ذکر کرامات حضرت فاطمه معصومه(س) از زبان خادم حرم
نسرین اختیاری/ متولد ۱۳۷۲/ تاریخ وقوع:91/4/18
باز کرامت دیگری برای خانم جوانی اتفاق افتاد که خودش به اینجا آمد و جریان را ثبت کرد و چون ما مطالب را به دقت بررسی میکنیم، گواهی بیمارستان را نیز آورد. عین دستنوشته این خانم به این شرح است: باردار بودم. امکان زنده ماندن بچه نبود. شب قبل از توسل، در زایشگاه از ما خواسته بودند که رضایت بدهیم تا بچه به دنیا بیاید و ختم بارداری انجام شود. ولی ما امضا ندادیم و گفتیم تا صبح صبر میکنیم. مایع آمنیوتیک کم شده بود و امکان زنده بودن بچه وجود نداشت. صبح قرار بود بچه را به دنیا بیاورند. قبل از اینکه به اتاق عمل بروم گفتند باید سونوگرافی انجام بدهم. شوهرم به حرم رفت. حاج آقای نابینایی برایش روضه خوانده بود، او هم گریه کرده بود و از حضرت معصومه (س) شفای بچه را خواسته بود. وقتی سونوگرافی انجام دادیم، گفتند معجزه شده و مایع آمنیوتیک بیشتر شده و امکان زنده ماندن بچه هست. ما شفای بچه را از حضرت معصومه (س) گرفتیم و همان روز من را مرخص کردند و گفتند حالم خوب است و میتوانم بروم. برگه بیمارستان که در آن پزشک معالج قید کرده - این موضوع از توجهات حضرت معصومه (س) میباشد- ضمیمه است.
عنایت حضرت معصومه (س) به یک بچه در حال خفه شدن
کرامت دیگری که بنده و همکارانم به چشمان خودمان دیدیم این بود که روزی سر و صدایی شنیدیم و از بالای همین بالکن به داخل حیاط نگاه کردیم و متوجه شدیم زن جوانی که چیزی در گلوی بچهاش گیر کرده بود، فریاد میزد و همه به دنبال اورژانس میگشتند. چیزی نمانده بود که این بچه روی دست مادرش خفه شود. فامیلهای زن جوان نیز همراهش بودن و گریه و زاری میکردند و کاری از دستشان بر نمیآمد. بچه کاملاً بیحال بود و نفس نمیکشید. زن جوان که همین یک فرزند را داشت، متوسل به حضرت معصومه (س) شد و با صدای بلند گفت: یا حضرت معصومه (س)؛ من بچهام را از خودت میخواهم. یک دفعه چیزی که در گلوی بچه گیر کرده بود، بیرون زد و بچه برگشت و حالش خوب شد. این کرامت حضرت خیلی برای همه ما جالب بود.