راضی بودن به رضای الهی و تسلیم امر او بودن از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این در حالی است که در تمامی لحظات زندگی توصیه به دعا و درخواست از خداوند شده است. امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام می فرماید: محبوب ترین چیز نزد خدا دعا است . آیا باید به دعا وعرض نیاز، به عنوان یک وظیفه نگاه کرد یا فقط مساله رفع حاجت مطرح است؟
اگر یکی از دوستان ما فقط زمانی به دیدار ما بیاید و یا تلفنی ارتباط برقرار کند که کاری با ما دارد و چیزی می خواهد چه احساسی به ما دست می دهد؟ این کار تصویر خوشایندی در ذهن ما ایجاد نمی کند و اینکه او ما را به خاطر خودمان نمی خواهد را القا می کند. در رابطه با خداوند هم همینگونه است؛ همان طور که ما اگر با اقوام و یا دوستان خود ارتباط قلبی داشته باشیم با او با محبت رفتار کرده و همواره احوال اورا جویا شده و به دیدارش برویم با خدا نیز نباید فقط با حاجت سخن بگوییم. زیبایی دعا به انس و محبت به خداوند است. در این صورت حتی اگر تقاضایی هم داشته باشیم زیبا است.
واگر هم حاجتی داریم و از خداوند می خواهیم آن را برآورده کند نباید توقع داشت که حتما برآورده شود و روح تسلیم و رضا باید در همه ی دعاها و نیایش های ما باشد. اگر درخواستی از بزرگ به کوچک باشد به آن امر می گویند ولی اگر کوچکتر از بزرگتر درخواستی داشته باشد به آن دعا می گویند . افرادی که جاهل هستند در دعایشان حاکمیت و آمریت وجود دارد. این افراد به خدا می گویند که حتما باید این خواسته ی من را برآورده بکنی .اصرار در مسائل معنوی و مادی خوب است ولی اهم رضای خداست.
در این رابطه در کتاب سفینة النجاة آمده است: حضرت داوود به خدا گفت : همنشین من در بهشت کیست ؟ به نظر می رسید که همنشین او در بهشت یک پیامبر یا عابد یا زاهد باشد. به داوود خطاب شد که همنشین تو در بهشت خانم خانه داری است . این جای تعجب بود که همنشین یک پیامبر یک خانم خانه دار بود . حضرت داود (عليه السلام) به خانه آن زن رفت و در خانه را زد.
زن از خانه بيرون آمد تا حضرت را ديد گفت :
آيا در مورد من وحى رسيده است كه به خانه من آمده اى ؟
حضرت داود (عليه السلام) فرمود: آرى .
زن گفت : آن چيست ؟
حضرت داوود فرمود: آن وحى الهى است در فضيلت تو.
زن گفت : او من نيستم ، شايد زنى همنام من باشد، چون من لياقت آن را ندارم .
حضرت داوود فرمود: آن زن تو هستى .
زن گفت : به خدا كارى كه مرا به چنين موفقيت رسانده باشد از خود نمى بينم.
حضرت داوود (عليه السلام) به او فرمودند: اندكى از زندگى خود را برايم بگو.
زن گفت : هر درد و زيان و رنجى به من مى رسد صبر مى كنم و صبر كردم حتى از خدا نخواستم آن را برطرف سازد و براى صبرم پاداش نخواستم و همواره شكر خدا را نمودم من راضی به رضای خدا هستم و هیچ وقت از خدا ناراضی نبودم.
حضرت فرمودند: به او گفتم به همين خاطر به چنين مقامى رسيدى .
پس این طور نیست که بطور مطلق اگر کسی چیزی از خدا بخواهد ، خدا به او بدهد . مالکیت از آن خداست و اگر تسلیم خواسته خدا باشیم و از روی محبت او را بخوانیم او بهترین ها را برایمان محقق می کند و باید هم در آسایش وهم سختی دعا کنیم و راضی به رضای او باشیم.