودم، می‌دانستم که مرحوم آقای بهجت علاقه خاصی به حاج آقا مجتبی داشتند؛ هنگامی که حاج آقا مجتبی برای نخستین بار در بیمارستان بستری شدند، مرحوم آیت الله بهجت برای ایشان هم دعا و هم یک چیزی را برای ایشان فرستادند.

 نظر دهید »

گنجشکی که در تفحص ۴۵ شهید به رزمندگان کمک کرد

27 بهمن 1391 توسط حاتم

 

قبل از عملیات کربلای یک در مهران، نیروهای صدام عملیاتی را در آن منطقه انجام دادند که در این عملیات تعدادی از رزمندگان اسلام در آنجا به شهادت رسیدند که دشمن این رزمندگان شهید را در یک گور دست جمعی دفن می کند.
 
بعد از عملیات کربلای یک و آزاد سازی مهران،بچه هایی که در آن منطقه بودند هر روز مشاهده می کردند که گنجشکی پرواز کرده و در جای ثابتی می نشیند.
 
در این واقعه که در سال ۶۵ اتفاق افتاده رزمنده ها هرچه تلاش می کردند که گنجشک را از محل دور کنند موفق نمی شدند و این واقعه هر روز تکرار می شد.
 
رفتار گنجشک برای رزمنده ها سئوال برانگیز می شود و تعدادی از آنها بالای تپه می روند و در محلی که هر روز گنجشک هر روز می نشست به لباس خاکی رنگی بر می خورند که از خاک بیرون زده است.
 
آنها کنجکاو شده و بعد از برداشتن مقداری از خاک با بقایای شهیدی رو به رو می شوند که با ادامه خاک برداری ۴۴ شهید دیگر از آن نقطه کشف می شود.

 

 نظر دهید »

تلنگر

18 بهمن 1391 توسط حاتم

     عکس شهدا را می بینیم           عکس شهدا عمل می کنیم

فرازی از وصیت نامه شهید همت :

ملت ما ، ملت معجزه گر قرآن ، است ومن سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است ،تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی (عج) وصل نماید ودر این تلاش پیگیر مسلماَ نصر خدا شامل حال مؤمنین است .

 نظر دهید »

کجائید ای شهیدان خدایی

18 بهمن 1391 توسط حاتم

کجائید ای شهیدان خدایی

شب عملیات والفجر هشت بود. در کنار اروند مغرور و پرخروش در یک شب سرد زمستانی، گردان‌های عمل کننده غواص و خط شکن آماده زدن به موانع پیش رو و مواضع دشمن بودند. فرمانده لشکر که خود قبلا یک دست و قسمتی از معده‌اش و … را در عملیات بدر در راه دفاع از انقلاب اسلامی تقدیم کرده و چندین بار تا مرز شهادت پیش رفته است، در جمع گردان عمل کننده می‌خواهد تا دقایقی دیگر آخرین توجیهات و توصیه ها را داشته باشد. هر از گاهی از بین نخلستانها صدای پرنده‌ای سکوت شب را می‌شکند و توجه گردان را به خود جلب می‌نماید. نسیم سرد زمستانی باعث مور مور شدن پوست می‌شود.
رزمندگان گردان خط شکن که مدتها انتظار چنین لحظه‌ای را می‌کشیدند، سراپا آماده شنیدن سخنان فرمانده یک دست خود هستند تا آخرین توصیه‌های او را قبل از وداع آخر با گوش جان بشنوند. او بعد از حمد و سپاس خداوندی اینگونه سخن را آغاز می کند: (نقل به مضمون) ” دشمن تاکنون از منطقه عملیاتی مطلع نشده است و تلاش ما این است که در روزهای اولیه عملیات متوجه منطقه عملیاتی نشود. بنابر این اگر موفق شدید از اروند عبور کنید و موانع خورشیدی و سنگرهای کمین دشمن را به همراه عبور از کانال پشت سر بگذارید، بی مورد بی سیم روشن نمی‌کنید، از تیر رسام استفاده نمی‌کنید، اگر زخمی شدید جزع و فزع نمی‌کنید و…….."حال تصور کنید رزمنده‌ای باید از عرض اروند و امواج خروشان آن در دل یک شب سرد زمستانی بگذرد و خود را به آنسوی ساحل رسانیده و اگر زخمی شد خیلی ناله نیز نکند. و… و نهایتا استدلالی که فرمانده لشکر می کند این است ” که ما نباشیم و ببینیم که امام ناراحت است؟! تا وقتی زنده هستیم نمی گذاریم امام ناراحت باشد، وقتی نبودیم دیگر مسئولیتی نداریم". گویا مدتی است که به دلیل گره خوردن کار جنگ حضرت امام ناراحت شده بودند.

حال مقایسه کنید آن علاقه و عشق به ولایت را، که رزمنده همه زندگی خود را رها کرده و در نقطه صفر مرزی باید در تاریکی شب از عمق اروند و امواج وحشی آن و پیچیده‌ترین موانع عبور کند، چه بسا امواج خروشان اروند او را به امواج خروشان خلیج فارس بسپارد و یا در بین موانع خورشیدی و سنگرهای کمین او را در میانه راه متوقف شود و……. و اگر زخمی شد آه و ناله بر نمی‌آورد، چرا، چون می‌خواهد خدای ناکرده به موفقیت این عملیات خدشه‌ای وارد نشود و نهایتا امام ناراحت نباشد، امامی که نه او را به اسم می‌شناسد و نه توصیه‌ای شخصی به او کرده است و نه حتی از نزدیک او را دیده است! حال مقایسه کنید این پایبندی به ولایت را با ولایتمداری بعضی ها که بر خوان گسترده جمهوری اسلامی نشسته‌اند و بارها مورد خطاب رهبری در تریبون عمومی بوده‌اند و همه، اعم از دوست و دشمن، نارحتی رهبری را از نوع رفتار آنها دیده‌اند و رهبری نسبت به رفتار خیانت آمیز به آنها هشدار داده است، ولی …. اینجاست که باید خاک شهدای گمنام و بی نام نشان را طوطیای چشم كرد و بر سر مزار آنها ظاهر شد و اشک از دیده جاری کرد که:

کجائید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی
کجائید ای سبکبالان عاشق پرنده تر ز مرغان هوایی”

کجائید که ببینید کسانی که بر سر سفره ولایت و انقلاب نشسته‌اند، و بر صندلی های مجلل تکیه زنده‌اند، چگونه در برابر دوست و دشمن دل رهبری را خون می کنند و خنده … سر می‎دهند.

نظر شما چیست؟!!!

به نقل از رجا نیوز

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس