• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

حکایتی شنیدنی از مرحوم علامه محمد تقی مجلسی

13 مهر 1392 توسط حاتم

یکى از مریدان مرحوم علامه محمد تقى مجلسى به ایشان عرضه داشت : همسایه اى دارم آلوده به گناه ، اغلب شبها با نوچه هایش مجلس لهو و لعب دارد و به شدت مزاحم من و همسایه هاى دیگر است ، مردى است قلدر و داش مسلک ، و من از امر به معروف و نهى از منکر نسبت به او مى ترسم ، راهى هم براى تبدیل خانه ام به خانه دیگر ندارم .

علامه محمد تقى مجلسى به او فرمود : اگر او را شبى به مهمانى دعوت کنى من حاضرم در مجلس مهمانى شرکت کنم و با او سخن بگویم ، شاید به لطف حضرت حق از اعمال خلافش دست بردارد و به پیشگاه خداوند توبه نماید .

مرد قلدر به توسط مرد مؤمن دعوت به مهمانى شد ، دعوت را اجابت کرد ، علامه مجلسى در آن مجلس شرکت کرد ، لحظاتى به سکوت گذشت ، ناگهان مرد قلدر که از آمدن مجلسى به جلسه مهمانى تعجب کرده بود به مجلسى گفت : حرف شما روحانیون در این دنیا چیست ؟

مجلسى فرمود : اگر لطف کنید بفرمایید حرف شما چیست ؟ مرد قلدر گفت : امثال ما در فرهنگ قلدرى حرف بسیار داریم از جمله مى گوییم اگر کسى نمک کسى را خورد باید حقّ نمک را رعایت کند و با او در صفاى محض باشد ، مجلسى به او فرمود : چند سال از عمر شما مى گذرد ؟ پاسخ داد : شصت سال ، فرمود : در این شصت سالى که نمک خدا را خورده اى آیا حق او را رعایت کرده و نسبت به او صفا داشتى ؟ مرد قلدر یکه اى سخت خورد ، سر به زیر انداخت ، اشکش جارى شد ، مجلس را ترک کرد ، شب را نخوابید ، صبح زود به در خانه همسایه آمد ، سؤال کرد : روحانى و عالمى که شب گذشته در خانه تو بود کیست ؟ همسایه گفت : علامه محمد تقى مجلسى است ، آدرس آن مرد الهى را گرفت ، به محضرش آمد و به دست او توبه کرد و از نیکان روزگار شد !

 نظر دهید »

چی می گید شما آخوندا

13 مهر 1392 توسط حاتم

هواپیما می خواست پرواز کند که متوجه شدم یک نفر با اصرار به مهماندار هواپیما، خواستار نشستن در کنار من است ! خیلی تعجب کردم ، تو این زمانه که همه از ما آخوندا فرار می کنند یکی می خواست کنار ما بنشینه ! سابقه نداشت کسی با این تیپ و قیافه بخواهد کنار یک روحانی بنشیند !

خلاصه با راضی کردن فرد کناری من ، آمد و کنارم نشست. تا در جایش مستقر شد ، گفت : حاج آقا ! می دونی برای چی اومدم کنارت بنشینم ؟ اومدم تا تهران حالت رو بگیرم !!

تو دلم گفتم : خدا به خیر کنه ، این چه حواله ای بود که امروز نصیب ما شد ، چیزی بهش نگفتم .

دوباره شروع کرد ، حاج آقا چی می گید شما آخوندا ؟!هی می گید نماز بخونید ، روزه بگیرید ، گناه نکنید ! خدا باهاتون قهر می کنه! روزیتون کم میشه ! … من تو شهر … طلا فروشم و اهل نماز و روزه و این حرفا هم نیستم ، هر ماه هم علاوه بر گناهام توی شهرم به تهران می یام و یه عشق و حالی می کنم و برمی گردم!! مال و ثروتم هم هر روز بیشتر می شود ، حال جسمی ام هم هر روز بهتر !!

ماندم خدایا به این چی بگم ، چه جوری بخوام حالی این بکنم ، ناگهان، انگار خدا به دلم انداخت که این جور شروع کنم …

گفتم : « آقامون موسی بن جعفر (علیه السلام ) یه روز از کوچه ای عبور می کردند ، صدای ساز و آواز از خانه ای به گوش می رسید . ناگاه در همان خانه باز شد غلامی بیرون آمد ، حضرت از آن غلام پرسیدند : صاحب این خانه بنده است یا آزاد است ؟ غلام که حضرت را نمی شناخت ، گفت : معلوم است که آزاد است ! چندین کنیز و غلام دارد . آقا تا این را شنیدند ، فرمودند : بله آزاد است که چنین می کند ، اگر بنده بود چنین نمی کرد !

غلام داخل خانه برگشت ، صاحبخانه از وی علت تأخیر را جویا شد ، غلام پاسخ داد : آقا فردی که شما را نمی شناخت از من پرسید شما بنده اید یا آزاد . صاحبخانه پرسید : تو چه جواب دادی ؟ گفت : معلومه (با خنده ) ، گفتم شما چندین غلام و کنیز داری ! پرسید: آن آقا چه جواب داد ؟ غلام جواب داد ، آن آقا گفت: بله آزاد است ، اگر بنده بود این چنین نمی کرد !

این کلام چون پتکی بود بر سرش ! یک مرتبه متنبه شد ، پایی به بساط زد و پا برهنه دنبال آقا دوید ، وسط کوچه به آقا رسید و خودش را روی پای حضرت انداخت و گفت: آقا به خدا من بنده ام!

توبه کرد و از آن به بعد ملقب شد به بُشر حافی (حافی به معنای پابرهنه) » … .

سوار اتوبوس شدیم که به سالن فرودگاه برویم ، موبایلش رو بهم نشان داد و گفت: حاج آقا ببین مورد اومده تو فرودگاه دنبالم، اما به خدا همین الان بلیط برگشت رو می گیرم و بر می گردم !! دیگه می خوام بنده بشم !

نقل از فرهنگ نیوز

 نظر دهید »

نماز اول وقت

13 مهر 1392 توسط حاتم

 نظر دهید »

هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست

10 مهر 1392 توسط حاتم

 


7734921098756762118

بسمه تعالی


گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ

در خانه اگر کس است   یک حرف بس است

بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم: «کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می‌داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می داند که آنچه را که می داند، باید انجام دهد، و در آنچه که نمی داند، باید احتیاط کند.»

آیت ا.. بهجت(ره)


>
 نظر دهید »

وصیت تکان دهنده ی شهید به مادرش

10 مهر 1392 توسط حاتم

image

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 145
  • 146
  • 147
  • ...
  • 148
  • ...
  • 149
  • 150
  • 151
  • ...
  • 152
  • ...
  • 153
  • 154
  • 155
  • ...
  • 330

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس