• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

معرفی کتاب (تحلیلی بر سیرو سلوک جامع فقه و عرفان «عبد» خدا محمد تقی بهجت ره در كتاب «العبد»

12 اسفند 1391 توسط حاتم

       

سیره سلوكی «عبد» خدا در كتاب «العبد»
كتاب «العبد» سخن از سیره و سلوك سترگ مردی است كه خود را العبد خوانده است. او كه پروردگارش از ایاك نعبد نمازش به او جرعه‌ها نوشاند تا نامی جز عبد را بر خود نپسندد. عبدی كه سِر و كلید بندۀ آن رب بنده نواز شدن را چیزی ندانست جز انجام واجبات و ترك محرمات. ستاره¬ای آسمانی كه نماز را الذ لذائذ و خمری خوشگوار خواند و فرمود: «همین نماز كه به نظر از امور ساده می‌آید بعضی را به سماوات می‌كشاند.» او كه به پیروی از مولایش علی(ع) به دنیا با همه شگفتی‌هایش گفت: «ای دنیا دیگری را بفریب » و سالها در خانه ای كاهگلی زندگی كرده تا لحظه‌ای دغدغه دنیا او را از معبود غنی ازلیش جدا نكند.

معرفی كتاب

نگاهی به زوایای زندگی، شیوه سلوك، حالات و نهایتا فوت بزرگان، عارفان و سالكان حضرت دوست البته موضوعی است كه همواره توسط علاقه مندان حوزه‌های اخلاق و عرفان مورد پیگیری قرار گرفته و به رشته تحریر درآمده است و در این میان زندگی و احوالات «حضرت آیت‌الله بهجت» نیز از این امر مستثنی نبوده است. «در محضر آیت‌الله بهجت»، «فریادگر توحید»، «زمزم عرفان»، «صدای سخن عشق»، «برگی از دفتر آفتاب» و «ناگفته‌ها» تنها بخشی از آثاری است كه تلاش كرده‌اند تا به زوایای زندگی و نحوه سلوك این نادره روزگار بپردازند. كتاب «العبد» از آخرین كتاب‌هایی است كه در مورد سیره و درس‌های آیت‌الله بهجت به رشته تحریر درآمده است و توانسته در مدت یك سال گذشته 5 بار تجدید چاپ شود. این كتاب كه توسط «موسسه فرهنگی- مطالعاتی‌ شمس الشموس» به چاپ رسیده، كوشیده تا با روش علمی و از طریق مصاحبه‌های مفصل با نزدیكان ایشان اثری متفاوت را به جامعه دینی عرضه كند. در این كتاب می‌توان زندگی و سیر و سلوك آیت‌الله بهجت را مورد ملاحظه قرار داد. همین جاست كه كرامات پیدا و پنهان و همچنین مقامات علمی آن گوهر عرفان از زبان نزدیكان ایشان مانند فرزند ایشان شیخ علی بهجت بیان شده و زوایای پنهان زندگی این فرید زمانه آشكار می‌گردد.

كتمان؛ شیوه مردان خدا

نكته‌ای كه در این میان بسیار مورد توجه نویسندگان این كتاب قرار می‌گیرد شیوه «كتمان» است كه این بزرگوار همواره در سیر و سلوك به آن تأسی جسته و آنگونه كه فرزندان و نزدیكان او می‌گویند آنها نیز نمی‌توانستند از مقامات و سیر وسلوك او سر در بیاورند؛ مگر به اتفاق و اشارت بزرگان دیگر نظیر علامه جعفری. شیخ علی بهجت فرزند ایشان در این باره می‌گوید: «سال 63 فارغ‌التحصیل خیلی از علوم بودم. 18 سال فلسفه خوانده بودم. روزی علامه جعفری هنگامی كه از خانه ما بیرون آمد مرا دید و پرسید: چه درسی می‌خوانی؟ گفتم: سیزده سال فقه و اصول خواندم و به دوره خارج رسیدم اما آن را ترك كردم و دارم فلسفه را تمام می‌كنم. گفت دیگر چه؟ گفتم یك مقداری ریاضیات و ستاره‌شناسی و… خواندم. عرفان نظری را نزد آقای حسن‌زاده آملی و آقای جوادی آملی و فقه و اصول را هم خدمت خود حاج‌آقا خواندم. گفتند: حالا یك چیز به تو می‌گویم كه همه اینها را خواندی، بیا تمام كارهایت را رها كن و خدمت همین پیر را بكن.

هر چه گفت یادداشت كن و برای نسل بعد نگه دار. تو متوجه مقام ایشان نیستی زیرا اولا خودش مانع است از اینكه چیزی بفهمی از اینكه چه كسی هستند. ثانیا عوارض بیرونی هم مانع تو می‌شود چون تو دنبال زندگی آتیه هستی… شما این را نمی‌شناسی فقط نگاه می‌كنی پدرت است. مثلا هر چه می‌خواهی نمی‌دهد. ولی من ایشان را از نجف می‌شناختم. به فكر دنیای خودش نیست چه برسد به فكر دنیای تو باشد. تازه تشكیك هم می‌كنی كه گفته این پدر من از دیگران بهتر است؟ اما من قم، تهران، مشهد، ایران و نجف را دیدم، باور كن همین یكی مانده. اگر از تو گرفتند آن وقت می‌فهمی. آن موقع بود كه حواسم را جمع كردم….» (ص 128-129) مولفه «كتمان» از آن جهت می‌تواند مهم قلمداد گردد كه بازار مدعیان در این روزها بسیار داغ است و هر از چندگاهی كسانی ادعای ارتباط با حضرت صاحب الزمان (عج) دارند، از گوشه گوشه اجتماع سر بیرون می‌كنند. حال آنكه شیوه حضرت آیت‌الله بهجت و اساتید ایشان بر كتمان مكاشفات و الهامات قلبی استوار بوده و به تعبیری این مهم را سرلوحه خود قرار داده بودند: هر كه را اسرار حق آموختند مهر كردند و دهانش دوختند. آن‌طور كه در این كتاب آمده و مورد تاكید هم قرار گرفته، نزدیكان ایشان به فراست و بنا بر اتفاق متوجه كرامات و مقامات ایشان می‌شدند وگرنه ایشان تحت هیچ عنوان حاضر نبودند از این مقامات چیزی را عیان و بیان كنند.

تشرف ها به محضر محبوب و انتقاد از مدعیان

نكته‌ای كه این كتاب را نسبت به كتب دیگر درباره آن بزرگوار متمایز می‌كند، اختصاص فصلی مجزا (فصل نهم) به تشرف‌هایی كه حضرت آیت‌الله بهجت به محضر امام زمان(عج) داشتند است و در كنار آن ضمن اشاره به فرمایشات آیت‌الله بهجت پیرامون ظهور، تلاش می‌شود تا شایعات پیرامون مسئله ظهور كه از قول ایشان مطرح شده بود را مورد بررسی قرار داده و تكذیب كند. بی‌شك دوره‌ای كه برخی تلاش می‌كنند تا با تشبث به امام زمان (عج) برای خود آبرویی دست و پا كنند، نحوه ارتباط و برخورد آیت‌الله بهجت با مسئله ظهور و امام زمان(عج) می‌تواند بسیاری از شبهات را بر طرف نماید. در قسمتی از این فصل از قول پسر ایشان و در مورد شایعات پیرامون ظهور می‌خوانیم: «ایشان اگر مطلبی را از كسی می‌شنید نقل می‌كرد.

می‌گفت: آری از قضا یك آقایی آمد این طوری گفت و آقایان اغلب می‌رفتند و این واسطه را حذف می‌كردند و می‌گفتند آقای بهجت این طور گفت. این نوع مطالب و شایعات زیاد بود. حتی اینكه این اواخر از قول ایشان گفته بودند كه تا حالا به جوان‌ها می‌گفتیم، اما حالا به پیرمردها نیز می‌گوییم زمان ظهور را درك می‌كنند، این مطالب نبود و آقا از كس دیگری كه آمده كنار محراب او و این حرف را زده مطلب را نقل می‌كند. بعد كه آقا شنید كه این مطلب از قول خود ایشان منتشر شده فرمود: من كی چنین حرفی زدم؟ من اگر قرار بود مطلبی را نقل كنم برای اهل مباحثه نقل می‌كردم.»(ص215) در همین فصل نویسندگان این كتاب می‌كوشند تا بر اساس روایات مستدل و متواتر مسئله ظهور را بررسی كرده و شایعات و شبهات روزمره در مورد ظهور را پاسخ دهند. لذا در این فصل ما شاهد بحث جامعی در مورد توقیت (تعیین زمان برای ظهور حضرت)، دلایل تعیین وقت ظهور و نهایتا ادله روایی و عقلی در نهی توقیت هستیم.

مصاحبه های تفصیلی با نزدیكان و همراهان

فصل دیگر این كتاب به سیره سلوكی حضرت آیت‌الله بهجت اختصاص دارد و در آن مصاحبه‌های مفصلی از شیخ علی بهجت فرزند ایشان، آیت‌الله محفوظی، آیت‌الله كربلایی، حجت‌الاسلام هادی قدس، حجت‌الاسلام محمد روحی، حجت‌الاسلام ناصری و دیگر شاگردان آمده است. در این مصاحبه‌ها زوایای دیگری از شیوه‌های تربیتی ایشان مورد بررسی قرار می‌گیرد كه برای دوستداران علوم عرفانی می‌تواند حاوی نكات جالبی باشد. ذكر این نكته هم خالی از لطف نیست كه عنوان كتاب یعنی «العبد» برگرفته از سنگ مزار آن بزرگوار است كه گویا به توصیه ایشان روی سنگ قبر حك شده است.

مطالعه این كتاب و اندیشه در منش و كردار او به روی ما خواهد گشود كه رمزِ انسان شدن و وارسته شدن چیزی جر بندگی خدای ذوالجلال نیست.

 نظر دهید »

کرامات شهدا 1

12 اسفند 1391 توسط حاتم

سيزده موذن

آخرين روزهاي سال 72بود.بچه هاي تفحص همه به دنبال پيكر هاي مطهر شهدا بودند.مدتي بودكه در منطقه خيبر(طلائيه)به عنوان خادم الشهدا انتخاب شديم.با دل وجان به دنبال پاره هاي دل اين ملت بوديم .قبل از وارد شدن به منطقه تابلويي نظرمان را جلب كرد:با وضووارد شويد اين خاك آغشته به خون شهيدان است .اين جمله كلي حرف داشت .همه ايستاديم نزديك ظهربود بچه ها با آب كمي كه همراهشان بود وضو گرفتند .

                    

ناگهان صداي اذان آن هم به صورت دسته جمعي به گوشمان رسيد !به ساعت نگاه كردم وقت اذان نبود!همه اين صدا را مي شنيدند هر لحظه بر تعجب ما افزوده ميشد .يعني چه حكمتي در اين اذان بي وقف ودسته جمعي وجود دارد!!نواي اذان بسيار زيبا ودلنشين بود اين صدا ازميان نيزارها مي آمد با بچه ها به سوي نيزارها حركت كرديم اين منطقه قبلا محل عبور قايق ها بود هرچه جلوتر ميرفتيم صدا زيباتر ميشد اما هر چه گشتيم اثري از م‍‍وذنين نبود محدوده صدا مشخص بود لذا به همان سمت رفتيم در ميان نيزارها قايقي را ديديم قايق را به سختي از لابه لاي ني ها بيرون كشيديم .آنچه مي ديديم بسيار عجيب وباورنكردني بود .ما موذنين نا آشنا پيدا كرديم .درون قايق شكسته پراز پيكرهاي شهدا بود آنها سال هاي سال در ميان نيزارها وجود داشتند .پیکرمطهرسیزده شهیدداخل قایق بود.آنها را يكي يكي خارج كرديم عجيب تر اينكه همه آنها شهدا گمنام بودند .

راوي :شهيد عليرضا غلامي مسئول تفحص لشگر امام حسين ع

منبع:كتاب كرامات شهدا ص

 نظر دهید »

کم شباهت‌ترین افراد به پیامبر(ص)

12 اسفند 1391 توسط حاتم

کم شباهت‌ترین افراد به پیامبر(ص)

رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و اله در حدیثی گران بها اوصاف کم شباهت ترین افراد به خودشان را بیان فرموده اند.
به گزارش جهان به نقل از مشرق پيامبر اسلام حضرت محمد صلى الله عليه و آله فرمودند: آيا شما را از كم شباهت ترينتان به خودم آگاه نسازم؟ عرض كردند: چرا، اى رسول خدا! فرمودند: زشتگوىِ بى آبروىِ بى شرم، بخيل، متكبر، كينه توز، حسود، سنگدل، كسى كه هيچ اميدى به خيرش و امانى از شرش نيست.

متن حدیث:


اَلا اُخْبِرُكُمْ بِاَبْعَدِكُمْ مِنّى شَبَها؟ قَالُوا: بَلى يا رَسولَ اللّه. قالَ: اَلْفاحِشُ الْمُتَفَحِّشُ الْبَذى ءُ، اَلْبَخِيلُ، اَلْمُخْتَالُ، اَلْحَقودُ، اَلْحَسُودُ، اَلْقاسِى الْقَلْبِ، اَلْبَعِيدُ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ يُرْجى، غَيْرُ المَاْمونِ مِنْ كُلِّ شَرٍّ يُتَّقى؛


«اصول كافى، جلد 2، صفحه 291»

 نظر دهید »

تجافی انسان منتظر

12 اسفند 1391 توسط حاتم

انسان منتظر متجافی است

در نماز جماعت مسأله ای داريم به نام « تجافی» به اين صورت که اگر انسان ، به رکعت دوم امام جماعت رسيد ، پيش از رکوع يا هنگام رکوع ، به امام اقتدا کند وهنگامی که امام برای تشهد نشست ، شخص به حالت نيم خيز بنشيند وپس از تشهد امام با او برخيزد .
چرا انسان چنين حالتی درنماز به خود می گيرد ؟ برای اينکه آماده ی آماده باشد تا همين که امام ، بای « بحول الله » را گفت ، او به سمت بالاپرواز کند وسريع برخيزد . به اين می گويند حالت انتظار . مامون کاری بازمين ندارد ، تشهدی بدهکار نيست تا برزمين بنشيند.
انسان منتظر ، يک حالت تجافی وبريدگی از اين عالم طبيعت و دنيا دارد . يعنی در دنيا به صورت نيم خيز نشسته است .
امام سجاد (عليه السلام) مدام اين ذکر را می خواندند:
« اَللّهُمَّ ارزُقنی التَّجافی عَن دارِ الغُرور وَ الإِنابَه إِلی دارِ الخُلُود و الاستعدادَ لِلمَوتِ قَبلَ حلُولِ الفَوتِ 1؛ خدايا ! خالی شدن از اين دنيا خانه ی فريبنده ی (= دنيا) وبازگشت به سرای جاويد (بهشت ) وآمادگی برای مرگ ، پيش از رسيدن آن را ، روزی ام کن ».
اين يعنی خدايا ! آن حالت نيم خيزرا به من بده تا به دنيا نچسبم وعلاقه ای به آن نداشته باشم

1. مفاتيح الجنان ، اعمال شب 27 ماه مبارک رمضان .

بر گرفته از پایان نامه (عوامل قرب و بعد به ساحت قدس مهدوی ) طلبه حقیر :مرضیه گودرزی

به نقل از کتاب آماده باش یاران امام زمان ع

 نظر دهید »

جايگاه امام زمان (روحی فداه) درزندگی ما

12 اسفند 1391 توسط حاتم

جايگاه امام زمان (روحی فداه) درزندگی ما
از وقتی که مسجد النبی ساخته شد، پيامبر(صلی الله عليه و اله) درموقع ايراد خطبه وسخنرانی برتنه ی درخت خرمايی تکيه می دادند ، منتهی وقتی جمعيت زياد می شد ، پيامبر(صلی الله عليه و اله) برمنبری که از چوب با دو پله ويک عرشه ساخته شده بود ، می نشست .
پيامبر(صلی الله عليه و اله) روزی برای سخنرانی برعرشه ی منبر قرار گرفتند ، يکباره صدای ناله ی ستون خشکيده ( نخل) بلند شد . باناله ی ستون صدای جمعيت نيز به گريه وناله برخاست . رسول الله(صلی الله عليه و اله) از منبر پايين آمدند ، ستون را دربغل گرفتند ودست مبارک رابرآن کشيدند وفرمودند: « آرام باش !» سپس به طرف منبر برگشته و خطاب به مردم فرمودند :
« ای مردم ! اين چوب خشک نسبت به رسول خدا اظهار علاقه واشتياق می کند واز دوری وی محزون می گردد ؛ ولی برخی از مردمان باکشان نيست که به من نزديک شوند يا از من دور گردند ، اگر من او را در بغل نگرفته وبرآن دست نکشيده بودم ، تا روز قيامت از ناله خاموش نمی شد.» 1
آری ، درخت خشک لحظه ای از پيامبر دور شد وصدا به ناله بلند کرد ؛ با اينکه حضرت را می ديد . ما را چه شده که امام زمان (روحی فداه)خويش را نمی بينيم واز او دوريم ؛ اما به زندگی عادی خويش سرگرم ايم ؟ به يا د همه کس و همه چيز هستيم؛ جز امام
زمانمان ! کداميک از ما دوری از امام(روحی فداه) را جدی گرفته ايم ؟ دوری از امام(روحی فداه) چه تعداد از ما را دردمند ودل نگران کرده است ؟ اگر پرسش نامه ای را دراختيار ما بگذارند واز ما بخواهندگرفتاری هايمان را به ترتيب اولويت فهرست کنيم ، چند درصد نخستين گرفتاری خود را غيبت امام زمان(روحی فداه) خواهيم دانست ؟
اگر هم اکنون فرشته ای ازآسمان نازل شود وبگويد: من ماموريت دارم فقط يک حاجت شما را برآورده سازم ، کداميک از ما فرج آقا امام زمان (روحی فداه) را ذکر خواهيم کرد ؟
درسفرهای زيارتی ، دراوقاتی که دل می شکند ، چه تعداد ازما درخواست فرج را دراولويت دعاهايمان قرار می دهيم ؟
به راستی امام عصر (روحی فداه) ، درکجای زندگی ما قرار دارد ؟ متن يا حاشيه؟ متأسفم که بگويم در حاشيه ی زندگی برخی ازما نيز حضور آقا لمس نمی شود . اگر کسی ما را دعوت کند وبرسر سفره ی خود بنشاند ونمک گيرمان کند ، سعی می کنيم به هر نحو ف اين محبت را تلافی کنيم . چگونه است که عمری همه ی ما ، مهمان خوان کرم امام عصر(روحی فداه) هستيم ، ولی حق نمک را ادا نمی کنيم ؟
متأسفانه آگاهی برخی از جوانان ونوجوانان از زندگی چهره های هنری وعلمی داخلی و خارجی بيش از اطلاعات عمومی راجع به پيشوايان دين است . واقعا جای امام عصر (روحی فداه) درزندگی فردی و اجتماعی ما خالی است ! اگر چند سال باران نبارد و خشکسالی ما را تهديدکند، حاضريم به بيا بان برويم وبا دل شکستگی ، نماز استسقا بخوانيم ؛ آيا شايسته نيست دوازده قرن غيبت که خشکسالی معنوی و قحطی ديانت را به دنبال داشته ودين نگه داشتن را همچون گرفتن آتش در کف دست مشکل ساخته است ، ما را برای نماز جهت طلب ظهور و تعجيل فرج ، به دشتهاو صحراها بکشاند؟

1. بحار الانوار ، ج 17، ص 326- 327.به نقل از: علی ، هدايتيان ، آشتی با امام عصر(ع) ، ص 81.

برگرفته از پایان نامه (عوامل قرب و بعد به ساحت قدس مهدوی )طلبه حقیر :مرضیه گودرزی

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 230
  • 231
  • 232
  • ...
  • 233
  • ...
  • 234
  • 235
  • 236
  • ...
  • 237
  • ...
  • 238
  • 239
  • 240
  • ...
  • 330

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس