• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

*گوشه ای از خدمات امام سجاد (ع) به تشیع

05 آبان 1395 توسط حاتم

حجت الاسلام دکتر رفیعی در حسینه امام خمینی (ره):در تاریخ تقریبا 250 ساله شیعه و امامت 11 امام بزرگوار(به غیر از دوران غیبت) سخت ترین دوران مربوط به امامت 34 ساله امام سجاد(ع) بود. جامعه اسلامی پر بود از فتنه ها و اضطراب ها و نگرانی ها و سختی های فراوان.

یک: زنده نگه داشتن یاد و نام نهضت عاشورا و امام حسین(ع)؛

بعد از عاشورا دشمنان و بنی أمیه سریعا وقایع را تحریف کردند و شهادت امام حسین(ع) را خواست و جبر خدا اعلام کردند! اینجا بود که حضرت با اقداماتشان سعی در روشن گری و حفظ نهضت عاشورا داشتند. برای مثال: نوشته روی انگشتر حضرت سجاد(ع) “العزه لله” بود که بعد از عاشورا دستور دادند انگشتری جدید ساختند و روی آن نوشتند: “شقی قاتل حسین بن علی(ع)” این خودش شد یک علامت برای زنده نگه داشتن یاد عاشورا.

گریه بسیار می کردند؛ آب می دیدند گریه می کردند، رود می دیدند گریه می کردند، غذا می دیدند گریه میکردند و البته علت گریه شان را هم اعلام میکردند تا آیندگان نگویند گریه درست و جایز نیست!

دیگر اقدام حضرت برای حفظ یاد عاشورا این بود که کیسه ای داشتند زرد رنگ که خاک کربلا در آن بود و بعد هر نماز بر آن سجده می کردند.

دوم: تربیت شاگردان بسیار نظیر أبو حمزه ثمالی. با اینکه کلاس های ایشان یک نفره و دو نفره بود اما در طول امامت خود اینقدر شاگرد تربیت کردند تا جایی که حلقه اول شاگردان امام محمد باقر و امام صادق(ع)، از شاگردان ایشان بودند.

سوم: فرهنگ دعا و معارف اسلامی را تبیین کردند. صحیفیه سجادیه زبور آل محمد(ص) است. از آن غفلت نکنیم.

این صحیفه ای که معمول است و میبینیم فقط 54 دعا است و الان صحیفیه دوم و سوم و چهارم را در تکمیل آن منتشر کرده اند که بالغ بر 257 دعا است. که همه آن ها هم با درود و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) آغاز شده است.

چهارم: مبارزه و برخورد با حکام زمان خود. همه امامان ما سیاسی بودند و اصلا امامت با سیاست آمیخته است. امام عارف به سیاست است و امام سجاد نیز در هر فرصتی با حکام زمان خود برخورد میکردند.

 نظر دهید »

نگاهی به رویدادهای زندگانی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در ماه رمضان

19 خرداد 1395 توسط حاتم

رحلت همسر فداکار پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)

10 ماه رمضان سال 10 بعثت

وفات حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در چنین روزی واقع شد. خدیجه اولین همسر پیامبر و زن ثروتمند قریش بود. او اولین زنی است که به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایمان آورد. حتی گفته می شود وی قبل از بعثت نیز پیامبری ایشان را پیش بینی کرده بود. وفات خدیجه و رحلت ابوطالب که بزرگ ترین حامیان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودند، بر ایشان بسیار دشوار آمد. حضرت خدیجه را در مکّه و در قبرستان معلّی دفن کردند، ولی دیگر همسران پیامبر در مدینه دفن شده اند.

معراج پیامبر (صلی الله علیه و آله)

شب شنبه 17 رمضان سال 12 بعثت

سفر آسمانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) - که البته در روز و ماه دقیق آن اختلاف است - واقع شد. برخی آن را در سال دهم بعثت می دانند. این سفر از مکّه به بیت المقدس و مسجد الاقصی شروع شد و سپس از آنجا به آسمان پرواز نمود. آیه شریفه اول سوره اسرا به این واقعه اشاره دارد:

«سُبحانَ الذی أسْرَی بِعَبْدِهِ لَیلاً مِن المسجدِ الحرامِ إلَی المسجدِ الأقصا الذی بارَکْنا حَولهُ لِنُرِیَهُ مِن آیاتنا إنَّهُ هو السمیعُ البصیر».

سالروز عقد اخوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امیر مؤمنان (علیه السلام)

12 رمضان سال اوّل هجری

وقتی آیه (إنَّما المؤمِنونَ إخوَة) نازل شد پیامبر دو به دو بین یاران خود از مهاجر و انصار عقد اخوت بست، و فقط علی مانده بود که با چشمانی اشکبار خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یاران خود را با یکدیگر برادر کردید ولی مرا با کسی برادر نساختید؟ پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) رو به علی بن ابی طالب (علیه السلام) کرد و فرمود: تو در دنیا و آخرت برادر من هستی. در مورد جانشینی و برادری پیامبر و امام علی (علیه السلام) احادیث فراوانی وجود دارد که می توان به کتب حدیثی مراجعه کرد.

حرکت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به قصد غزوه بدر

8 رمضان سال دوم هجری

در این روز حرکت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از مدینه به سوی منطقه بدر آغاز شد بر اساس دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله) یکی از فرماندهان لشکر اسلام علی بن ابی طالب (علیه السلام) بود. تعداد سپاه اسلام 313 نفر بود؛ 82 تن از مهاجرین، 17 تن از قبیله خزرنه و 61 تن اوسی. هدف آنان تعقیب کاروان تجاری قریش بود که گزارش رسیده بود از سفر شام بر می گردد و تمام اهل مکّه نیز در آن شریک هستند. لکن کاروان ابوسفیان متوجه این حرکت شده، و با تغییر مسیر خود را به مکّه رساند. از آن طرف نیز وقتی قریش اموال خود را در خطر دیده بودند برای نجات کاروان حرکت کردند.

میلاد نخستین نوه پیامبر (صلی الله علیه و آله)

15 رمضان سال دوم هجری

نیمه رمضان روز تولد امام حسن مجتبی (علیه السلام) می باشد! هفت روز بعد جبرئیل برای عرض تبریک خدمت پیامبر نازل شد و گفت برای او کنیه انتخاب کرده، سرش را بتراشند و برایش عقیقه کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در گوش راست امام حسن (علیه السلام) اذان و در گوش چپش اقامه گفت. از آنجا که فرزندان پسر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفته بودند، این تولد برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) بسیار مسرت بخش بود.

آغاز جنگ بدر

17 ماه رمضان سال دوم هجری

در بامداد چنین روزی لشکر قریش به دشت بدر سرازیر شدند و جنگ بدر که اولین و یکی از نبردهای بزرگ صدر اسلام است، در چنین روزی واقع شد. لشکر اسلام 313 نفر و تجهیزات آنان 70 شتر و 3 اسب بود، ولی سپاه باطل سه برابر آنان بودند؛ یعنی حدود 900 تا 1000 نفر. شهدای اسلام 14 نفر و کشته شدگان از مشرکانی 70 نفر که بسیاری از آنان به قدرت و شجاعت امام علی (علیه السلام) از پای درآمدند و اسیران آنان نیز 70 نفر بود.

خبر پیروزی در جنگ بدر

ماه رمضان سال دوم هجری

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) عبد ا… بن رواحه و زید بن حارثه را مأمور کرد تا خبر پیروزی مسلمانان و کشته شدن سران کفر را به مدینه برسانند. آنان وقتی به مدینه وارد شدند که مردم از دفن دختر پیامبر، همسر عثمان بر می گشتند. در این حال سرور پیروزی با غم و اندوه مرگ دختر پیامبر به هم آمیخت. خبر شکست مشرکان مدینه لرزه بر اندام کفّار انداخت لذا سعی کردند آن را تکذیب کنند، لکن با ورود لشکر پیروز اسلام، همه چیز مسلّم شد.

سریه عبد اللّه بن عتیک

ماه رمضان سال ششم هجری

سلاّم بن ربیع که بازرگانی از اهالی حجاز بود، در فراهم ساختن لشکر بر ضد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تلاش فراوانی کرده بود، لذا پس از پایان یافتن غزوه خندق و بنی قریظه، قبیله خزرج از رسول خدا اجازه خواستند که وی را به سزای عملش برسانند. پیامبر هم عبداللّه بن عتیک را به فرماندهی آنان گماشت و فرمود: زن یا کودکی را نکشید. آنان وارد خیبر شدند و سلاّم را مجازات نمودند

سریه اوّل عبداللّه بن رواحه

ماه رمضان سال ششم هجری

پس از کشته شدن سلام بن ابی الحقیق، یهودیان خیبر، اسیر بن زارم را فرمانده خود کردند. او در میان قبایل عظفان و… به راه افتاد و مردم را برای جنگ با مسلمانان ترغیب نمود. پیامبر (صلی الله علیه و آله) عبداللّه را با سه نفر دیگر برای تحقیق فرستاد. عبدا… رفت و گزارش تحقیق خود را خدمت پیامبر آورد.

سریه غالب بن عبداللّه لیثی

ماه رمضان سال هفتم هجری

دو طایفه بنی عوال و بنی عبد بن ثعلبه از مشرکان مزاحمی بودند که در هشت منزلی مدینه سکنی داشتند. لذا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برای رفع مزاحمتهای آنان غالب بن عبدا… را با 130 نفر به طرف آنان گسیل داشت.

تجمع لشکر اسلام برای فتح مکّه

آغاز ماه رمضان سال هشتم هجری

در چنین روزی مسلمانان که بسیاری از آنها اهل مکه و سالها از شهر خویش دور مانده بودند جهت فتح مکه جمع شدند. استعداد نیروهای سپاه اسلام از این قرار بود: مهاجران: 700 نفر با 300 اسب و سه پرچم؛ انصار چهار هزار نفر با 700 اسب و چند پرچم؛ قبیله حزینه هزار نفر با 100 اسب و سه پرچم؛ قبیله اسلم: 400 نفر با سی اسب و دو پرچم؛ قبیله جهنیه: 800 نفر با پنجاه اسب و چهار پرچم؛ قبیله بنی کعب؛ 500 نفر با سه پرچم؛ بقیه سپاه 10 هزار نفری را افراد قبیله های دیگر تشکیل می دادند.

حرکت سپاه اسلام به طرف مکّه

10 ماه رمضان سال هشتم هجری

سپاه هزاران نفری اسلام، متشکل از انصار و مهاجران به فرماندهی پیامبر اسلام به طرف مکّه حرکت کردند. گرچه برای رعایت اصل غافلگیری، تا لحظه فرمان کسی از زمان و مسیر حرکت خبر نداشت. البته قبلاً به تمام نیروهای اطراف، اعلان آماده باش شده بود. پیامبر، «ابورهم» غفاری را نماینده خود در مدینه گذاشت و حرکت کرد.

فتح مکّه

20 رمضان سال هشتم هجری

در این روز، مکّه مکرمه توسط سپاه اسلام، بدون خونریزی فتح شد - فقط برای 10 نفر جنایت کار حکم قتل صادر شد - که علّت این پیروزی، رعایت استتار و اصل غافلگیری و کمک عبّاس در ترساندن ابو سفیان بود. رسول خدا وارد مسجد الحرام شد و پس از استلام حجر الاسود به شکستن بتها پرداخت که حدود 360 بت در اطراف کعبه نصب شده بود. مردم مکّه و قریش و مشرکان منتظر بودند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) چه حکمی خواهد کرد و ایشان فرمود: همه شما را آزاد کردم.

سریه خالد بن ولید

25 رمضان سال هشتم هجری

پنج روز به آخر ماه رمضان مانده بود که پیامبر، خالد را با 30 سوار برای ویران ساختن بتخانه عزّی که بزرگ ترین بت های قریش در آن جا بود گسیل داشت. خادم سلمی چون از آمدن خالد با خبر شد شمشیری به گردن عزّی آویخت و شعری خواند که مضمون آن چنین بود: اگر می توانی خالد را بکش و از خود دفاع کن، و خودش به کوه فرار کرد.

غزوه حنین

29 ماه رمضان سال هشتم هجری

بعد از فتح مکّه قبایل عرب از دیگر قبایل بیشتر مشتاق اسلام شدند، امّا قبیله هوازن و ثقیف نه. این غزوه در حوالی مکّه واقع شد، پس از فتح مکّه گروهی از قبایل اطراف شهر برای نبرد با مسلمانان متحد شده بودند. پیامبر سپاهی را روانه حُنین کرد. در این نبرد اگر چه مسلمانان با اتکا به امکانات و نیروهای خود ابتدا شکست خوردند ولی با تدبیر و تلاش پیامبر و یاران به ویژه امام علی (علیه السلام) دشمنان را شکست دادند و غنائم بسیاری به دست آوردند و برای تعقیب دشمن به سوی طایف حرکت کردند.

پایان غزوه تبوک

3 ماه رمضان سال نهم هجری

این غزوه به رهبری و فرماندهی پیامبر اسلام میان مسلمانان و رومیان روی داد، اگر چه بدون آن که منجر به درگیری شود به صلح انجامید. هنگام برگشتن داستان اصحاب عقبه واقع شد که در آن منافقانی که قصد ترور پیامبر را داشتند رسوا شدند. تبوک آخرین غزوه پیامبر بود.

هیئت قبیله مُرّه

ماه رمضان سال نهم هجری

بعد از بازگشت پیامبر از تبوک به مدینه، سیزده نفر از قبیله بنی مرّه خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمدند و درخواست کمک کردند؛ چون به قحطی و خشکسالی دچار شده بودند. پیامبر دعا فرمود و به آنان کمک کرد. وقتی به سرزمین خود برگشتند دیدند همان روزی که پیامبر دعا کرده بود باران کافی باریده است.

پی نوشتها:

1. شیخ عباس صفایی حائری، تاریخ پیامبر اسلام، ص 208.

2. علامه مجلسی، حیوة القلوب، ص 699، آیت الله سبحانی، فروغ ابدیت، ص 372.

3. سوره اسراء () آیه 1.

4. سوره حجرات () آیه 10.

5. آیت الله سبحانی، فروغ ابدیت، ص 447.

6. همان.

7. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، ص 251.

8. مرحوم شیخ عباس قمی، منتهی الآمال.

9. آیت الله سبحانی، فروغ ابدیت، ص 488.

10. همان، ص 501.

11. حجتی کرمانی، سیره معصومان، ص 246.

12. بحار الانوار، ج 39، ص 201.

13. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 430.

14. آیت الله سبحانی، فروغ ابدیت، ص 796.

15. همان، ص 799.

16. حیوة القلوب، ص 1215.

17. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 486.

 نظر دهید »

دعا برای رفع عصبانیت

31 اردیبهشت 1395 توسط حاتم

اگر کسی اعصاب خود را کنترل کند، دیگر خشمگین و عصبانی نمی شود، که از آن در آیات و روایات به “کظم غیظ” تعبیر شده است. خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الاهی و پارسا پیشه را کظم غیظ و عفو از مردم می شمارد و می فرماید: “مؤمنان در هنگام عصبانیت خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد".پس برای آرامش اعصاب این چند راه را پیش رو بگیرید:

- پناه بردن به خدا
- وضو گرفتن با آب سرد
-دور کردن اسباب خشم و عصبانیت، از خود
- صبر
- دعا و نیایش
- نماز و یاد خدا

صبر، دعا و نیایش، نماز و یاد خدا و توبه ازعواملی هستند که در ایجاد آرامش و سکون و طمأنینه، تأثیر بسزایی دارند و در باره نماز باید گفت که نماز که یاد خداست احیاگر روح و روان است و باعث رفع نگرانى‏ها و اضطراب‏ها و آرامش انسان مى‏گردد.


در کتاب مکارم الاخلاق آمده است در هنگام عصبانیت بر محمد و آل محمد صلوات بفرستید

و این دعا را پس از صلوات بخوانید تا عصبانیت زایل گردد

اللهم صل علی محمدٍ و آل محمدٍ. اللهم اغفِر ذَنبِی وَ اذهِب غَیظَ قَلبِی وَ اَجِرنِی مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیم و لا حَولَ و لا قُوَةَ اِلّا بِالله العلی العَظِیم.
(مکارم الاخلاق؛ ص 350)

دعا و ذکر برای آرامش اعصاب و کاهش اضطراب
به طور کلی یاد خداوند به هر شکل و صورتی موجب آرامش قلب است .

گفتن ذکر« ما شاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوَّةَ إلّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم » در ایجاد ارامش نقش موثری دارد .

میرزا احمد آشتیانی (ره) در کتاب هدیه احمدی اورده اند:
علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان فرمودند:جهت ارامش پیدا کردن دست روی سینه بگذارید ودر حالت نشسته و ایستاده چند مرتبه ایه 28 سوره رعد را بخوانید:

«الذّینَ امَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِکرِ اللهِ اَلا بذِکرِ الله تَطمَئِنُ القلوب» زیرا در ایجاد ارامش بسیارمؤثر است.

گردآوری:بخش مذهبی بیتوته

 نظر دهید »

آخرین وصیت علی (ع) چه بود؟

28 اردیبهشت 1395 توسط حاتم

اصبغ بن نباته گوید: هنگامى كه امیرمؤمنان علیه‏السلام ضربتى بر فرق مباركش فرود آمد كه به شهادتش انجامید مردم بردر دارالاماره جمع شدند و خواستار كشتن ابن ملجم - لعنة الله - بودند.

امام حسن علیه‏السلام بیرون آمد و فرمود: اى مردم! پدرم به من وصیت كرده كه كار قاتلش را تا هنگام وفات پدرم رها سازم. اگر پدرم از دنیا رفت تكلیف قاتل روشن است و اگر زنده ماند خودش در حق او تصمیم مى‏گیرد. پس بازگردید خدایتان رحمت كند.

مردم همه بازگشتند و من بازنگشتم. امام دوباره بیرون آمد و به من فرمود: اى اصبغ! آیا سخن مرا درباه پیام امیرمؤمنان نشنیدى؟ گفتم: چرا. ولى چون حال او را مشاهده كردم دوست داشتم به او بنگرم و حدیثى از او بشنوم، پس براى من اجازه بخواه خدایت رحمت كند. امام داخل شد و چیزى نگذشت كه بیرون آمد و به من فرمود: داخل شو. من داخل شدم دیدم امیرمؤمنان علیه‏السلام دستمال زردى به سر بسته كه زردى چهره‏اش بر زردى دستمال غلبه داشت و از شدت درد و كثرت سم پاهاى خود را یكى پس از دیگرى بلند مى‏كرد و زمین مى‏نهاد. آن گاه به من فرمود: اى اصبغ آیا پیام مرا از حسن نشنیدى؟ گفتم: چرا، اى امیرمؤمنان، ولى شما را در حالى دیدم كه دوست داشتم به شما بنگرم و حدیثى از شما بشنوم. فرمود: بنشین كه دیگر نپندارم كه از این روز به بعد از من حدیثى بشنوى.

بدان این اصبغ، كه من به عیادت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رفتم همانگونه كه تو اكنون آمده‏اى، به من فرمود: اى اباالحسن، برو مردم را جمع كن و بالاى منبر برو و یك پله پایین‏تر از جاى من بایست و به مردم بگو: «هش دارید،هر كه پدر و مادرش را ناخشنود كند لعنت‏خدا بر او باد. هش دارید، هر كه از صاحبان خود بگریزد لعنت‏خدا بر او باد. هش دارید هر كه مزد اجیر خود را ندهد لعنت‏خدا بر او باد.»

اى اصبغ، من به فرمان حبیبم رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم عمل كردم، مردى از آخر مسجد برخاست و گفت: اى اباالحسن، سه جمله گفتى، آن را براى ما شرح بده. من پاسخى ندادم تا به نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رفتم و سخن آن مرد را بازگو كردم.

اصبغ گفت: در اینجا امیرمؤمنان علیه‏السلام دست مرا گرفت و فرمود: اى اصبغ، دست‏خود را بگشا. دستم را گشودم. حضرت یكى از انگشتان دستم را گرفت و فرمود: اى اصبغ، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نیز همین گونه یكى از انگشتان دست مرا گرفت، سپس فرمود: هان، اى اباالحسن، من و تو پدران این امتیم هر كه ما را ناخشنود كند لعنت‏خدا بر او باد. هان كه من و تو مولاى این امتیم هر كه از اجرت ما بكاهد و مزد ما را ندهد لعنت‏خدا بر او باد. آن گاه خود آمین گفت و من هم آمین گفتم.

اصبغ گوید: سپس امام بیهوش شد،باز به هوش آمد و فرمود: اى اصبغ آیا هنوز نشسته‏اى؟ گفتم: آرى مولاى من. فرمود: آیا حدیث دیگرى بر تو بیفزایم؟

گفتم: آرى خدایت از مزیدات خیر بیفزاید. فرمود: اى اصبغ! رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در یكى از كوچه‏هاى مدینه مرا اندوهناك دید و آثار اندوه در چهره‏ام نمایان بود. فرمود: اى اباالحسن! تو را اندوهناك مى‏بینم؟ آیا تو را حدیثى نگویم كه پس از آن هركز اندوهناك نشوى؟

گفتم: آرى، فرمود: چون روز قیامت‏شود خداوند منبرى بر پا دارد برتر از منابر پیامبران و شهیدان، سپس خداوند مرا امر كند كه بر آن بالا روم، آن گاه تو را امر كند كه تا یك پله پایین‏تر ازمن بالا روى، سپس دو فرشته را امر كند كه یك پله پایین‏تر از تو بنشیند و چون بر منبر جاى گیریم احدى از گذشتگان و آیندگان نماند جز آنكه حاضر شود. آن گاه فرشته‏اى كه یك پله پایین‏تر از تو نشسته ندا كند: اى گروه مردم; بدانید: هر كه مرا مى‏شناسد كه مى‏شناسد و هر كه مرا نمى‏شناسد خود را به او معرفى مى‏كنم، من «رضوان‏» دربان بهشتم، بدانید كه خداوند به من و كرم و فضل و جلال خود مرا فرموده كه كلیدهاى بهشت را به محمد بسپارم و محمد مرا فرموده كه آنها را به على بن ابى‏طالب بسپارم، پس گواه باشید كه آنها را بدو سپرده‏ام.

سپس فرشته دیگر كه یك پله پایین‏تر از فرشته اولى نشسته بر مى‏خیزد و به گونه‏اى كه همه اهل محشر بشنوند ندا كند: اى گروه مردم، هر كه مرا مى‏شناسد كه مى‏شناسد و هر كه مرا نمى‏شناسد خود را به او معرفى مى‏كنم، من «مالك‏» دربان دوزخم، بدانید كه خداوند به من و فضل و كرم و جلال خود مرا امر فرموده كه كلیدهاى دوزخ را به محمد بسپارم و محمد مرا امر فرموده كه آنها را به على بن ابى‏طالب بسپارم، پس گواه باشید كه آنها را بدو سپردم. پس من كلیدهاى بهشت و دوزخ را مى‏گیرم. آن گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به من فرمود: اى على، تو به دامان من مى‏آویزى و خاندانت‏به دامان تو و شیعیانت‏به دامان خاندان تو مى‏آویزند. من (از شادى) دست زدم و گفتم: اى رسول خدا، همه به بهشت مى‏رویم؟ فرمود: آرى به پروردگار كعبه سوگند.

اصبغ گوید: من جز این دو حدیث از مولایم نشنیدم كه حضرتش چشم از جهان پوشید درود خدا بر او باد.

 

 نظر دهید »

اگر در مشکلی سخت گرفتار شدی

26 اردیبهشت 1395 توسط حاتم


در کتاب صحیفه‌الامان آمده است اگر در محنتی گرفتار باشی هفتاد مرتبه بگو:
یا اللهُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا فاطِمَه یا صَاحِبَ‌الزَّمان اَدْرِکنی وَ لا تُهْلِکْنی

(بسیار مجرب است، تجربه شده است)

دعای دیگر به جهت رفع گرفتاری

۱۰۱ مرتبه بخواند:
رَبِّ اِنّی مَسَّنِیَ الضُّرِ وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمین

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 96

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس