• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

بلند شو برایت نخودچى آورده‏ ام

15 اردیبهشت 1393 توسط حاتم

آیت الله سید صادق شیرازی، ماجرایی را از قول مرحوم پدرشان (آیت الله سید مهدی شیرازی) براى بهره‏ مندى و عبرت آموزى، نقل مى كردند:

 

«مادرم زنى پارسا و مقید به نماز شب بود. زمانى كه بسیار خردسال بودم هر سحرگاه پیش از نماز شب مرا بیدار مى‏ كرد و مى‏گفت:

 

«مهدى جان، بلند شو برایت نخودچى آورده ‏ام».

 

اسم نخودچى را كه مى‏شنیدم بلند مى ‏شدم و مادرم مرا مقابل سجاده خود مى‏ نشاند و یك مشت نخودچى به من مى‏ داد و مى ‏گفت:

 

«اینها را بخور و به من نگاه كن. یك وقت نخوابى. همه را هم یك دفعه نخور، هر دانه را كاملاً بجو، تمام كه شد دیگرى را بخور».

 

آن‏گاه خودش برمى‏ خاست و به نماز مى‏ ایستاد و من نخودچى مى خوردم و به او مى‏ نگریستم».


آیت الله سید صادق شیرازی اضافه می کنند که

«تا آن‏جا كه به یاد مى‏ آورم والد ما، همیشه نیمه شبها بیدار بودند و درس خارج خود را سحر آماده مى‏ كردند. در اواخر حیاتشان كه كسالت داشتند و از شدت درد یا تنگى نفس خوابشان نمى‏ برد و شاید یكى دو ساعت مانده به سحر بر اثر فشار خستگى به خواب مى رفتند، هنگام سحر بیدار مى‏شدند و هر چند نزدیكانشان مى‏ گفتند: قدرى بیشتر بخوابید، مى ‏گفتند: خوابم نمى‏ برد.

چنین كودكى كه از خردسالى سحرگاه به شوق خوردن نخودچى، عبادت شبانه مادر پارساى خود را تماشا مى‏ كرد، از همان خردسالى به سحرخیزى و شب بیدارى عادت كرد و مادر، روحِ شب زنده‏دارى را در خمیر مایه فرزند قرار داد. طبیعى است كه سحرخیزى در خردسالى، شب‏ زنده ‏دارى در بزرگ‏سالى را به صورت عادت ایشان درآورد»

 نظر دهید »

دستوراتی برای خلاصی از چشم‌زخم

30 فروردین 1393 توسط حاتم

سحر و چشم زخم از مقولاتی است كه در قرآن كریم نیز بدان اشاره شده و هنوز هم هستند افرادی كه از این ابزار علیه دیگران استفاده می‌كنند.


آیةالله بهجت برای رفع آن دستوراتی را توصیه فرمودند كه بیشتر بر مبانی قرآنی استوار است.


از آیةالله بهجت رضوان‌الله تعالی علیه سوال شد كه “كسی كه سحر شده باشد یا دچار چشم‌زخم شده باشد برای بطلان سحر و دفع چشم‌زخم باید چه كند؟”


در پاسخ فرمودند: موارد ذیل را مراعات و عمل نمایید:

1- قرآن كوچك همیشه همراه داشته باشید.

2- معوذتین [سوره‌های مباركه فلق و ناس] را بخوانید و تكرار نمائید.

3- آیةالكرسی را بخوانید و در منزل نصب نمائید.

4- چهار قل [سوره‌های مباركه توحید، كارفرون، فلق و ناس] را بخوانید و تكرار نمائید، خصوصا وقت خواب.

5- در موقع اذان با صدای نسبتا بلند اذان بگوئید.

6- روزی 50 آیه از قرآن كریم را با صدای نسبتا بلند بخوانید.

 نظر دهید »

کاری کنید که نیاز به کشتن حیوانات موذی نباشد

30 فروردین 1393 توسط حاتم

شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) پرسید در خانه مان مورچه زیاد است ؛ آیا کشتن آنها اخلاقا پسندیده است ؟
آقا فرمودند : به جای کشتن ، مقداری نفت جلو لانه شان بریزید . وی گفت : حالا که در خانه پخش شده اند چه کنیم ؟
آقا با تبسمی فرمودند : {یا أیها النمل } ادخلوا مسکنکم لا یحطمنّکم سلیمان و جنوده (سوره نمل آیه ی ۱۸ )

 نظر دهید »

داستانی جالب ازفصول زندگی!!!

30 فروردین 1393 توسط حاتم

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:


پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.

سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .

پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.

پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.

پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.

پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!

مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!

اگر در ” زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ” بهار” ، زیبایی “تابستان” و باروری “پاییز” را از کف داده اید!

مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!

زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین ؛

در راههای سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند!


 نظر دهید »

آن سوی پنجره

29 فروردین 1393 توسط حاتم

در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند . یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند . تخت او در کنار تنها پنجره اتاق بود . اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد . آن ها ساعت ها با یکدیگر صحبت می کردند ؛ از همسر ، خانواده ، خانه ، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می زدند .

هر روز بعد از ظهر ، بیماری که تختش کنار پنجره بود ، می نشست و تمام چیزهایی که بیرون از پنجره می دید ، برای هم اتاقیش توصیف می کرد .بیمار دیگر در مدت این یک ساعت ، با شنیدن حال و هوای دنیای بیرون ، روحی تازه می گرفت .

مرد کنار پنجره از پارکی که پنجره رو به آن باز می شد می گفت . این پارک دریاچه زیبایی داشت . مرغابی ها و قو ها در دریاچه شنا می کردند و کودکان با قایق های تفریحی شان در آب سرگرم بودند . درختان کهن منظره زیبایی به آن جا بخشیده بودند و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده می شد. مرد دیگر که نمی توانست آن ها را ببیند چشمانش را می بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می کرد و احساس زندگی می کرد.

روز ها و هفته ها سپری شد .

یک روز صبح ، پرستاری که برای حمام کردن آن ها آب آورده بود ، جسم بیجان مرد کنار پنجره را دید که در خواب و با کمال آرامش از دنیا رفته بود . پرستار بسیار ناراحت شد و از مستخدمان بیمارستان خواست که آن مرد را از اتاق خارج کنند .

مرد دیگر تقاضا کرد که او را به تخت کنار پنجره منتقل کنند . پرستار این کار را برایش انجام داد و پس از اطمینان از راحتی مرد ، اتاق را ترک کرد .

آن مرد به آرامی و با درد بسیار ، خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیاندازد . حالا دیگر او می توانست زیبایی های بیرون را با چشمان خودش ببیند .

هنگامی که از پنجره به بیرون نگاه کرد ، در کمال تعجب با یک دیوار بلند آجری مواجه شد


مرد پرستار را صدا زد و پرسید که چه چیزی هم اتاقیش را وادار می کرده چنین مناظر دل انگیزی را برای او توصیف کند ؟

پرستار پاسخ داد : شاید او می خواسته به تو قوت قلب بدهد . چون آن مرد اصلأ نابینا بود و حتی نمی توانست این دیوار را ببیند .

شایر ما هم بتوانیم با امید دادن به دیگران روح زندگی را به آنها بازگردانیم.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 36

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس