• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

توصیه‌های علمای اخلاق درباره شب قدر

08 مرداد 1392 توسط حاتم

توصیه‌های علمای اخلاق درباره شب قدر


آیت‌الله حق‌شناس از اساتید اخلاق برجسته فقید تهران می‌گوید: در روایت وارد شده که هر کس شب‌های احیا را به مذاکره علم یعنی همین «قال‌الصادق» و «قال‌الباقر» بگذراند؛ هر یک ساعت ثواب یک احیای تام و تمام را در بردارد.
 عالمان عامل و اهل دل برای دستیابی به احیای شب قدر که از اعمال شب قدر است، تمام سال را احیاء نگه می‌دارند که این خود بیانگر جایگاه و ارزش این شب عظیم است؛ شبی که در آن با نزول فرشتگان و تعیین قدر و سرنوشت هر کس، وضعیت یک ساله وی مشخص و مقدر می‌شود.

اگر بخواهید از امیرمومنان(ع) تبعیت بکنید؛ باید به این نکات توجه بفرمایید. امیرمومنان(ع) عرضه داشت: یا رسول‌الله! افضل اعمال در این ماه کدام است؟ حضرت فرمودند: «الورع عن محارم‌ الله».


مقام ورع اقسامی دارد. یک قسم آن برگشتن از نادانی، فسق و عمل بد به عمل صالح است. اگر این مرحله ورع را به کار بستی؛ از امام علی(ع) پیروی کرده‌ای و به مقام توبه نصوح‌ دست‌یافته‌ای. فرمود: «حب علیٍ حسنة لاتضر معها‌السیئة» محبت علی(ع) حسنه‌ای است که با بودن آن، گناه ضرر نمی‌رساند. یک کسی عبای امیرمومنان(ع) را بوسید. حضرت(علیه السلام) فرمودند: «این معنای محبت نیست». معنای محبت پیروی از امیرمومنان و مقام عترت(ع) است.


مرحله دوم ورع، پرهیز از مشتبهات است. مرحله سوم هم مقام متقین است که شخص حرف نمی‌زند، مبادا اگر تعریف کسی را بکند؛ یک‌کسی بگوید: این‌طور نیست (و غیبت پیش بیاید).خطاب آمد که ای خاتم‌الرسل! باید به توبه‌کنندگان سلام کنی! به‌به! به‌به! شخص اول امکان - اول ما خلق‌الله نوری- باید به استقبال توبه‌کنندگان برود و به آن‌ها سلام بکند. (انعام/54) حضرت ثامن‌الحجج(ع) وقتی از درون مسجد می‌گذشتند، یک نفرگفت: «استغفرالله». حضرت به مقام ولایتی به قلب او نگاه کرده و فرمودند: تو استغفارکننده نیستی، زیرا خیال بازگشت به همان معصیت را داری.


دو ملک الهی با هم سخن می‌گویند که ای‌کاش مردم خلق نمی‌شدند. حال که خلق شده‌اند، بدانند برای چه خلق شده‌اند. - شما را برای چه به دنیا آورده‌اند؟- و حال که نمی‌دانند برای چه خلق شده‌اند، به دانسته‌های خودشان عمل کنند. حال که عمل به دانستنی‌های‌شان نمی‌کنند، از بدی‌هایی که کرده‌اند، توبه کنند. اول قدم، توبه است. «لاخیر فی نسک لاورع معه؛ عبادتی که پرهیز از گناه با آن نباشد، سودی ندارد.» (کافی/1/36) ورع یعنی این‌که دهان و زبانم را نگه دارم.


مرحوم علامه طباطبایی(ره) که هم در معقول و هم در منقول مجتهد بودند می گویند :

تنها گریه‌کردن برای حضرت علی(ع) فایده ندارد، عمل علی(ع) را باید نصب‌العین خودتان قرار دهید. در عیون اخبار الرضا(ع) می‌فرماید که عمل حضرت علی(ع) را باید سرلوحه زندگی خودتان قرار بدهید که چه فداکاری‌هایی کرد. حضرت می‌فرمایند: «انما هی نفسی اروضها بالتقوی لتأتی آمنهً یوم ‌الخوف‌الاکبر، نهج‌البلاغه/ نامه 45»؛ من باید به قدر درازی قبرم برای خودم احراز بکنم.


یکی از شرایط توبه، اخلاص باطن و سریره است. باید خالصاً و مخلصاً بیایید وسط. از دیگر شرایط توبه، معرفت است، یعنی ببینم که پروردگار چقدر به من مهربان است. بدانم که چه پروردگاری دارم. توبه نصوح یعنی این‌که من با قصد و یقین و قاطعیت از معصیت صرف‌نظر بکنم و قصد برگشت به گناه نداشته باشم. حضرت فرمودند: چنین کسی نداریم که دوباره به گناه مبتلا نشود. انسان در معرض حوادث است، شاید دوباره گرفتار معصیت شود؛ ولی باید تصمیم قاطعانه در توبه بگیرد. وقتی توبه‌کننده تصمیم قاطع گرفت؛ پروردگار آن دو ملک مأمور ثبت اعمال انسان را احضار می‌فرماید و گناهان توبه‌کننده را از یاد ملکین می‌برد. به اعضا و جوارح هم خطاب تکوینی می‌شود که حق ندارید علیه این بنده شهادت بدهید. به زمین هم خطاب می‌رسد که باید از شهادت علیه این بنده توبه‌کننده خودداری بکنی. خدای ما چنین خدایی است.


«آیت‌الله مجتهدی تهرانی» از دیگر اساتید فقید اخلاق و عرفان تهران نیز در خصوص شب قدر، در شرح فراز «اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیلَةِ القَدْرِ» می‌گوید: در این بخش از دعا می‌خوانیم، ای خدا، برتری فضیلت شب قدر را روزی‌ام کن! از این دعا برخی احتمال می‌دهند که شب بیست ‌و هفتم ماه رمضان، شب قدر است. در روایات، راجع به شب قدر اختلافاتی وجود دارد. شیعه اعتقاد دارد که به احتمال قوی شب بیست ‌و سوم، شب قدر است و اعمال بیست ‌و سوم مهم‌تر از اعمال شب نوزدهم‌ و بیست‌ و یکم است. شب‌های نوزدهم و بیست‌ و یکم، یک غسل مستحبی دارند؛ اما شب بیست ‌و سوم دو غسل دارد. خواندن سوره‌های «دخان»، «روم» و «عنکبوت» در شب بیست ‌و سوم سفارش شده است.


برادران اهل تسنن به بیست ‌و هفتم اعتقاد دارند و این شب را احیاء نگه می‌دارند و اعمال شب قدر را به جا می‌آورند. شیعه هم البته شب بیست ‌و هفتم احیاء دارد؛ اما تنها در اول شب و البته برخی قایل به شب قدر بودن شب نیمه شعبان هستند. اندازه‌گیری برنامه‌های ما اعم از سلامتی، عمر طولانی، رفاه، بلا، گرفتاری و هر پیشامدی در شب قدر اتفاق می‌افتد. شبی که مورد اختلاف است و حتی برخی، عید فطر را برای آن قائلند. برخی اولیاء، تمام سال را احیاء می‌گرفتند تا آن شب قدر که معلوم نیست چه وقت است را درک کنند.


شب قدر بهترین ایام سال است. ملائکه به اذن خدا به روی زمین می‌آیند تا مقدرات ما را معلوم می‌کنند. ملائکه می‌آیند و دور دل ما می‌گردند؛ اما جای خالی نمی‌بینند که وارد شوند. فرودگاه دل ما برای فرود ملائکه خالی نیست.


عالم ربانی فقید «آیت‌الله بهجت» نیز درمورد شب قدر فرموده‌‌اند: بسیاری از بزرگان شب‌های ماه رمضان را بیدار می‌ماندند و نمی‌خوابیدند. هر چند از نظر ما تقریبا واضح است که شب بیست و سوم ماه رمضان شب قدر است،
آیت‌الله بهجت قرآن سر گرفتن را مخصوص شب قدر نمی‌دانست و معتقد بود که خیلی از عبادات‌ وجود دارد که ما به جهت این که نوشته است در فلان زمان آن را باید بجا آورد، ما خود را از آن محروم می‌کنیم.

 نظر دهید »

گفت و گوی حضرت موسی(ع) با خدا درباره شب قدر

08 مرداد 1392 توسط حاتم


گفت و گوی حضرت موسی(ع) با خدا درباره شب قدر
روایتی از پیامبر(ص) درباره عظمت شب قدر در گفت و گوی میان حضرت موسی(ع) و خداوند (به نقل از کتاب المراقبات آیت الله آقا میرزا جواد آقا تبریزی )

« حضرت موسى(ع) عرض کرد: خداى من، نزدیک شدن به تو را خواهانم، فرمود: نزدیکى من از آن کسى است که شب قدر بیدار شود.


عرض کرد: خداى من رحمت تو را خواهانم، فرمود: رحمت من از آن کسى است که در شب قدر به فقیرها رحم کند.


عرض کرد: خداى من جواز عبور از صراط را خواهانم، فرمود: آن براى کسى است که در شب قدر صدقه‏اى بدهد.


عرض کرد: خداى من از درختان بهشتى ‏خواهانم، فرمود: این مال کسى است که در شب قدر سبحان اللّه بگوید.


عرض کرد: خداى من رضایت تو را خواهانم، فرمود: رضایت من از آن کسى است که دو رکعت نماز در شب قدر بخواند.»

 نظر دهید »

روایت امام علی (ع) از قبص روح حضرت ابراهیم

08 مرداد 1392 توسط حاتم

از حضرت علي(ع) امام العارفين روایت شده است؛ چون خداوند متعال اراده قبض روح حضرت خليل الله را كرد عزرائيل را فرستاد تا حضرت ابراهيم را با خبرسازد. فرشته مرگ شرفياب شد و عرض كرد؛ السلام عليك يا ابراهيم! قهرمان توحيد فرمود؛ و عليك السلام يا ملك الموت؛ اداع امْ ناع؛ آيا خبر مرگم را آورده اي كه البته بايد بپذيرم و يا براي دعوتم آمده اي؟ عزرائيل عرض كرد؛ آمده ام تو را با اختيار خودت به سوي خدايت ببرم پس دعوت او را اجابت كن و تسليم مرگ شو! حضرت ابراهيم فرمود؛فهل رايت خليلا يميت خليله؛ آيا ديده اي دوست،حبيب خودش را بميراند؟!

عزرائيل به سوي بارگاه قدس حق بازگشت و در برابر قدرت پروردگار در مقام اطاعت و دريافت پاسخ درنگ كرد و عرضه داشت؛پروردگارا! سخن خليلت را شنيدي. پروردگار خطاب كرد؛ عزرائيل! در جواب ابراهيم بگو؛ هل رايت حبيبا يكرِهُ لقاءَ حبيبه.اَنّ الحبيب يحبُّ لقاءَ حبيبه؛ آيا ديده اي دوست از ملاقات دوست سر باز زند و خوش نداشته باشد به وصل برسد؟!قطعا حبيب واقعي لقاي حبيبش را دوست دارد. در اين جا حضرت ابراهيم تسليم شد و روح او به لقاءالله شتافت.

بدين دليل است كه حضرت علي(ع) مي فرمايد؛ سوگند به خدا! همان گونه كه كودك به سينه مادر علاقه مند است، من به مرگ علاقه مندم.ايشان به هنگام ضربت خوردن"فُزْتُ ربَّ الكعْبَة” مي سرايد.

 نظر دهید »

آنگاه كه دشمن علي (ع) برای او گريست

08 مرداد 1392 توسط حاتم

آنگاه كه دشمن علي (ع) برای او گريست

مباحثه جالبی که پس از شهادت امام علی (ع)بین «عدي بن حاتم» و معاویه سرگرفت و در نهایت اشک معاویه را دراورد.
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران،«عدي بن حاتم» يكي از كبار صحابه و از علاقه مندان مولاي متقيان است. اين مرد در اواخر عمر رسول خدا(ص) اسلام آورد و اسلامش نيكو شد. در زمان خلافت علي(ع) در خدمت آن حضرت بود و سه پسرش به نام طريف و طرفه و طارف در ركاب آن حضرت در صفين شهيد شدند.


عدي، بعد از شهادت مولاعلي(ع) و استقرار خلافت معاويه، روزي بر معاويه وارد شد. معاويه براي اينكه با يادآوري داغ فرزندان «عدي» او را وادار كند كه درباره علي عليه السلام مطابق ميل معاويه حرفي بزند به او گفت: «پسرانت طرفه و طريف و طارف چه شدند» عدي با كمال متانت و خونسردي گفت؛ «در صفين پيشاپيش علي شهيد شدند.» و مخصوصا كلمه «پيشاپيش علي» را افزود تا رضايت و افتخار خود را برساند.


معاويه گفت: «علي درباره تو انصاف را رعايت نكرد كه پسران تو را پيشاپيش جبهه فرستاد تا كشته شدند و پسران خود را در پشت جبهه نگهداشت كه زنده ماندند.»


عدي گفت: «شايد من درباره علي انصاف را رعايت نكردم كه او كشته شد و من زنده ماندم.»

معاويه ديد از نقشه خود نتيجه نمي گيرد، پس لحن خود را عوض كرد و گفت: «اوصاف علي را براي من بگو.» عدي گفت: «مرا معذور بدار.»


معاويه گفت ممكن نيست. عدي گفت: «به خدا قسم علي ژرف نظر و نيرومند بود. به عدالت سخن مي گفت و با قاطعيت فيصله مي داد. علم و حكمت از اطرافش مي جوشيد. از زرق و برق دنيا متنفر و با شب و تنهايي در آن مأنوس بود. زياد اشك مي ريخت و بسيار فكر مي كرد. در خلوت از نفس خود حساب مي كشيد و بر گذشته دست ندامت مي سود. لباس كوتاه و زندگي فقيرانه را مي پسنديد.


در ميان ما كه بود، مانند يكي از ما بود. اگر چيزي از او مي خواستيم، مي پذيرفت و اگر به حضورش مي رفتيم، ما را نزديك خود مي برد و از ما فاصله نمي گرفت. با اين همه آنقدر با هيبت بود كه در حضورش جرئت تكلم نداشتيم و آنقدر عظمت داشت كه چشم ها را به طرفش بلند نمي كرديم.


وقتي كه لبخند مي زد، دندان هايش مانند يك رشته مرواريد به نظر مي آمد. اهل ديانت و تقوا را احترام مي كرد و نسبت به بينوايان، مهر مي ورزيد. نه نيرومند از او بيم داشت و نه ناتوان از عدالتش نوميد مي شد.


به خدا قسم يك شب به چشم خود ديدم كه در محراب عبادت ايستاده بود، درحالي كه شب، تاريكي خود را همه جا كشيده بود. اشك هايش بر محاسنش مي غلتيد. مانند مارگزيده به خود مي پيچيد و مانند مصيبت ديده ها مي گريست.


الآن گويا كه آوازش را با گوشم مي شنوم كه مي گفت: «اي دنيا، آيا متعرض من شده اي و به من رو آورده اي برو و ديگري را بفريب. وقت تو نرسيده است. من تو را سه طلاقه كرده ام و رجوعي در كار نيست. لذت تو ناچيز و اهميت تو اندك است. آه، آه! از توشه اندك و سفر طولاني و انيس كم.»


سخن عدي كه به اينجا رسيد، اشك معاويه سرازير شد. شروع به گريستن كرد و اشك هايش را با آستين پاك نمود. آنگاه گفت: «خداوند رحمت كند علي را. همين طور بود كه گفتي. اكنون بگو حالت تو در فراق او چگونه است» عدي گفت: «مانند زني كه فرزندش را در دامنش سر بريده باشند.»


معاويه گفت: «آيا هيچ فراموشش مي كني.»

عدي پاسخ داد: «مگر روزگار مي گذارد كه فراموشش كنم»!


… آري علي عليه السلام، آن عصاره تقوا و جهاد، شخصيتي به وسعت تاريخ و پهناوري جهان دارد و هرچه از او بگوئيم، باز هم قطره اي از درياي وجود او نخواهد شد، حتي اگر ساليان سال به مرور، و تكرار گفته ها و رفتار او بپردازيم.


اما اگر نمي توان چون علي بود، مي توان او را پشتوانه خود قرار داد، به او نزديك شد، دستور العمل هاي حيات بخش و شگرف او را شنيد، شاگرد مكتب و پاسدار حرمت حريت او بود، هدفش را پي گرفت و دل به راهش سپرد و به فرموده مقام معظم رهبري: «علي بن ابيطالب(ع) هم داراي شخصيت فردي به عنوان يك مسلمان و يك انسان است، هم به عنوان يك شهروند در جامعه اسلامي و هم به عنوان يك حاكم، يك سياستمدار، يك تدبيركننده امور و يك مجاهد في سبيل الله مطرح است. او از همه اين جهات قابل تأسي است.


ما به تأسي و پيروي كردن از اميرالمومنين احتياج داريم… تقواي اميرالمومنين و پارسايي و نزديكي و دلسوزي او نسبت به قشرهاي ضعيف و محروم، كاركرد درخشان او براي خدا، استقامت و خستگي ناپذيري او در راه هدف هاي متعالي، هر كدام سر فصلي است كه مسئولان مختلف مي توانند خود و مجموعه زيرنظر خودشان را در جهت اينها و يا لااقل در جهت يكي از اين سرفصل ها توجيه كنند و به حركت و تلاش وادارند… آنچه مهم است علي وار شدن يا اگر اين را براي خودمان مبالغه آميز بدانيم، حركت به سوي علي وار شدن است.»

 نظر دهید »

آداب فضل و بخشش صاحبان کرم

08 مرداد 1392 توسط حاتم

علی(ع) در یکی از جنگها با مردی مشرک در حال مبارزه بود. آن مرد عرض کرد: یا علی شمشیرت را به من ببخش. حضرت شمشیر را به او داد. مرد گفت: از تو ای پسر ابوطالب در شگفتم که در چنین موقعیتی شمشیرت را به دشمن می‌دهی.

فرمود: تو دست تقاضا دراز کردی و رد کردن درخواست کننده از شیوه کرم به دور است. مرد کافر از اسب پیاده شد وگفت: این روش اهل دیانت است. آنگاه پای مبارک امیرالمؤمنین را بوسید و ایمان آورد. (هزار و یک حکایت اخلاقی ص ۴۶۸ به نقل از سفینه‌البحار ج ۱ ص ۴۱۳)

شخصی نزد امام حسن(ع) آمد و اظهار فقر و پریشانی کرد وگفت: حالم بر نداری‌ام دلالت می‌کند و مشتری آن شما هستید که صاحب کرم می‌باشید. حضرت حسابدار خود را خواست و فرمود: چقدر مال نزد تو است؟ گفت: دوازده هزار درهم. فرمود: همه را به این مرد بده که من از او خجالت می‌کشم. گفت: دیگر چیزی برای خرجی باقی نمی‌ماند.

فرمود: تو آن را به حاجتمند بده و گمان نیک به خدا داشته باش که حق تعالی جبران می‌فرماید. پس همه را به آن فقیر داد و عذرخواهی کرد و فرمود: ما حق تو را ندادیم، اما به قدر آنچه بود دادیم. (همان ص ۴۵۳)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 161
  • 162
  • 163
  • ...
  • 164
  • ...
  • 165
  • 166
  • 167
  • ...
  • 168
  • ...
  • 169
  • 170
  • 171
  • ...
  • 330

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس