شهید مطهری(ره) آن قدر خندید که نزدیک بود صندلیاش بیافتد
حجه الاسلام قرائتی بیان می دارند:
سالها قبل از انقلاب که تازه برای جوانان کلاس شروع کرده و در کاشان جلسه داشتم، به قصد زیارت امام رضا (علیهالسلام) به مشهد رفتم؛ در حرم به حضرت (علیهالسلام) عرض کردم: «چه خوب است چند روزی که در خدمت شما برای زیارت هستم، کلاسی هم در مشهد برای جوانان داشته باشم».
در همین حال یکی از روحانیون آشنا را دیدم، گفت: «دبیران تعلیمات دینی، جلسهای دارند، شما هم میخواهید شرکت کنید؟» باهم رفتیم، جلسهای با حضور آیتالله خامنهای، شهیدان مطهری، بهشتی و باهنر. اجازه دادند، من هم صحبت کردم، خیلی پسندیدند، حتی آن قدر شهید مطهری خندید که نزدیک بود صندلیاش بیافتد! و مرحوم شهید بهشتی فرمود: «من فکر میکردم که آیا میشود دین را همراه به مَثل و خنده به مردم منتقل کرد که امروز به آرزوی خود رسیدم».
در پایان جلسه، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب (دامت برکاته) که در آن زمان امامت یکی از مساجد مهم مشهد (مسجد کرامت) را به عهده داشتند، مرا به منزل دعوت کرده و پس از پذیرایی، مرا به آن مسجد بردند که جوانهای زیادی حضور داشتند، به من فرمودند: «تا در مشهد حضور دارید، برای مردم و جوانان، در این مسجد کلاس داشته باشید». لذا به این شکل، دعای من مستجاب و به آرزوی خود رسیدم.