• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

اگر نوح نمی رود!

15 اسفند 1390 توسط حاتم

پیشنمازی در نماز،پس از حمد،سورۀ نوح را می خواند.در همان آیه اول«انّاارسلنا نوحا"»(ما نوح را فرستادیم)بازماند و پیش از آن،به یاد نیاورد.

اعرابی- که حوصله اش سر رفته بود-گفت:اگر نوح نمی رود ،دیگری را بفرست وما را باز رها کن!

مجله بشارت77،ص66.

 نظر دهید »

به قدر علم نه به قدر جهل:

14 اسفند 1390 توسط حاتم

ابوبکر از واعظی که روی منبر بود، مسئله ای پرسید . واعظ گفت: نمیدانم. به او گفتند: منبر جای انسان های جاهل و نادان نیست.واعظ در جواب گفت: من به قدر علمم بالا رفته ام؛ اگر می خواستم به اندازه جهلم بالا بروم، باید تا آسمان بالا می رفتم.

نشریة بشارت-شماره 76، صفحه72

 نظر دهید »

عزرائیل در تاکسی

14 اسفند 1390 توسط حاتم

مسافرکش بدون اینکه مسافر داشته میرفته یهو کنار خیابون یه مسافر مرد میبینه کنار میزنه سوارش میکنه ، مسافر ،صندلی جلو میشینه یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی میپرسه : آقا منو میشناسی ؟ راننده میگه : نه

در این زمان راننده برای یک مسافر خانم که دست تکان میده نگه میداره

خانومه عقب میشینه مسافر مرد از راننده دوباره میپرسه منو میشناسی ؟ راننده میگه : نه. شما ؟ مسافر مرد میگه : من عزرائیلم راننده میگه : برو بابا هالو گیر آوردی ؟ یهو خانومه از عقب به راننده میگه : ببخشید آقا شما دارین با کی حرف میزنین ؟!!! راننده تا اینو میشنوه شوکه میشه ترمز میزنه و از ترس فرار میکنه . بعد زنه و مرده با هم ماشینو میدزدن… اینم نقشه یه نوع دزدی!!!!

 نظر دهید »

علی به من گفت:سلاما"!

14 اسفند 1390 توسط حاتم

مهدی عباسی،سومین خلیفۀ عباسی بود.او،پسر منحرفی به نام «ابراهیم»داشت که نسبت به حضرت علی (ع)کینه خاصی داشت.وی،روزی نزد مأمون،خلیفه عباسی آمد و به او گفت:در خواب علی(ع)را دیدم که با هم راه می رفتیم،تا به پلی رسیدیم.او،مرا در عبور از پل،مقدم داشت. من به او گفتم:تو ادعا می کنی که امیر بر مردم هستی؛ولی،ما از تو به مقام پادشاهی سزاوارتریم.او به من پاسخ رسایی نداد.مأمون گفت آن حضرت به تو چه پاسخی داد؟چند بار به من سلام کرد و گفت:سلاما"…سلاما".

مأمون گفت:او تو را نادانی که قابل پاسخ نیستی،معرفی کرده است،چرا که قرآن در توصیف بندگان خاص خود می فرماید:<وعباد الرّحمن الذین یمشون علی الارض هونا"وإذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما"(بندگان خاص خداوند رحمان،کسانی هستند که با آرامش و بی تکّبربر زمین راه می روند و هنگامی که جاهلان آن ها را مخاطب سازند،به آن ها سلام می گویند و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند.)

 نظر دهید »

یا حضرت عباس

13 اسفند 1390 توسط حاتم

در روایتی از برادر پاسدار مرندی آمده است: خاطره ای از جلسات مشترک با ارتش … دارم، این است که در این قرارگاه تاکتیکی مشترک سپاه و ارتش، نماز جماعت می خواندیم، یک روز هنگام نماز از یکی از سرهنگ های ارتش خواستند که پیش نماز شود. پای سرهنگ به شدت آسیب دیده بود. و او این خواسته را رد کرد. چند نفر از فرماندهان ما از جمله شهید بروجردی اصرار کردند.

هرقدر سرهنگ گفت نمی تواند نماز بخواند، قبول نکردند. بلاخره، مجبور شد به جلو برود و امام جماعت شود.

رکعت اول نماز را خواندیم. وقتی می خواست برای رکعت دوم از جا بلند شود،گفت: یا حضرت عباس!

همه زدند زیر خنده و نماز به هم خورد. او برگشت و گفت: بابا من که گفتم منو جلو نفرستید. (برگرفته از نشریة بشارت-شماره 76، صفحه72)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 314
  • 315
  • 316
  • ...
  • 317
  • ...
  • 318
  • 319
  • 320
  • ...
  • 321
  • ...
  • 322
  • 323
  • 324
  • ...
  • 330

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس