حدود دوستى
امام صادق عليه السلام فرمود: 1- دوستى يك روزه، پيوند است. 2- دوستى يك ماهه، خويشى است. 3- دوستى يك ساله، صله رحم است. كسى كه به تكبر آن را ببُرد، خداوند او را از خود نااميد میسازد.
امام صادق عليه السلام فرمود: 1- دوستى يك روزه، پيوند است. 2- دوستى يك ماهه، خويشى است. 3- دوستى يك ساله، صله رحم است. كسى كه به تكبر آن را ببُرد، خداوند او را از خود نااميد میسازد.
ابن خلكان در وفيات الاعيان نوشته است كه سرى سقطى استاد جنيد بغدادى گفت: سى سال است كه از جمله «الحمدللّه» كه بر زبانم جارى شد استغفار میكنم. گفتند: چگونه؟
گفت: شبى آتش سوزى در بازار رخ داد، بيرون آمدم تا ببينم به دكان من آتش رسيده يا نه؟ گفتند: به دكان تو آتش نرسيده است. گفتم: الحمدللّه. يك مرتبه متنبّه شدم كه گيرم دكان من آسيبى نديده باشد، آيا نبايد در انديشه مسلمين باشم.
برگرفته از کتاب تحفه دانشجو: سير و سلوك، اخلاق، عرفان / مؤلف سيد على اكبر صداقت.
آخرین باری که دیدمش یادم می آید. روز جمعه بود. پسر دیگرم اسماعیل تعدادی از دوستانش را دعوت کرده بود و بعد از دو ماه جشن کوچکی برای ازدواجش گرفته بود. ابراهیم که آمد به او گفتم: «مامان! خوب کردی آمدی؛ دوستان شما و اسماعیل دور هم جمع هستند».
او گفت: «وای مادر! شما هم چقدر از این دنیا راضی هستید. برای دیدن دوستان و خوردن شام فرصت بسیار هست. من اولاً به خاطر نماز جمعه آمده بودم و بعد هم آمده ام تا شما و پدرم را زیارت کنم».
با هم وارد اتاق شدیم. بعد پدرش، برادرش و زن برادرش را صدا زد. یک دستش را گذاشت روی شانه برادرش و دست دیگرش را روی شانه پدرش و گفت: «آمده ام با شما حرف بزنم».
گفتم: «بفرما». مکثی کرد و دوباره گفت: «مادر! من آمده ام با شما صحبت کنم؛ می خواستم بگویم اگر من شهید شدم، شما چه کار می کنی؟».
گفتم: «این چه حرفی است که می زنی؟». خندید و صورتش را خم کرد توی صورت من و گفت: «مادر! شما فکر می کنید کلمه ای قشنگ تر و بهتر از کلمه شهادت می توان پیدا کرد؟».
آن روز موقع رفتن، رو به من کرد و گفت: «مادر! از پدر خوب نگهداری کن. صبر شما از پدرم بیشتر است». به خواهرانش هم توصیه کرد حجابشان را رعایت کنند و نمازشان را سر وقت بخوانند. خدا شاهد است همان روز درباره نحوه شهادتش گفت: «حالا که وقت مناسب است بگذارید بگویم؛ تیر به سرم و چند جای بدنم می خورد. جسدم چند روز در بیابان می ماند، وقتی جسدم را پیدا می کنید می بینید سر ندارم. روی تپه بلندی می افتم و پاهایم از پشت آویزان است».
زمانی که طبق عادت می خواستم بعد از رفتنش از خانه، پشت سرش آب بریزم، برگشت و گفت: «مبادا مثل عمو اکبر آب را بریزید روی سرم!». وقتی این حرف را می زد، آن قدر چهره اش نورانی شده بود که اصلاً نمی توانستم باور کنم جوانی که رو به رویم ایستاده پسرم است.
به پدرش گفتم: «حاج آقا! ابراهیم دارد می رود و دیگر برنمی گردد. آیا ما لیاقت این جوان را داریم؟ لیاقت این زیبایی، نورانیت و خوش صحبتی را؟ این جوان مال ما نیست. او بهشتی است».
حاج آقاگفت: «زن! چرا پشت سر بچه ام این حرفها را می زنی؟ الآن با ماشین می رویم دنبالش».
ابراهیم همراه دوستش فریبرز احمدی سوار لندکروز شدند و رفتند. ما هم با ماشین خودمان دنبالشان این طرف و آن طرف می رفتیم. همین طور ویراژ می داد و با ما شوخی می کرد تا رسیدیم به فلکه چهارشیر. از ماشین پیاده شد و چند بار عرق شرمندگی را از پیشانی اش پاک کرد. همین طور تا زانو خم می شد و دستش را به سینه اش می چسباند که شما شرمنده ام کردید که تا این جا مرا همراهی کردید. پشت سرهم مثل ارتشی ها احترام می گذاشت. بعد سوار ماشین شد و در جاده ماهشهر به طرف پادگان غیور اصلی راه افتاد و ما با چشمانمان آنها را که دورتر و دورتر می شدند بدرقه کردیم. بچه های جبهه می گفتند: «هیچ وقت نماز شب ابراهیم ترک نمی شد».
شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
پسرم ابراهیم علاقه عجیبی به امام رحمه الله داشت. صبح که بیدار می شد به عکس امام رحمه الله سلام می کرد و می گفت: «امام سلام! خسته نباشید. التماس دعا. دیشب با امام زمان(عج) ملاقات کردید؟».
وقتی امام رحمه الله در تلویزیون صحبت می کردند، اگر پشتش به تلویزیون و یا سرگرم کار دیگری بود، با تمام قامت می چرخید و می گفت: «ببخشید! معذرت می خواهم. بعد دست می گذاشت روی سینه اش و عرض ادب می کرد».
محقق:سمیه آقابابایی
استاد راهنما: خانم صدیقه غفوری
چکیده
امدادهای غیبی الهی به مصادیق مددهایی است که به صورت نامحسوس و از جانب خداوند برای کمک به مسلمین و مؤمنین و یا عذاب و هلاکت دشمنان آن ها در درگیری و چالش های سیاسی، اجتماعی و نظامی نازل می شود این امدادها اعمّ از امدادهایی است که مستقیماً از جانب خداوند صورت می گیرد و یا از طریق انبیاء و ائمه جاری می شود. اگرچه ظهور و بروز امدادهای غیبی در همین جهان مادی و محسوس می باشد اما ریشه و منبع آن از جهان غیب و غیرمادی است. این امدادها، کمک های فوق العاده و ویژه ای هستند که از جهان غیب توسط خدا صورت می¬گیرد و غالباً با محاسبات مادی دنیوی قابل درک نیست به همین دلیل موجب انکار کسانی قرار می¬گیرد که در چنبره¬ی مادیات و قواعد معمول دنیوی اسیر و زندانی هستند از سویی نمی بایست این حقیقت را از نظر دور داشت که امدادهای غیبی در برخی جلوه ها، نماینده¬ی ربوبیت خدا و در برخی فضاها جلوه رحمت خاص الهی به مؤمنان است. در قرآن کریم مصادیق بسیاری در زمینه تحقق امدادهای غیبی مطرح شده که توجه به آن می تواند افراد را در باور هر چه بیشتر این سنت، یاری رسان باشد از جمله امدادهای الهی در جنگ بدر، جریان فتح مکه و محافظت از حضرت موسی. انسان ها یرای بهره مندی از امـدادهای غیبی می بایست شرایط و عوامل متعددی در زندگی و رفتارهای خود ایجاد نمایند همچون ایمان، قبول ولایت الهی، توکل، اخلاص، نماز، انفاق، دعا و در مقابل عواملی چون گناه و شرک و پیروی از شیطان موجبات خذلان الهی را برای افراد فراهم ساخته و آن ها را از دریای بی کران امدادهای غیبی محروم می نماید.
واژگان کلیدی: امدادهای غیبی، نصرت الهی، استعانت، خذلان.