جرعه ی اعجاز
21 مرداد 1395 توسط حاتم
بهار سال 74 بود كه در بيابان فكه، در منطقه علميات والفجر يك، همراه ديگر نيروها مشغول تفحص شهدا بوديم. در كنار يكى از ارتفاعات، تعداد زيادى شهيد پيدا كرديم. يكى از شهدا حالت جالبى داشت. او كه قد بلند و رشيدى داشت، در حالى روى زمين افتاده بود كه دو دبّه پلاستيكى بيست ليترى آب در دستان استخوانى اش قرار داشت. چه بسا خود تشنه به شهادت رسيده بود. يكى از دبّه ها تركش خورده و سوراخ شده بود; ولى دبّه ديگر، سالم و پر از آب بود. در آن را كه باز كرديم، در كمال حيرت ديديم، با وجودى كه حدود دوازده سال از شهادت اين سقاى بسيجى مى گذرد و اين دبّه، دوازده سال است كه اين آب را در خود نگه داشته است، ولى آب بسيار گوارا و خنك مانده است
بچه ها با ذكر صلوات، و «سلام بر حسين»، به رسم تبرك، هريك جرعه اى از آن آب نوشيدند.
نقل از : محمد سلیمانی