مواظب باش کسی نبیند
مردی پسر کوچکی داشت،روزی به او گفت:پسرم امروز بیا تا با هم به باغی برویم و مقداری میوه بچینیم. پسر خردسال همراه پدرش حرکت کرد و به باغی رفتند. وقتی وارد باغ شده و به زیر درختی رسیدند ، پدر به فرزندش گفت: همین جا بمان و مواظب باش کسی ما را نبیند تا من بالای درخت بروم و میوه بچینم. پدر این را گفت و ترسان و با شتاب بالای درخت رفت. پسر کوچک که تازه متوجه شده بود پدرش بدون اجازه وارد باغ دیگران شده و میوه می دزدد، از آنجا که فطرت پاکی داشت و قلبش متوجه خدا بود ، چند دقیقه بیشتر تحمل نکرده و ناگهان فریاد زد : پدر جان! یک نفر دارد ما را می بیند ! سریع بیا پایین!
پدر که شدیدا ترسیده بود ، با عجله از درخت پایین پرید و در حالی که این طرف و آن طرف را نگاه می کرد ، از پسرش پرسید: کو؟ کیه؟ من که کسی را نمی بینم!
پسر خردسال گفت: پدر جان، او خدا است که همه چیز را می بیند و بر همه چیز آگاه است ! پدر که از این سخن حکیمانه فرزندش شرمگین شده بود ، لحظاتی سکوت کرده و به فکر فرو رفت و از عمل زشت خود دست برداشت.
در این رابطه حضرت علی (ع) می فرمایند: “اتَّقُوا مَعَاصِیَ اللهِ فِی الخَلَوَاتِ، فَإنَّ الشَّهِدَ الحَاکِمُ”
از معاصی خدا در خلوتگاهها (خود) بپرهیزید، زیرا آن(خداوندی) که شاهد است همو داور است.
کتاب مجموعه احادیث و حکایات اخلاقی ، ص 19