• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

بی تو، چه زود می گذرد هفته های ما ...

28 بهمن 1391 توسط حاتم

ای آخرین توسلِ سبزِ دعای ما؛

 

آیا نمی رسد به حضورت دعای ما؟

 

شنبه، دوباره شنبه …، دوباره سه نقطه چین؛

 

بی تو، چه زود می گذرد هفته های ما …

 

 نظر دهید »

معرفی کتاب

28 بهمن 1391 توسط حاتم
معرفی کتاب خاطرات سیاسی مرحوم بهلول:


الف - خلاصه ای از شرح زندگانی مرحوم بهلول:

مرحوم بهلول در تاریخ 8 جمادی الثانی 1320 در شهر گناباد دیده به جهان گشود. پدر او شیخ نظام الدین یکی از علما و حکمای ان دوره و شاگرد مرحوم ملا هادی سبزواری میباشد. ایشان تحصیلات خود را در گناباد - سبزوار و قم تا سطح حوزه ادامه میدهد و سپس به نجف اشرف برای زیارت و استفاده از درس اساتیدی مانند مرحوم اسدابوالحسن اصفهانی میرود.
روزی مرحوم اقای اصفهانی به ایشان میفرماید شما از چه کسی تقلید می نمایید ایشان میگوید از جنابعالی مرحوم اصفهانی میفرماید اگر از من تقلید میکنید من میگویم در اینجا مجتهد درسخوان زیاد داریم ولی مجتهد مبارز کم داریم . شما بهتر است په ایران برگردید و علیه رژیم ستمشاهی مبارزه کنید (البته مرحوم بهلول فرموده بود من به درس هم ادامه دادم و اجازه اجتهاد از مرحوم حائری یزدی دارم.)
ایشان از سفر کربلا باز می گردد و هدف اصلی خود را مبارزه با سیاستهای غرب زده رضا خان قرار می دهد برای اینکه بهتر بتواند به این امر بپردازد همسر خود را طلاق میدهد و برای او شوهر پیدا می نماید. مرحوم بهلول به مبارزه علیه رضا شاه ادامه میدهد تا حادثه مسجد گوهر شاد در سال 1314 پیش می اید و بعد از ان حادثه مجبور به ترک ایران میشود و مدت 31 سال در افغانستان بسر میبرد  ایشان بعد از ازادی از افغانستان دو سالی به مصر میرود و در رادیو مصر علیه رژیم شاه سخنرانی میکند بعد هم مدتی به عراق میرود و سرانجام به ایران باز می گرد و مدت 40 روز باز داشت میشود و توسط نصیری رئیس ساواک بازجویی میگردد سرانجام بدستور شاه مشروط به عدم فعالیت بر علیه رژیم ازاد میشود ایشان در چند سال باقیمانده به انقلاب فعالیت علنی علیه رژیم انجام نمیدهد و بیشتر در شهرهای مختلف رو به سخنرانیهای مذهبی می اورد و در لفافه مطالبی را علیه شاه و اعمال او بیان میکند بعد از انقلاب هم به این رویه خود یعنی سخنرانی در شهر های مختلف ادامه میدهد و در هشت سال دفاع مقدس هم به طور جدی در جبهه ها حضور پیدا میکند و یکی دو مرتبه هم تا مرز شهادت پیش میرود. ایشان سرانجام در سال 82 ضمن بازدید از حادثه زلزله بم در اثر زمین خوردگی اسیب میبیند و مدتی در حال بیماری بسرمی برد و سرانجام در هفتم مرداد ماه 1384 بعد از عمری مجاهدت و تلاش در راه خدا به دیدار معبود می شتابد.  روحش شاد و راهش پر رهرو

 ب- بر خی از ویژگیهای مرحوم بهلول :

 1- حافظ کل قران کریم و بسیاری از خطبه های نهج البلاغه و دعاهای صحیفه سجادیه و سایر ادعیه.

 2- مهارت در شنا کردن در سطح بهترین اساتید این فن . ایشان چند مرتبه از طریق شنا در رودخانه کارون به سمت کربلا حرکت می نماید.

 3- مهارت تام در تربیت و پرورش کودکان بصورت علمی

 4- زهد کامل نسبت به دنیا ایشان زمانی که از دنیا رفت تنها مایملک ایشان لباسی بود که به تن ایشان بود.

 5- اهتمام کامل نسبت به خدمت به خلق خدا بدون مزد و منت

 6- همت عالی در استمرار بر عباداتی مانند دائم الصوم بودن و سحر خیزی

 7- علاقه وافر به دائم سفر بودن و پیاده روی

 8- و دها ویژگی مهم دیگر

 ج- معرفی کتاب خاطرات سیاسی:

 این کتاب با شرح واقعه خونین مسجد گوهر شاد در سال 1314 شروع میگردد و در ادامه به ماجراهای زندگی او در افغانستان میپردازد ایشان در افغانستان 25 سال به حالت اسارت و 6 سال بصورت تبعید به سر میبرد و در این مدت اتفاقات شیرین و تلخی برای او رخ می دهد که خواندن این وقایع زیبا و درس اموز لحظات مسرت بخشی را برای خواننده به ارمغان می اورد که شیرینی آن هرگز از یاد او نخواهد رفت.

 کتاب خاطرات در سال 1362 توسط ایشان شروع به نوشتن می گردد ( البته مشخص نیست که نوشتن کتاب کی به اتمام میرسد)و در سال 1383 توسط انتشارات پیام عترت در اصفهان  به چاپ می رسد.

د- یکی از داستانهای زیبای کتاب :
ایشان در صفحه 118 کتاب می فرماید شبی که بنده را در افغانستان در زندان انفرادی جای دادند حجره ام پر از حشره ای به نام خسک یا ساس بود این حشره سرخ رنگ خیلی بد بو است و نیش بدی دارد هر جای بدن را که بگزد تا یکساعت میسوزد . در مدت 3 روز مرا نگذاشتند خواب راحت بروم  شب سوم وقت سحر به خدا عرض نمودم خدایا من حاضرم در راه تو هر زحمتی را قبول کنم در صورتی که از این زحمت نفعی به دین برسد گر اذیت کردن این حشرات نفعی برای دین داشت صبر می کردم ولی چون اینطور نیست به ابروی حضرت محمد و ال محمد علیهم السلام از تو درخواست می کنم اگر مصلحت میدانی این بلا را از سر بنده ات رفع کنی . در حین مناجات و گریه خوابم برد وقتی که بیدار شدم دیدم افتاب زده است و نماز صبح قضا شده است بعد متوجه شدم که سر تا سر حجره را مورچه های بسیار کوچک گرفته اند به طوری که دیوارهای سفید سیاه دیده میشود مورچه ها ان حشرات را تعقیب می کردند و می کستند و تخمهای سفیدشان را که در شکاف های دیوار بود میخوردند تا چهار ساعت مورچه ها در حجره گردش کردند و حجره را از ان حشرات پاک نمودند . تا ظهر نه از مورچه ها خبری بود نه از حشرات و تا اخر تابستان دیگر از ان حشرات دیده نشد.

 نظر دهید »

گناهانی که با نماز و صدقه آمرزیده نمی‌شوند

28 بهمن 1391 توسط حاتم


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: بعضی از گناهان به وسیله نماز و صدقه هم آمرزیده نمی شوند. سؤال شد یا رسول الله! پس چه چیز موجب آمرزش آن است؟ فرمود: به سبب سختی ها و غم هایی که در طلب معیشت به انسان می رسد.
 
 
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: إنَّ مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوباً لا یُكَفِّرُها صَلاهٌ وَ لا صَدَقَهٌ، قِیلَ یا رسولَ اللهِ فَما یُكَفِّرُها قالَ الهُمُومُ فی طَلَبِ المَعِیشَهِ
 
 «مستدرك الوسائل، جلد 13، صفحه 13»

 نظر دهید »

تلمذ مجازی پای درس استاد اخلاق...

28 بهمن 1391 توسط حاتم

گرمعتقدباشى خدا نمى‌بیندت، کافری/ قدیم‌ها به جای ناسزا می‌گفتند تو چقدر بی‌نوری


آیت‌الله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیه‌شان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه می‌‌داد که در دل می‌‌نشست؛ به طوری که حتی هم‌اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.و این گوشه ای از نکات اخلاقی و عرفانی استاد:

حیای از پروردگار

یک آیه در قرآن دارد که افراد خیانتکار کارهای بدشان را از مردم قایم می‌کنند ولی از خدا قایم نمی‌کنند. مخفی می‌کنند از مردم که گناهی که می‌کنند، کسی نبیند ولی از خدا خجالت نمی‌کشد. آدم باید با حیا باشد، همانطور که از خلق حیا می‌کند از خدا هم حیا بکند که یکی از جنود عقل است.

عقل و دین ندارد کسی که حیا ندارد

کسانی که حیا ندارند، اینها عقل ندارند. دین هم ندارند. «لا دین لمن لا حیاء له»؛ یعنی کسی که حیا ندارد شرم ندارد. همین طور گناه می‌کند. دین ندارد. دیده‌اید مردم چطور می‌آیند در خیابان؟ این‌ها حیا نداردند. حدیث داریم: حیا خوب است ولی از زن‌ها بهتر است. زن‌ها باحیا باشند بهتر است. الآن ما چقدر زن بی‌حیا داریم در این مملکت‌مان؟ تازه با اینکه جمهوری اسلامی شده. خدا رحم کرده است که جمهوری اسلامی شده است و این طور است اگر اسلام نبود چه می‌شد؟

چادری‌هایی که خیال می‌کنند با حجاب‌اند

چقدر بی‌حیا شده‌اند زن‌ها؟ حتی چادری‌هایمان هم؛ چادری‌ها خیال می‌کنند با حجاب‌اند؟ دست بی‌آستینش را از لای چادر می‌آورد بیرون از بقال و عطار جنس می خرد. میوه می‌خرد. نانوایی می‌رود. غالب نانوایی‌ها، زن‌ها بیشتر از مردها هستند. نگذارید زن‌ها بروند. خودتان بخرید. اگر زن‌ها بروند و شما در خانه بنشینید، این علامت بی‌غیرتی است. نگذارید زن‌ها بروند. زن باید در خانه باشد.

آیه‌اش را بخوانم: «یستخفون من الناس و لا یستخفون من الله…» آیه ۱۰۸ نساء این در مقام مذمت افراد خائن است؛ یعنی مخفی می‌کنند کارهایشان را از مردم ولی از خدا مخفی نمی‌کنند. ما باید بدانیم خدا ناظر است. چند تا حدیث بخوانم راجع به حیا:

۱-رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «استحیوا من‌الله، حق الحیاء». حیا کنید از خدا [ به اندازه] حق حیا. حسابی حیا کنید از خدا. هان طور که از بنده خدا حیا می‌کنید. همان طور که یک راننده به چراغ قرمز که می‌رسد، افسر را می‌بیند، حیا می‌کند، می‌ترسد که نکند جریمه‌اش کنند. چطور می‌ترسد ما هم باید همان طور از خدا بترسیم.

۲- حدیث دیگر: «أعقل الناس أحیاهم»: هر کس حیایش بیشتر است عاقل‌تر است.

بی‌حیا، بی‌نور و بی‌درد نمونه فحش‌های قدیم بود

۳- یک حدیث دیگر هم دارد: «من لم یستحیی من الناس لم یستحیی من الله»: کسی که از مردم حیا نکند از خدا هم حیا نمی‌کند.

الآن غالب مردم بی‌حیا شده‌اند. یک جا یک جوان ۲۰ به یک پیرمرد ۷۰ ساله فحش می‌داد، جسارت می‌کرد، بی‌حیاست دیگر. قدیم ها می‌خواستند به هم فحش بدهند می‌گفتند: ای بی‌حیا، بی‌حیا فحش بود. ای بی‌نور، ای بی‌درد، فحش‌های رکیک نمی‌دادند. لات و لوت‌ها فحش‌های رکیک می‌دادند، فحش‌های بد، ولی متدینین فحش‌های رکیک نمی‌دادند. بد است. خدا دوست ندارد. خداوند از افراد فحّاش بدش می‌آید.

۴- حدیث دیگراز امیر المومنین(ع): «علی قدر الحیا یکون العفة»: عفت به میزان حیا بالا می‌رود: هرچه حیای آدم بیشتر باشد این آدم عفیف‌تر است. باید حیا داشته باشیم از یک بچه ده ساله آدم حیا می‌کند، لذا حدیث دارد که ای بنده من خدا را طوری عبادت کن که انگار دارد تو را می‌بیند. مثل موتوری‌هایی که کلاه ندارند می‌ترسند بگیرند شانف فرار می‌کنند. همان طور که از او می‌ترسی از خدا هم بترس.

اگر معتقد باشى خدا تو را نمى‌بیند کافری

حدیث دارد: تو اگر خیال می‌کنی خدا تو را نمی‌بیند، کافری ولی اگر می‌دانی که خدا تو را می‌بیند و مع ذلک گناه می‌کنی تو خدا را پست‌ترین ناظرین قرار دادی. یعنی از یک بچه ده ساله پست ترقرار دادی؛ چون جلوی بچه ده ساله گناه نمی‌کنی ولی جلو خدا گناه می‌کنی. حدیث را تکرار کنم حفظ کنید.

اگر بدانى که خدا ترا مى‌بیند و نافرمانى کنى، او را پست‌ترین ناظرین قرار دادی

۵- امام صادق(ع): خَفِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ وَ إِنْ کُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ فَإِنْ کُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا یَرَاکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یَرَاکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیْکَ. امام صادق (ع ) فرمود: اى اسحاق! چنان از خدا بترس که گویا تـرا مـى‌بـیـنـد، و اگر تو او را نبینى، او تو را مى‌بیند، و اگر معتقد باشى او تو را نمى‌بیند کافر شوى و اگر بدانى که ترا مى‌بیند و سپس نافرمانى او آشکار کنى (با گـنـاهـکـارى به مبارزه او روى) او را پست‌ترین بینندگان خود دانسته‌اى.

حیا از ایمان است

۶- حدیث دیگر: «الحیاء من الایمان والایمان فی الجنة»: حیا از ایمان است و ایمان هم در بهشت

۷- امام باقر(ع): «اَلحَیاءُ والإیمانُ مَقرونانِ فی قَرَنٍ فَإذا ذَهَبَ أحدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ»

حیا و ایمان به یک ریسمان پیوسته‏ اند؛ چون یکى برود، دیگرى نیز از پىِ آن برود.

ایمان برود حیا می‌رود؛ حیا برود ایمان می‌رود. این دوتا با هم‌اند.

۸- حدیث دیگر: «أحسن ملابس الاسلام حیا». بهترین پوشش اسلام حیاست

بی‌حیا بودن صدر نفاق است

۹- «الحیاء نورٌ جوهره صدرالایمان»: حیا نوری است که جوهر آن نور، ذات و حقیقت آن صدر ایمان است. یعنی بالاترین مکان و اجزای ایمان از حیا حاصل می‌شود «والوقاحه صدر النفاق و صدر النّفاق الکفر». بی‌حیا بودن صدر نفاق است. این‌هایی که بی‌حیا هستند، گناه می‌کنند. به پیرمرد جسارت می‌کنند. یا به یک عالم می‌رسد، به یک طلبه می‌رسد، بی‌حیایی می‌کنند. این صدر نفاق است و صدر نفاق هم کفر است.

خداوند ان‌شاء الله به همه درجه اعلی حیا را بدهد. همانطور که از خلق خدا حیا می‌کنیم. از خدا هم حیا کنیم.

به نقل از رجا نیوز

 نظر دهید »

شهرت گریزی وجه مشترک آیت الله بهجت و آيت‌الله تهرانی/

28 بهمن 1391 توسط حاتم
حجت الاسلام و المسلمين صديقي در گفت‌وگو با رجانيوز:
شهرت گریزی وجه مشترک آیت الله بهجت و آيت‌الله تهرانی/ آقا مجتبی در فتنه88 سر سوزنی از مسیر منحرف نشد

 

 

 

 

 گروه معارف: یکی از افراد برجسته به من گفت “من خدمت حاج آقا مجتبی تهرانی رفتم و گفتم یک تصمیم خلافی بنا است ـ در کشور ـ گرفته شود و شما بیایید در این خصوص سخنانی را بیان کنید تا این تصمیم در نظام گرفته نشود و آقا مجتبی فرمودند «پرچم به دست حضرت آقاست، او علمدار است، بروید به ایشان بگویید، اگر ایشان صلاح دانستند ما هم حرفی بزنیم، آن وقت بیان می کنیم.»

   به گزارش رجانیوز، حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، از بزرگان و عالمان فرزانه ای بود که تمام سیره و روش زندگی‌اش در همه ابعاد فکری، اعتقادی، اجتماعی، انقلابی و سیاسی برای همگان به طور خاص برای پیروان حقیقی راه حق اسوه و الگو است.

 همزمان با ایام چهلمین روز در گذشت جانسوز اين عالم ربانی برخی از ابعاد وجودی او را در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین صدیقی امام جمعه موقت تهران مورد واکاوی قرار دادیم که در ادامه می خوانید.

 چیزی که دیگران جرأت بیانش را به امام نداشتند حاج آقا مجتبی به جهت نزدیک بودن به امام می‌گفت

 ضایعه در گذشت حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی حادثه تلخی بود که برای دوست‌داران این اسوه اخلاق پیش آمد، با توجه به این که شما از نزدیکان این عالم برجسته بودید، یکی از ابعاد شخصیتی ایشان را که بیش از همه در منظر حضرت عالی جلوه کرده بود، بیان کنید.

 الحق و الانصاف رحلت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی ضایعه‌ای برای عالم تشیع بود، علی‌الخصوص برای ملت ایران، تهرانی‌ها و حوزه‌های علمیه. این عالم ربانی ابعاد وجودی مختلفی داشت، چرا که ایشان یکی از تربیت شدگان امام راحل(ره) و از قدیمی‌ترین شاگرادان ایشان بودند و هم در مباحث علمی از امام بهره‌ برده بودند ـ به عنوان مثال امام برخی از کتاب‌هایشان را به ایشان ارجاع می دادند تا بازبینی کنند ـ و هم در مسائل تصمیم گیری‌های حضرت امام گاهی ایشان مشارکت می‌کردند و یا چیزی که دیگران جرأت بیانش را به امام نداشتند ایشان به جهت نزدیک بودن به حضرت امام، مطالب را انتقال می‌داد. این عالم ربانی با این موقعیت و با آن سطح علم ـ که فقیه مسلم بود؛ یعنی علمش مورد اعتماد حضرت امام بود ـ هیچ ادعا، بروز و ظهور سیاسی و اجتماعی و جاه و جلالی نداشت.

 درس خارج حاج آقا مجتبی پناهگاه روحانیان خدوم نظام بود

 علم و اخلاق دو بالی است که افراد وارسته‌ای نظیر حاج آقا مجتبی تهرانی به آن مزین بودند، دیگران از علم و اخلاق حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی چگونه بهره می‌شدند؟

 در زمانی که امام در قید حیات بودند و البته پس از  رحلت ایشان، درس خارج آقا مجتبی تهرانی پناهگاهی برای روحانیانی بود که آمده بودند به نظام خدمت کنند و در حوزه علمیه نمی‌توانستند حضور پیدا کنند و از طرفی هم نمی‌خواستند درس‌شان نا‌تمام بماند. از این رو در درس خارج فقه و اصول حاج آقا‌مجتبی برای این روحانیان مجمع بود، البته هنوز حضرت آقا درس خارج‌شان را شروع نکرده بودند و تهران از این بابت خلائی داشت و حاج آقا مجتبی این خلأ را پر كرده و درس پر رونق فقه و اصول داشتند.

 مرحوم حاج آقا مجتبی علاوه بر این که برای اين بخش از علما و روحانیان شمع جمع بود و آنان را برای پیمودن مسیر علمی‌شان دلگرم می‌کرد، جلسات اخلاقی‌شان مجمعی برای مسؤولان متدین بود و بسیاری از بچه‌های سپاه و حفاظت‌ها و مسؤولان دیگر ـ به عنوان نمونه مرحوم صیاد شیرازی که از مشتری‌های همیشگی و محکم ایشان بود ـ در این جلسات حضوری همیشگی داشتند.

 هرکس به منش، رفتار، خانه و زندگی‌اش نگاه مي‌كرد، به آخرت رقبت پیدا می کرد

 سیر و سلوک عملی و رفتاری این استاد اخلاق چگونه دیگران را به سوی دریافت حقایق الهی رهنمون می‌ساخت؟

 این عالم ربانی عبد بود؛ هرکس به زندگي، رفتار، خانه و زندگی‌اش نگاه مي‌كرد، به آخرت رقبت پیدا می‌کرد و با این که ایشان مورد اعتماد مردم بود و در این اواخر رساله داده و خیلی مقلد داشتند و آن قدر به ایشان سهم امام داده می‌شد که ایشان به 30 شهر، شهریه می‌دادند و با وجود این که ایشان از شاگردان حضرت امام بود، اما هیچ سر و صدای رسانه‌ای یا سیاسی نداشتند.

 حاج آقا محتبی سر سوزنی از مسیر امام و ولایت منحرف نشد

 یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های حاج آقا مجتبی ولایت‌مداری و اتخاذ مواضع صحیح در شرایط حساس بود، مقداری در خصوص این شاخصه‌مهم توضیح دهید.

 همه می‌دانند که برخی از افرادی که در کنار امام بودند، در فتنه 88 لغزیدند، اما حاج آقا محتبی سر سوزنی از مسیر امام منحرف نشد و در نهایت بصیرت قرار داشتند. یکی از افراد برجسته به من گفت “من خدمت حاج آقا مجتبی تهرانی رفتم و گفتم یک تصمیم خلافی بنا است ـ در کشور ـ گرفته شود و شما بیایید در این خصوص سخنانی را بیان کنید تا این تصمیم در نظام گرفته نشود و آقا مجتبی فرمودند «پرچم به دست حضرت آقاست، او علمدار است، بروید به ایشان بگویید، اگر ایشان صلاح دانستند ما هم حرفی بزنیم، آن وقت بیان می کنیم» مرحوم آقا مجتبی تهرانی ولایتمدار ریشه‌دار بود.

آقا مجتبی تهرانی عِلماً و عملا التزامش به ولایت فقیه را اثبات کرده بود

 یکی از اقداماتی که حضرت آیت الله مجتبی تهرانی در قید حیات‌شان انجام دادند، برگزاری جلسات درس خارج با موضوع ولایت فقیه بود و به نوعی می توان گفت که ایشان یکی از نظریه پردازان مسأله ولایت فقیه بوده‌اند. در اين باره توضيح دهيد؟

 بیش از 150 جلسه درسی این عالم بزرگوار با موضوع ولایت فقیه و نظام اسلامی برگزار شد، بنابراین هم از نظر علمی در ولایت فقیه صاحب نظر و معتقد بود و با اجتهادش اثبات كرده بود و هم عملا ملتزم بود؛ یک کسی که اینقدر جلساتش اثرگذار بود، از شلوغ‌ترین جلسات تهران بود؛ در شب های قدر من با اطمینان بیان می کنم هیچ جلسه‌ای مثل جلسه ایشان شلوغ نبود، حرم حضرت رضا عليه السلام یک حساب دیگری دارد، چرا که برای شخص نمی‌آیند، ولی در میان جلسات شلوغ تهران، شلوغ‌ترینش جلسه حاج آقا مجتبی تهرانی در مسجد جامع تهران بود و سرتاسر بازار پر و درها بسته می‌شد. بنابراین انسانی که اینگونه در مردم اثرگذار، دلنشین و دل پذیر است، سر سوزنی حرکتی و حرفی علیه نظام یا علیه دل گرمی مردم نداشت و بیان نمی کرد، به جهت این که برخی‌ها در اثر مقدس بودنشان قیافه‌های خاصی را می گیرند که چرا فلان مسؤول خلاف کرده و این را پیراهن عثمان می‌کنند و مردم را نسبت به اساس بد بین می‌کنند، ولی حاج آقا مجتبی حواسش جمع بود و می‌دانست که خلاف‌های مأمورین و مسؤولان ربطی به جریان انقلاب، شهدا، امام و ولایت ندارد؛ چرا که در زمان حضرت علی علیه السلام، اطرافیان آن حضرت خلاف‌های متعددی داشتند ولی کسی که از علی علیه السلام زده نمی شود. الحق و الانصاف حاج آقا مجتبی در ولایت‌مداری الگو، صاحب نظر، صاحب نفس، صاحب و وارد بود؛ البته مجتهد و آخوند باید این گونه باشد.

 دعایی که آیت الله بهجت برای سلامتی حاج آقا مجتبی فرستادند

 با توجه به این که شما از نزدیکان حضرت آیت الله بجهت و همچنین حاج آقا مجتبی تهرانی بودید، یکی از مشترکات اخلاقی این دو عالم فرزانه را شرح دهید.

 قطعا یکی از ویژگی های که بین حاج آقا مجتبی تهرانی و آیت الله العظمی بهجت مشترک بود، شهرت گریزی، کار بدون كرد، (یعنی کار می کردند ولی جلوه اش نمی دادند تا همگان متوجه شوند).

من به جهت این که با هر دو نفر این بزرگواران مأنوس بودم، می‌دانستم که مرحوم آقای بهجت علاقه خاصی به حاج آقا مجتبی داشتند؛ هنگامی که حاج آقا مجتبی برای نخستین بار در بیمارستان بستری شدند، مرحوم آیت الله بهجت برای ایشان هم دعا و هم یک چیزی را برای ایشان فرستادند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 244
  • 245
  • 246
  • ...
  • 247
  • ...
  • 248
  • 249
  • 250
  • ...
  • 251
  • ...
  • 252
  • 253
  • 254
  • ...
  • 330

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس