سنگدلي شيطان
16 مرداد 1395 توسط حاتم
حاج آقا قلي نخجواني پدر حاج ميرزا علي آقا قاضي گويد: پس از آن كه به سن پيري و كهولت رسيدم شيطان را ديدم كه با او در بالاي كوهي ايستاده ايم، من دست خود را بر محاسن خود گذارده و به او گفتم: مرا سن پيري و كهولت فرا گرفته است اگر ممكن است از من درگذر!
شيطان گفت: اين طرف را نگاه كن، وقتي نظر كردم دره بسيار عميقي را ديدم كه از شدت ترس و هراس عقل انسان مبهوت مي ماند. شيطان گفت: در دل من رحم و مروت و مهر قرار نگرفته است، اگر چنگالم بر تو بند شود جاي تو در ته اين دره خواهد بود كه مي بيني!!