پایداری بر عهد محمدی (ص)
پایداری بر عهد محمدی«صلواةاللهعلیهوآله»
«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا. قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاء أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ »؛[1] و تو را جز بشارتگر و بيمدهنده نفرستاديم. بگو بر اين رسالت اجرى از شما طلب نمىكنم جز اينكه هركس بخواهد راهى به سوى پروردگارش در پيش گيرد. و بر آن زندهای كه نمىميرد توكل كن و به ستايش او تسبيح گوى .
1- اميرالمؤمنين«علیهالسلام» می فرمایند:«مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَهُوَعَلَىمَعْرِفَةِ رَبِّهِ وَحَقِّ رَسُولِهِ وَأَهْلِبَيْتِهِ،مَاتَشَهِيداً، أُوْقِعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ.»[2] هركس از شما در بستر خود بميرد و خدا و پيغمبر و اهل بيت او را شناخته باشد، شهيد مرده و ثواب او با خداست.
2- شناخت حق رسول«صلواةاللهعلیهوآله» و امام به اندیشیدن به جایگاه آن ذوات مقدس در هستی است ـ اعم از مقام نوری آن ها ویا مقام تاریخی و اجتمائی آن ها ـ که امام کاظم«علیهالسلام» در مقام تاریخی، در کشاکش دوران منصور دوانقی و هارونالرشید، به عنوان شخصیتی که واقعبینی را در عین حقیقتگرایی پیشه فرمود ، میراث هستههای علمی امام صادق«علیهالسلام» را در بین جهان تشیع سر و سامان و سازماندهی تشکیلاتی نمودند.
3- در مورد جایگاه نبی اکرم«صلواةاللهعلیهوآله» باید گفت: جان و فطرت هر انسانی نظر به بینهایت کمال دارد و میتواند با ارتباط با کمال مطلق جان خود را از کمالات لازم بهرهمند کند.
و از آنجایی که خدای حکیمِ مطلق بر اساس حکمت خود چنین نیازی را بیجواب نمیگذارد، پیامبران را میفرستد تا راه ارتباط با عالیترین حقایق یعنی ارتباط با معبودشان را برروی آنها بگشایند.
4- دستورات الهی که توسط پیامبران به بشر ابلاغ میشود برای آن است که از طریق آزادشدن از عقاید باطل، اخلاق فاسد و با رشد عبودیت، راهی به سوی پروردگارشان بیابند و با عالیترین وجود مرتبط گشته با او زندگی کنند، و لذا خودِ خداوند فرمود:«أَنَا جَلِيسُ مَنْ ذَكَرَنِي»؛ [3] من همنشين کسی هستم كه بهياد من باشد.
5- در روز بعثت نبی اکرم«صلواةاللهعلیهوآله» و به یاد آن حضرت نشستن، و باقیماندن بر عهد محمدی«صلواةاللهعلیهوآله»، از یک طرف باقیماندن بر عهد فطری خود است، و حفظ حقیقت انسانی خود، و از طرف دیگر زندهنگهداشتن عهدی است که هرکس با خدا بسته، تا هم خود را از فروافتادن در آلودگیهای دنیای مدرن بپاییم، و هم سعی کنیم در زندگی دنیایی درجا نزنیم. چون انسانها در فطرت خود به کمال انسانی میاندیشند و این با در نظرداشتن انسانیکامل محقق میشود.
6- با یاد پیامبر«صلواةاللهعلیهوآله» و توجه به بعثت آن بزرگوار، هرکس خود را به حیات طیبهی نبیاکرم«صلواةاللهعلیهوآله» نزدیک میکند و به خود میفهماند فاصلهی 1400 ساله نمیتواند ما را از عهد با پیامبر«صلواةاللهعلیهوآله» جدا کند و گرفتار ظلمات شکاکیت دوران نماید، تا برای هر جریانی حق قائل باشیم و آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی را که برآمده از خط پیامبر خدا«صلواةاللهعلیهوآله» است در اثر فشارهای هستههای قدرت و ثروت، نادیده بگیریم.
7- با یاد پیامبر«صلواةاللهعلیهوآله» روشن میکنیم؛ دینداری ما، ریشه در نگاه فراتاریخی به دین دارد، و بر حقانیت و قابلِ عملبودن اسلام اصرار میکنیم و هیچ جایگاهی برای قرائت مدرن از دین که تحت تأثیر نگاه حسی، مدعی است تاریخ مصرف دین گذشته است و بشر را به انواع پوچیها گرفتار کرده است، قائل نیستیم.
8- دینداران سکولار نیز از پیامبر«صلواةاللهعلیهوآله» تجلیل میکنند و عبادات شخصی را هم جهت بهداشت روان انجام میدهند، ولی مناسبات جامعه در امور آموزشی و اقتصادی و سیاسی را در اختیار فرهنگ غرب میگذارند. اینها در واقع در عمق روح خود اعتقاد به خدا و نبوت و معاد را یک باور روحی میدانند که چون برای امور فردی جامعه فوایدی دارند، از آن سخن میگویند.
9- سیاسیون جداشده از گوهر الهیات دینی، اگر از خدا سخن میگویند و از انقلاب اسلامی دم میزنند، نه به جهت خدا و انقلاب است، بلکه به جهت آن است که عوام را از این طریق بهتر میتوان مدیریت کنند، و لذا به خدایی معتقدند که هیچ نقشی در هدایت جامعه ندارد، و به انقلابی معتقدند که نباید به فرهنگ ضد دینی غرب کوچکترین اهانتی بکند، اینهاعملاً بسیاری از ابعاد دین و انقلاب اسلامی را تعطیلشده میدانند و با هردولتی که بخواهد آنها را احیاء کند با تهمتِ خرافهگرایی درگیر میشوند.
10- شرایط امروز جهان نشان میدهد که رئالیسم و ایدهآلیسم و لیبرالیسم و مارکسیسم جوابگوی نیازها و رشد همهجانبهی انسانها نیستند و تمدنی که بر آن مکاتب تکیه میکند در آستانهی بحران است و در مقابل ظلم و بیعدالتی موجود،هیچ طرح جدیدی ندارند، و همه منتظر الگوی نوینی در روابط بینالمللی هستند که عدالت و معنویت را به همراه داشته باشد و این فقط با اسلام، آنهم اسلامی که با انقلاب اسلامی به صحنه آمد، ممکن است. تا اسلام از این طریق حضور خود را در جهان اعلام کند و از پسند و ناپسند قدرتهای سلطهگر نهراسد.
تا از آن طریق معنی بعثت پیامبر اکرم«صلواةاللهعلیهوآله» به عالیترین شکل ،خود را نشان دهد و مهندسی نظری و عملی جهان را ماوراء نظام سکولارزدۀ کنونی، به میدان آورد.
«إنشاءالله»
1- سورهی فرقان، آیات 56 تا 58
2- بحار الأنوار ، ج52، ص: 144 و خطبهی 190
3- إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص: 60
به نقل از استاد طاهرزاده