• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

حکایت جالب دو انگشت!

26 دی 1391 توسط حاتم

 

مردي از راه فروش روغن ثروتي کلان اندوخته بود و به خاطر حرصي که داشت هميشه به غلام خود مي گفت در وقت خريد روغن هر دو انگشت سبابه را به دور پيمانه بگذارد تا روغن بيشتري گرفته شود و برعکس در وقت فروختن آن دو انگشت را درون پيمانه بگذارد تا روغن کمتري داده شود. هر چه غلام او را از اين کار بر حذر مي داشت مرد توجه نمي کرد، تا اين که روزي هزار خيک روغن خريد و بالاي کشتي برد چون به ميان دريا رسيد، دريا توفاني شد. ناخدا فرمان داد تمام بارها را به دريا بريزند تا کشتي سبک شود و مسافران از خطر غرق شدن برهند. آن مرد از ترس جان، خيک ها را يکي يکي به دريا مي انداخت. در اين حال غلام گفت: ارباب انگشت انگشت مبر تا خيک خيک نريزي.

 

جهت کپی برداری از مطلب سه صلوات عنایت فرمایید
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: اخلاقی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس