عالمی که تنها 45 دقیقه در شبانه روز می خفت!
یکی از مریدان حاجاقا مجتبی تهرانی(ره) بیان می کنند: در یکی از ماه های مبارک رمضان بود که موضوعی را خدمت ایشان عرض کردم. با ایشان تا کنار ماشین قدم می زدم. ایشان فرمودند که این کار را انجام بده، این طوری انجام بده، آن طوری انجام بده، داشتند توصیه می کردند. من عرض کردم: آقا، خیلی وقت تنگ است؛ این قدر فرصت نیست. ایشان فرمودند: «چرا وقت تنگ است»؟ گفتم: من صبح می روم سر کار و مسؤولیّت اداری دارم، بعد از ظهر که برمی گردم افطاری می خوریم و بعد هم خودم را برای اینکه خدمت شما برسم، آماده می کنم. بعد تا برسم خانه، ساعت دوازده می شود، تا آماده خواب بشوم، خلاصه من چهار ساعت می خوابم.
ایشان فرمودند: «چهار ساعت می خوابی»؟ گفتم: حاج آقا! پس چقدر بخوابم؟ ایشان گفتند: «آقا! جدّاً چهار ساعت می خوابی»؟ من یک شیطنتی کردم گفتم: شما چقدر می خوابید؟ من امیدوارم آن هایی که می شنوند به دقّت بشنوند و باور کنند. ایشان فرمودند: «چهل و پنج دقیقه». من مغلطه کردم و گفتم: حاج آقا! بعد از نماز صبح، چهل و پنج دقیقه؟ فرمودند: «نخیر؛ مغلطه نکن پسر! چهل و پنج دقیقه».
شادی روحشان صلوات