• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

اعتکاف،سدی دربرابر هجمه‌های اعتقادی دشمنان

19 اردیبهشت 1393 توسط حاتم

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی عصر امروز در مراسم اختتامیه سومین ‏جشنواره اعتکاف که در سالن قدس مجتمع آموزش عالی امام خمینی(ره) برگزار شد، اظهار داشت: ‏به برکت انقلاب اسلامی ایران، سنت حسنه فراموش شده اعتکاف دوباره احیا شده و عده زیادی ‏از مردم به ویژه جوانان در آن شرکت می‌کنند.‏


وی افزود: اعتکاف در حقیقت در مسیر اهداف پیامبران الهی است زیرا دو هدف عمده پیامبران تعلیم ‏و تربیت است که اعتکاف هم همین ویژگی را دارد.‏

این مرجع تقلید با بیان اینکه اعتکاف سبب می‌شود انسان از ضلال مبین یا همان آلودگی‌های ‏مادی که امروز گریبان بشر را گرفته‌اند رهایی یابد عنوان داشت: از جمله برنامه‌های تعلیمی و ‏تربیتی پیامبران عبادت‌ها هستند و اعتکاف هم عبادتی بزرگ محسوب می‌شود.‏

وی ادامه داد: عبادات مختلف دارای اثرات تربیتی گوناگون و متفاوتی با یکدیگر هستند و در اعتکاف ‏هم آثار مهمی نهفته است که از آن جمله می‌توان به نجات از ضلال مبین اشاره کرد زیرا کسانی ‏که معتکف می‌شوند در حقیقت مهمان خدا بود و اموری هم که در این ایام نباید انجام داده شوند ‏آدمی را در مسیر جدا شدن از مادیات پیش می‌برند.‏

آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به روحانیت و نورانیتی که اعتکاف نصیب انسان می‌کند گفت: دلیل ‏اینکه برنامه خاصی برای روزهای اعتکاف تعیین نشده این است که هر کس از هر راهی که ‏می‌تواند با خدای خویش مرتبط شود به همین دلیل گروهی به دعا و توسل روی می‌آورند و گروه ‏دیگر هم در آیات و نشانه‌های خالق متعادل به تفکر می‌پردازند.‏

استاد برجسته حوزه علمیه قم عنوان کرد: چند توصیه برای معتکفین به ویژه جوانان دارم؛ نخست ‏اینکه از دعا و توسل غافل نشوند و دیگر اینکه به قرائت قرآن و تدبر در آیات این کتاب آسمانی توجه ‏ویژه داشته باشند البته اندیشه و تفکر در آیات و نشانه‌های خداوند هم کار بسیار مهم و خوبی ‏است.‏

وی افزود: از دیگر کارهایی که در سه روز اعتکاف می‌توان انجام داد محاسبه اعمال است زیرا این ‏کار گناهان آدمی را پیش روی چشمش آشکار می‌سازد و سبب می‌شود زمینه برای توبه فراهم ‏شود.‏

آیت‌الله مکارم شیرازی با بیان اینکه اعتکاف انسان را از اشتغالات فکری و مادی باز می‌دارد و موجب ‏می‌شود بتوانیم نقشه راه آینده را ترسیم کنیم گفت: یکی از مهم‌ترین اشتغالات فکری انسان امروز ‏استفاده از همین گوشی‌های همراه در هر مکانی است به همین دلیل توصیه می‌کنم این سه روز ‏را بدون گوشی همراه به مسجد بروید و در مهمانی خداوند شرکت کنید.‏

این مرجع تقلید با بیان اینکه نوشتن نقاط قوت و ضعف هر کس از سوی خودش و تفکر در مورد آنها ‏یکی دیگر از کارهایی است که در ایام اعتکاف و غیر آن می‌توان انجام داد خاطرنشان کرد: چنین ‏اقدامی سبب می‌شود انسان بتواند بیشتر خود را بشناسد و سپس راه چاره برای رفع نقاط ‏ضعفش را پیدا کند زیرا اعتکاف کلاسی تربیتی برای انسان‌ها است.‏

وی با اشاره به علاقه بیشتر جوانان به اسلام در ایام اعتکاف گفت: هر شخص معتکف باید طی این ‏روزها بیندیشد که چه وظایفی در قبال دین و کشورش دارد و چه کاری می‌تواند انجام دهد.‏

آیت‌الله مکارم شیرازی در ادامه با تاکید بر از دست ندادن ایام اعتکاف تصریح کرد: نباید بگذاریم این ‏روزها به سادگی بگذرند بلکه باید عاملی برای ایجاد تحول درونی در انسان باشند به نحوی که ‏وقتی از مسجد بیرون می‌آییم انسان دیگری باشیم.‏

استاد برجسته حوزه علمیه قم با اشاره به امتیازات اعتکاف و سابقه آن در ادیان الهی پیش از ‏اسلام گفت: در آیه‌ای از قرآن به محرمات اعتکاف اشاره شده و این امر نشان می‌دهد اصل آن در ‏زمان پیامبر(ص) رواج داشته و نیازی به بیانش نبوده است.‏

وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه در شرایط کنونی و از طریق رسانه‌های فاسد، انواع ‏شرور و بدی‌ها بر سر نسل جوان آوار می‌شوند افزود: در این شرایط اعتکاف مانند مانعی در مسیر ‏هجمه‌های تبلیغات و اعتقادی قرار می‌گیرد و جوانان را مصون نگاه می‌دارد.‏

آیت‌الله مکارم شیرازی در پایان به روایاتی که مکان‌های اعتکاف را مشخص کرده‌اند اشاره و ‏خاطرنشان کرد: بیشتر روایات بر این مضمون هستند که در هر مسجد دارای نماز جماعت می‌توان ‏معتکف شد.

 نظر دهید »

صدقه دادن

18 اردیبهشت 1393 توسط حاتم

بارها و بارها شنیده ایم که صدقه هفتاد نوع بلا را دور می کند.

تا به حال شما فکر کرده اید که چگونه این ممکن است؟

چگونه ممکن است که این عمل خیر، این همه برکت داشته باشد؟

تصور کنید من، شما و همه مردم صدقه بدهیم. این صدقه ها جمع می شود، قطره قطره جمع می گردد وانگهی دریایی می شود که زندگی بسیاری از مردم را نجات می دهد؛ آبروی مومنی را از ریختن نجات می دهد؛ عزت یک عده از مومنان را حفظ می کند؛ از ریختن آبروی یک پدر یا مادر را جلوی فرزندانشان جلوگیری می کند؛ شاید نگذارد یکی از هم وطنان و هم کیشانمان از درد بی پولی در بیماری به سر نبرند و … .

می دانی چند تا دل شاد می شود؟

حالا فهمیدی چرا این همه برکت دارد…

این هم روایتی از پیامبر اکرم (ص) در مورد صدقه.

ببینید…

revayat_small_h37_tabloelanat.ir

 

 نظر دهید »

چگونه دیو درون خود را بیرون کنیم و فرشته شویم

17 اردیبهشت 1393 توسط حاتم
چگونه دیو درون خود را بیرون کنیم و فرشته شویم

در ادامه جلسات هفتگی درس اخلاق حضرت آیت الله جوادی آملی، درس اخلاق این هفته ایشان مانند جلسات گذشته در محل نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد. که متن این سخنان در پی می آید:

حضرت آيت الله جوادی آملی در درس اخلاق اين هفته با اشاره به سوگند شيطان در به انحراف کشيدن انسان فرمودند: شيطان مي‌گويد من با تَمنيه با امنيه، با آرزو انسان را مي‌فريبم ﴿لَيْسَ بِأَمَانِيکُمْ﴾، اين تصرف در مجاري ادراکي است، اين از درون خاطرات انسان را مشغول مي‌کند، اينجا مراد گمراه کردن مجاري فطري است، لذا ذات اقدس الهي به ما فرمود شما مواظب خاطراتتان باشيد، کليد کعبهٴ دل هم به دست خود شما باشد، مواظب باشيد که براي هر کسي درِ دل را باز نکنيد، اين شيطان وارد مجاري ادراکي مي‌شود منتظر است چه وقت درون دل باز بشود که وارد دل بشود و بشود صاحب‌دل فرمود: ﴿إِن الذِينَ اتقَوْا إِذَا مَسهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشيْطَانِ تَذَکرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ﴾.

ایشان ادامه دادند: بنابراين شيطان اصرارش اين است که در مجاري ادراکي ما وارد بشود، آنها که با دانش کار دارند نظير افرادحوزوي و دانشگاهي آنها را با اين مغالطات فريب مي‌دهد، با علوم و انديشه و افکار و مباني کار دارند، همه شبهات و مغالطات محصول اين وحي شيطاني است.

ايشان در ادامه با بيان اين نکته که شيطان هرگز انسان را رها نمي‌کند فرمودند: غرض آن است که دل هرگز نمي‌خوابد، هميشه بيدار است، شيطان هم هرگز انسان را رها نمي‌کند چه در خواب چه در بيداري، اين اضغاث احلامي که دامنگير بسياري از ماهاست در عالَم خواب و رؤيا در اثر القائات همين شيطان است، اگر کسي واقعاً مواظب گفتارش, رفتارش، غذايش باشد اين از نفوذ شيطان محفوظ است، وقتي شيطان از انسان نااميد شد کاري با آدم نداشت انسان ـ ان‌شاءالله ـ جزء مخلَصين مي‌شود و شيطان اظهار عجز مي‌کند.

حضرت آيت الله جوادی آملی اذعان داشت: به هر تقدير اخلاق اين است که انسان هم مجاري ادراکي درون را کنترل کند هم رفت و آمد بيرون را، رفت و آمد بيرون با شياطين الانس تهديد مي‌شود، آن خاطرات با شيطان که سوگند ياد کرد من از راه آرزو، از راه زينت دادن، از راه مغالطات، از راه شبهات اينها را فريب مي‌دهم هست. مردان الهي متذکرند و هرگز به اين شيطان اجازه نمي‌دهند که اگر خاطره‌اي القا بکند فوراً پاسخ او را دارند در بخش‌هايي از قرآن کريم به ما فرمود: ﴿وَإِما يَنزَغَنکَ مِنَ الشيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ﴾ اگر احساس خطر کرديد ديديد خاطرات تلخ سرگرمتان مي‌کند فوراً به خدا پناه ببريد.

ایشان با اشاره به کارکردهای عملی اخلاق فرمودند: فن اخلاق براي شناختن دشمن داخلي، دشمن خارجي، جهاد اصغر، جهاد اکبر، کنترل خاطرات، کنترل اين نزاغ‌ها و نجات پيدا کردن، است. فرشته‌هاي فراواني، ملائکه‌هاي زيادي مؤيد انسان‌اند منتها افراد برخي‌ها که متوسط‌اند اول بايد ديو درونشان را بيرون کنند تا بعد فرشته بيايد. اما گاهي ممکن است لطف الهي شامل انسان بشود فرشته‌ ای بيايد که با آمدنش ديو را بيرون مي‌کند؛ اين دو راه براي تهذيب نفس است آنها که بحراني فکر مي‌کنند گاهي انقلابي، اخلاقي مي‌شوند نظير فضيل و امثال اينها که اينها دفعتاً وضعشان برمي‌گردد يک فرشته قوي وارد مي‌شود ديو را بيرون مي‌کند، وگرنه براي ديگران راه معمولي اين است که انسان اول تخليه کند آن رذايل اخلاقي را با توبه برطرف کند، حق الله را حق الناس را ادا کند، آن‌گاه ديو چو بيرون رود فرشته در آيد. اگر آن توفيق هم نصيب انسان بشود که طوبي له و حسن مآب. عمده اخلاق, کنترل اين خاطرات، رعايت اين خاطرات، ارزيابي اين خاطرات است که ـ ان‌شاءالله ـ اميدواريم همه شما به اين فيض برسيد ما هم محروم نمانيم!

 نظر دهید »

بلند شو برایت نخودچى آورده‏ ام

15 اردیبهشت 1393 توسط حاتم

آیت الله سید صادق شیرازی، ماجرایی را از قول مرحوم پدرشان (آیت الله سید مهدی شیرازی) براى بهره‏ مندى و عبرت آموزى، نقل مى كردند:

 

«مادرم زنى پارسا و مقید به نماز شب بود. زمانى كه بسیار خردسال بودم هر سحرگاه پیش از نماز شب مرا بیدار مى‏ كرد و مى‏گفت:

 

«مهدى جان، بلند شو برایت نخودچى آورده ‏ام».

 

اسم نخودچى را كه مى‏شنیدم بلند مى ‏شدم و مادرم مرا مقابل سجاده خود مى‏ نشاند و یك مشت نخودچى به من مى‏ داد و مى ‏گفت:

 

«اینها را بخور و به من نگاه كن. یك وقت نخوابى. همه را هم یك دفعه نخور، هر دانه را كاملاً بجو، تمام كه شد دیگرى را بخور».

 

آن‏گاه خودش برمى‏ خاست و به نماز مى‏ ایستاد و من نخودچى مى خوردم و به او مى‏ نگریستم».


آیت الله سید صادق شیرازی اضافه می کنند که

«تا آن‏جا كه به یاد مى‏ آورم والد ما، همیشه نیمه شبها بیدار بودند و درس خارج خود را سحر آماده مى‏ كردند. در اواخر حیاتشان كه كسالت داشتند و از شدت درد یا تنگى نفس خوابشان نمى‏ برد و شاید یكى دو ساعت مانده به سحر بر اثر فشار خستگى به خواب مى رفتند، هنگام سحر بیدار مى‏شدند و هر چند نزدیكانشان مى‏ گفتند: قدرى بیشتر بخوابید، مى ‏گفتند: خوابم نمى‏ برد.

چنین كودكى كه از خردسالى سحرگاه به شوق خوردن نخودچى، عبادت شبانه مادر پارساى خود را تماشا مى‏ كرد، از همان خردسالى به سحرخیزى و شب بیدارى عادت كرد و مادر، روحِ شب زنده‏دارى را در خمیر مایه فرزند قرار داد. طبیعى است كه سحرخیزى در خردسالى، شب‏ زنده ‏دارى در بزرگ‏سالى را به صورت عادت ایشان درآورد»

 نظر دهید »

قضاوتهاي شگفت انگيز حضرت علي(ع)

30 فروردین 1393 توسط حاتم



زنى كه فرزند خويش را انكار مى كرد


او كه جوانى نورس بود سراسيمه و شوريده حال در كوچه هاى مدينه گردش مى كرد، و پيوسته از سوز دل به درگاه خدا مى ناليد: اى عادل ترين عادلان !ميان من و مادرم حكم كن .


عمر به وى رسيد و گفت : اى جوان ! چرا به مادرت نفرين مى كنى ؟!
جوان : مادرم مرا نه ماه در شكم خود نگهداشته و پس از تولد دو سال شير داده و چون بزرگ شدم و خوب و بد را تشخيص ‍ دادم مرا از خود دور نمود و گفت : تو پسر من نيستى !
عمر رو به زن كرد و گفت : اين پسر چه مى گويد؟


زن : اى خليفه ! سوگند به خدايى كه در پشت پرده نور نهان است و هيچ ديده اى او را نمى بيند، و سوگند به محمد صلى الله عليه و آله و خاندانش ! من هرگز او را نشناخته و نمى دانم از كدام قبيله و طايفه است ، قسم به خدا! او مى خواهد با اين ادعايش مرا در ميان عشيره و بستگانم خوار سازد. و من دوشيزه اى هستم از قريش و تاكنون شوهر ننموده ام .
عمر: بر اين مطلب كه مى گويى شاهد دارى ؟


زن : آرى ، و چهل نفر از برادران عشيره اى خود را جهت شهادت حاضر ساخت .
گواهان نزد عمر شهادت دادند كه اين پسر دروغ گفته ، مى خواهد با اين تهمتش زن را در بين طايفه و قبيله اش خوار و ننگين سازد.
عمر به ماموران گفت : جوان را بگيريد و به زندان ببريد تا از شهود تحقيق زيادترى بشود و چنانچه گواهيشان به صحت پيوست بر جوان حد افتراءجارى كنم .


ماموران جوان را به طرف زندان مى بردند كه اتفاقا حضرت اميرالمومنين عليه السلام در بين راه با ايشان برخورد نمود. چون نگاه جوان به آن حضرت افتاد فرياد برآورد: اى پسر عم رسول خدا! از من ستمديده دادخواهى كن . و ماجراى خود را براى آن حضرت شرح داد.
اميرالمومنين عليه السلام به ماموران فرمود: جوان را نزد عمر برگردانيد. جوان را برگرداندند، عمر از ديدن آنان برآشفت و گفت : من كه دستور داده بودم جوان را زندانى كنيد چرا او را بازگردانديد؟!
ماموران گفتند: اى خليفه ! على بن ابيطالب به ما چنين فرمانى را داد، و ما از خودت شنيده ايم كه گفته اى : هرگز از دستورات على عليه السلام سرپيچى مكنيد.


در اين هنگام على عليه السلام وارد گرديد و فرمود: مادر جوان را حاضر كنيد، زن را آوردند و آنگاه به جوان رو كرده و فرمود: چه مى گويى ؟
جوان داستان خود را به طرز سابق بيان داشت .
على عليه السلام به عمر رو كرد و فرمود: آيا اذن مى دهى بين ايشان داورى كنم ؟
عمر: سبحان الله ! چگونه اذن ندهم با اين كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: على بن ابيطالب از همه شما داناترست .


اميرالمومنين عليه السلام به زن فرمود: آيا براى اثبات ادعاى خود گواه دارى ؟
زن : آرى ، و شهود را حاضر ساخت و آنان مجددا گواهى دادند.
على عليه السلام : اكنون چنان بين آنان داورى كنم كه آفريدگار جهان از آن خشنود گردد، قضاوتى كه حبيبم رسول خدا صلى الله عليه و آله به من آموخته است ، سپس به زن فرمود:
آيا ولى و سرپرستى دارى ؟
زن : آرى ، اين شهود همه برادران و اولياى من هستند.
اميرالمومنين عليه السلام به آنان رو كرد و فرمود: حكم من درباره شما و خواهرتان پذيرفته است ؟
همگى گفتند: آرى .


و آنگاه فرمود: گواه مى گيرم خدا را و تمام مسلمانانى را كه در اين مجلس حضور دارند كه عقد بستم اين زن را براى اين جوان به مهر چهارصد درهم از مال نقد خودم ، اى قنبر! برخيز درهمها را بياور. قنبر درهمها را آورد، على عليه السلام آنها را در دست جوان ريخت و به وى فرمود: اين درهمها را در دامن زنت بينداز و نزد من ميا مگر اين كه در تو اثر زفاف باشد( يعنى غسل كرده باشى ).
جوان برخاست و درهمها را در دامن زن ريخت و گريبانش را گرفت و گفت : برخيز!


در اين موقع زن فرياد برآورد: آتش ! آتش ! اى پسر عم رسول خدا! مى خواهى مرا به عقد فرزندم در آورى ! به خدا سوگند او پسر من است ! و آنگاه علت انكار خود را چنين شرح داد: برادرانم مرا به مردى فرومايه تزويج نمودند و اين پسر از او بهمرسيد، و چون بزرگ شد آنان مرا تهديد كردند كه فرزند را از خود دور سازم ، به خدا سوگند او پسر من است . و دست فرزند را گرفت و روانه گرديد.
در اين هنگام عمر فرياد برآورد: اگر على نبود عمر هلاك مى شد

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 50
  • 51
  • 52
  • ...
  • 53
  • ...
  • 54
  • 55
  • 56
  • ...
  • 57
  • ...
  • 58
  • 59
  • 60
  • ...
  • 141

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس