• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

​شاید سگ از من شریفتر باشد

18 تیر 1395 توسط حاتم

روایت شده که در وادی طور به موسی (علیه السلام) (از جانب خداوند) ندا رسید که موسی، برو و پست ترین مخلوق مرا بیاور حضرت موسی (علیه السلام) رفت و سگی را یافت و قلاده ای را بر گردن او بست و با خود می آورد در بین راه با خود گفت نکند این سگ از من شریف تر باشد؟! قلاده را باز کرد و سگ را رها کرد. به جانب طور روان شد. ندا رسید که: موسی به عزت و جلالم سوگند اگر سگ را با خود می آوردی نور نبوت را از وجودت خارج می ساختم.

بنابراین،برای رشد و بالندگی و در هم شکستن دشمن درون و فرو ریختن غرور و خود بزرگ بینی نباید دیگران را از خود پست تر و پایین تر تلقی کرد. روایت مذکور هشداری است به ما که مبادا به مقام و مدرک و ثروت و زیبایی خود بنازیم و ببالیم. و در برابر آنان که به ظاهر از ما پایین ترند، فخر فروشی کنیم. فراموش نکنیم که تواضع از مهم ترین پیش نیازهای خودسازی و تزهیب نفس است.

 نظر دهید »

گران بهاترین شیء

17 تیر 1395 توسط حاتم

شیخ ابی سعید ابی الخیر را گفتند:

فلان کس بر روی آب می رود. شیخ گفت: «سهل است، وزغی و صعوه ای بر روی آب می برود.»

شیخ را گفتند: فلان کس در هوا می پرد. شیخ گفت: «زغنی و مگسی نیز در هوا بپرد.»

او را گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می برود. شیخ گفت: «شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می شود.

این چنین چیزها را بس قیمتی نیست.

مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بجنبد و با خلق داد و ستد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدا غافل نباشد».

 1 نظر

​پروردگار ظالم است یا عادل؟

16 تیر 1395 توسط حاتم

زنى به حضور حضرت داوود آمد و گفت :

اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟

حضرت داوود فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند.

سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟
زن گفت : من بیوه زن هستم و سه دختر دارم ، با دستم، ریسندگى مى کنم ، دیروزشال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم، تا بفروشم، و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد، و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تامین نمایم !!!

هنوز سخن زن تمام نشده بود، در خانه حضرت داوود را زدند، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد…

ناگهان ده نفر تاجر به حضور حضرت داوود آمدند، و هر کدام صد دینار (جمعا هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند:

این پولها را به مستحقش بدهید.

حضرت داوود از آن ها پرسید: علت این که شما دست جمعى این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟

عرض کردند : ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید، و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم ، ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته ای سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال بافته دیدیم ، به وسیله آن ، موردآسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم ، و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار، بپردازیم ، و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ما است به حضورت آورده ایم ، تا هر که را بخواهى، به او صدقه بدهی!!!

حضرت داوود به زن نگاه کرد و به او فرمود:

پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى؟!!!

سپس ‍ هزار دینار را به آن زن داد، و فرمود: این پول را در تامین معاش کودکانت مصرف کن، خداوند به حال و روزگار تو، آگاهتر از دیگران است

 

 نظر دهید »

​روزه های ماه شوال

16 تیر 1395 توسط حاتم

روزه هاى این ماه

در بعضى روایات روزه شش روز بعد از عید وارد شده است . و در روایات دیگرى آمده است که روزه سه روز بعد از این دو عید مطلوب نیست . بهمین جهت این شش روز، از سه روز بعد از عید شروع مى گردد.
نیز روایت شده است که : ((روزه ماه رمضان و شوال و هر چهارشنبه و پنجشنبه جانشین روزه روزگار بوده و کسى که این مقدار روزه بگیرد، وارد بهشت مى شود)).

المراقبات ، اعمال ماه شوال

 نظر دهید »

​درسی که مرحوم حسینقلی همدانی (ره) گرفت!

16 تیر 1395 توسط حاتم

مرحوم ملا حسینقلی همدانی رضوان‌الله علیه که استاد بزرگ اخلاق بودند، مدت‌ها تلاش می‌کرد و دری به روی او باز نمی‌شد ایشان باحالت غمناکی به صحن مطهر امیرالمؤمنین می‌آید و گوشه ایوان می‌نشیند و اظهار درد دل به مولا (ع) می‌کند، یک‌باره می‌بیند گنجشکی آمد و نان خشکی را که به دهان خودش گرفته جلوی ایشان انداخت، این نان را ریزریز کرد و خورد، ایشان بلند شد و رفت، درسش را گرفت، کانه این گنجشک با این وضع از ناحیه علی (ع) مأمور بوده که جواب حالت ایشان را بدهد، حالت ایشان حالت دعا بوده است، لازم نیست انسان دادوبیداد کند،

معنای دعا تقاضای درونی است که واقعاً طلب باشد و اشتهای کاذب نباشد، به‌اندازه ظرفیت من باشد، به ایشان فرموده باشد که گلوی تو کوچک است، این نان بزرگ را نمی‌تواند هضم کند و باید ریز بشود، ما گلویمان کوچک است و ظرفمان کم است، مخصوصاً در روش‌های تربیتی این‌چنین است،

انسان باید آهسته‌آهسته حرکت کند که این مسائل معنوی، خمیرمایه روحش باشد، اگر انسان یک‌باره برود می‌بیند باید با قبلش بررسی کند که ازنظر فکری و تمایلات روحی فرق کرده است و باید شکر خدای متعال را به‌جا بیاورد، این‌ها از اثر ملازمت باکارهای خوب بوده است، بدون اینکه ذوق بیجا بکند و از میدان در برود، این غذا را کم‌کم به خوردش داده‌اند اما اگر یک‌باره به او بدهند چه‌بسا انسان ظرفیت نداشته باشد و دیگران را هم مطلع کند و محروم بشود،

پس رکن اول دعا این است که انسان بداند و بفهمد که چه می‌خواهد، دوم اینکه از چه کسی می‌خواهد.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 27

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس