• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

با توصیه های امام رضا (ع) لاغر شوید

01 تیر 1393 توسط حاتم

فربهی و لاغری از قدیم الایام ذهن بشر را به خود منعطف کرده است. در طب سنتی آمده است که لاغرى دو گونه است: یکى از کم گوشتى و دیگری از کم پیه اى و برای چاقی و لاغری دستورالعمل های مختلفی برشمرده اند. امری که ذهن بسیاری از متخصصین امروزی را هم به خود مشغول کرده است.

امروزه برخی از کارشناسان برای کاهش وزن بدن حذف وعده شام را توصیه می کنند؛ اما همچنان که در روایات نیز اشاره شده شام نخوردن خود باعث ضعف بدن شده و ضعف عصبی و عضلانی و حالت شبه افسردگی در افراد به وجود می آورد. از این رو توصیه امام رضا علیه السلام به عنوان یک روش اصولی برای کنترل وزن کاستن از حجم غذای شام و نه ترک کامل آن است. آن حضرت می فرماید: کسی که می خواهد سالم و بدنی سبک و کم گوشت داشته باشد از شامش بکاهد.

در این میان گیاهان خوراکی و چاشنی‌ها که حفظ سلامت اعضای مختلف بدن را بعهده دارند می توانند در کنترل وزن نیز بسیار موثر باشند. یکی از این گیاهان مفید دارچین است. کارشناسان تغذیه معتقدند مواد طبیعی بسیاری برای کاهش وزن در دسترس قرار دارند اما دارچین به دلیل کمک به کنترل قند خون، مفیدترین گیاه برای کمک به کاهش وزن است. مطابق نظرات پزشکی امام رضا (علیه السلام) و ابن سینا دارچین کلیه را گرم می کند.نیرو را افزایش و ضعف پا ها وکمر را از بین می برد .کم خونی را هم ازبین می برد.آرامش بخش و شاداب کننده است وگیاهی است که هم انسان ها و هم حیوانات را آرام می کند. تب بر است. رگ ها را باز می کند و اثر خوبی بر گردش خون دارد.)

امروزه متخصصین به این نتیجه رسیده اند که چای حاوی عسل و دارچین یکی از دلپذیرترین مواد طبیعی برای کاهش وزن باشد. یکی دیگر از گیاهان کنترل کننده وزن زنجبیل است. زنجبیل علاو بر آن که یکی از مؤثرترین مواد طبیعی در برقراری جریان خون و جلوگیری از لخته شدن آن است با پاکسازی سیستم گوارشی از ذخیره چربی‌های اضافی در بدن جلوگیری می‌کند. امام رضا (علیه السلام) برای حفظ چابکی و انجام بهتر کارهای روزانه زنجبیل را توصیه کرده می فرماید: اگر مایل هستید فراموشی ونسیان شما کم شود وکارهای روزانه را به خوبی انجام دهید ، زنجبیل و عسل بخورید .

متخصصین می گویند یکی از راههای کاهش اشتهای کاذب و کمک به کاهش وزن بدن ، خوردن جو پخته شده در ابتدای صبح و قبل از صبحانه می باشد. جو تاثیر بسزایی در کاهش کلسترول ،فشار خون،چربی و کاهش خطر ابتلا به سرطان دارد. فیبر موجود در جو باعث می شود که این غذا به آهستگی در بدن هضم شود و در نتیجه فرد برای مدت طولانی تری سیر می ماند. امام رضا علیه السلام در تعریف از این ماده شگفت انگیز می فرماید: برتری نان جو بر گندم ، همانند برتری ما بر دیگرمردمان است . هیچ پیامبری نیست که برای خورندۀ نان جو دعا نکرده و برای او برکت نخواسته باشد . و هیچ درونی نیست که جو ، بدان در آمده و همۀ دردها از آن بیرون نرفته باشد . جو، خوراک پیامبران و غذای نیکان است.

متخصصین تغذیه همچنین توصیه می کنند برای اینکه سریع‌تر به وزن ایده‌آل خود برسید بهتر است قبل از خوردن صبحانه، آب با لیمو ترش بنوشید. مطابق این نظر نوشیدن آب همراه با لیموترش نه تنها به روند کاهش وزن شما سرعت می‌بخشد، بلکه بدن شما را از سموم پاک کرده و باعث افزایش انرژی در شما می‌شود. مرکّبات در طب الأئمّه (علیهم السلام) هم از ارزش و اهمّیت ویژه ای برخوردار است . پیشوایان دین با بهره گیری از الهامات ربّانی جوامع بشری را به ارزش دقیق علمی میوه ها و فرآورده های طبیعی آگاه نموده اند. در توصیه های پزشکی ائمه (علیهم السل) خوردن مرکبات قبل از غذا خوب و بعد از غذا بسیار پسندیده دانسته شده است. امام رضا (علیه السلام) هم مصرف این میوه با ارزش را برای هضم و جذب غذا و کمک به رسوب زدایی از خون بدن و بهبود سوخت و ساز و پیشگیری از غلظت خون مفید شمرده اند.

در طب سنتی اسلامی از گیاهانی مثل هل، زرچوبه، گزنه، زیره و هلیله هم به عنوان کاهنده وزن بدن و پاکسازی خون و چربی‌سوزی و لاغر کننده یاد شده است که به سوخت و ساز بهتر چربی‌ها کمک می کنند. یکی دیگر از گیاهان مفید برای درمان بیماریها که خاصیت لاغر کنندگی داشته و نام آن به همراه چند گیاه دیگر در زمره مواد چربی سوز و ضد چاقی مطرح است هلیله است و از دیگر مواد خوراکی موثر در کاهش وزن می‌توان به فلفل سیاه، کاسنی زرد و دانه کتان اشاره کرد. همچنانکه کرفس نیز به کاهش وزن کمک می‌کند و با مصرف روزانه آب کرفس، ولع خوردن شیرینی‌جات، از بین می‌رود.

امام رضا علیه السلام در بیانی دیگر نحوه حمام کردن را در چاقی و لاغری دخیل دانسته اند. سلیمان جعفرى می گوید حضرت رضا علیه السلام فرمود: حمام یک روز در میان گوشت بدن را زیاد می کند، و هر روز حمام رفتن پیه ‏هاى کلیه را آب می سازد.


 نظر دهید »

مشکلات را به خانه نبرید

31 خرداد 1393 توسط حاتم

یکى  از امورى که باید درباره خانواده مراعات کرد، این است که غم و غصه‏ ها و ناراحتى‏ هاى بیرون را همان پشت در خانه بگذارید و بعد وارد خانه شوید. ناراحتى‏ هاى بیرون را به خانه نبرید. و این مسأله بسیار مهمى است. اگر من بیرون از خانه با کسى دعوا کرده ‏ام، کم آورده ‏ام، جروبحث سیاسى کرده ‏ام و ناراحتم، اینها را نباید بر سر زن و بچه خالى کنم. اینها را باید همان بیرون خانه خالى کنم. خودم را تخلیه کنم و با آرامش و روى باز به خانه بیایم.

در مجله ‏اى مى‏ خواندم که خانمى با همسر مقام معظم رهبرى مصاحبه کرده بود که مثلاً شما چطور زندگى مى‏ کنید. خیلى عجیب است که ایشان در زندگى خانوادگى خیلى خودمانى است و یک زندگى بسیار ساده‏ اى دارد، حتى براى خانمش دکتر نمى ‏آورد. یک بار ایشان پیش دکتر رفته بود. دکتر از روى قرائنى شک کرده بود که ایشان ارتباطى با مقام معظم رهبرى دارد. پرسیده بود: شما کیستید؟ گفته بود: من خانم مقام معظم رهبرى هستم. پرسیده بود: چرا به همراه کسى نیامده‏اید؟ گفته بود: آقا گفته‏ اند باید مثل بقیه مردم زندگى کنید و هیچ امتیازى براى خود قائل نشوید. حتى براى زایمان به یک زایشگاه معمولى رفته بودند. روى این خیلى پافشارى دارند که زندگى آنها ساده و در حد معمول، حتى زیر حد معمول باشد.

در آن مصاحبه گفته بودند: آقا کارشان خیلى زیاد است؛ بحران‏هاى سیاسى، مشکلات دنیا، مسائل اقتصادى مردم و مشکلات مملکت. اما وقتى وارد خانه مى‏ شوند، حتى یک کلمه از این مشکلات را مطرح نمى‏ کنند. خانه به جاى خود، کار و فعالیت هم به جاى خود.

وارد خانه که مى‏ شوید ناراحتى هاى بیرون را تخلیه کنید و با دل صاف و زلال، و با استغفار و محبت وارد خانه شوید.


 نظر دهید »

قضاوتی عجولانه (داستانی درباره امام جماعت بی وضو)

30 خرداد 1393 توسط حاتم

بنده خدایی نقل میکند:

حدود ۲۰ سال پیش، منزل ما خیابان ۱۷ شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشن های مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم. پیش نماز مسجد حاج آقایی بود بنام شیخ هادی که امور مسجد از قبیل نماز جماعت ، مراسم شب های قدر ، نماز عید و جشن نیمه شعبان را برگزار می کرد. اگر کسی می خواست دخترش را شوهر بدهد و یا برای پسرش زن بگیرد با شیخ هادی مشورت میکرد و در آخرهم شیخ خطبه عقد را جاری میکرد ، اگر کسی در محله فوت میکرد شیخ هادی برای او نماز میت می خواند و کارهای بسیار دیگر …
یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه پائین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم ، منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این حین، درِ یکی از دستشویی ها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد؛ با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد دستشویی را ترک کرد.
من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو می‌گیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند. من که کاملاً گیج شده بودم سریعاً به حاج علی که سال های زیادی با هم همسایه بودیم گفتم حاجی شیخ هادی وضو ندارد ، خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون ولی وضو نگرفت. حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب فرادا می خوانم .
این ماجرا بین متدینین پیچید؛ من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مأمومین کم کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جائی که بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت ، بچه های شیخ هم برای این آبروریزی ، پدر را ترک کردند .
دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود آیا اصلاً مسلمان است ؟ آیا جاسوس است ؟ و آیا …
شیخ بعد از مدتی محله ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود … ، ما هم به همراه دوستان و متدینین، خوشحال از این پیروزی، در پوست خود نمی گنجیدیم. بعد از مدتی از حوزه علمیه یک طلبه جوان فرستادند و اوضاع به حالت عادی برگشت .

بعد از دوسال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم. در مکه بخاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم. بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد . روز بعد وقتی می خواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم؛ پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم. در حال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم. چشمانم سیاهی می رفت؛ همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد؛ انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. نکند آن بیچاره هم وضو داشته و می خواسته جای آمپول را آب بکشد؟! نکند؟! نکند؟!

دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر می کردم که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادان تر از خودم، ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم …، خانواده اش را نابود کردیم و …

از فردا، سراسیمه پرس و جو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم. به پیش حاج ابراهیم رفتم؛ به او گفتم برای کار مهمی دنبال شیخ هادی می گردم. او گفت : شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم (ع) داشت و گاه گاهی به دیدنش می رفت؛ اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود. پس از خداحافظی با حاج ابراهیم، یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم بعد چند دقیقه جستجو پیر مردی با صفا را یافتم که پشت پیشخوان نشسته و قرآن می خواند سلام کردم جواب سلام را با مهربانی داد و گفتم ببخشید من دنبال شیخ هادی میگردم ظاهراً از دوستان شماست؛ شما او را می شناسید ؟

پیرمرد سری تکان داد و گفت دو سال پیش شیخ هادی در حالی که بسیار ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود پیش من آمد؛ من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده بودم. بسیار تعجب کردم وعلتش را از او پرسیدم؛ او در جواب گفت : من برای آب کشیدن جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من تهمت زدند که وضو نگرفته نماز خوانده ام؛ خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند ، خانواده ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند و دیگر نمی توانم در این شهر بمانم؛ فقط شما شاهد باش که با من چه کردند. بعد از این جملات گفت : قصد دارد این شهر را ترک کند و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین (ع) مجاور گردد و بقیه عمرش را در آنجاسپری کند؛ من هم هرکاری کردم که مانعش شوم نشد. او گفت دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم؛ او رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او ندارم …

ناگهان بغضم سرباز کرد و اشکهایم جاری شد که خدای من، این چه غلطی بود که من مرتکب شدم. ای کاش آن موقع کور می شدم و این جنایت را نمی کردم. ای کاش حاج علی آن موقع به جای گوش دادن به حرفم، توی گوشم میزد؛ ای کاش … ای کاش … و این ای کاش ها که بیچاره ام می‌کرد .
الان حدود ۲۰ سال است که از این ماجرا می گذرد و هر کس به نجف اشرف مشرف می شود، من سراغ شیخ هادی را از او می گیرم، ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست.

دوستان، ما هر روز چقدر آبروی دیگران را می بریم؟! زندگی ها را نابود می کنیم؟! بخاطر خدا چه ظلم هایی که نمی کنیم؟!

برگرفته از سایت ره توشه


 نظر دهید »

خانواده ھﯿﭙﻨﻮﺗﯿﺰم ﺻﺪا و ﺳﯿﻤﺎ ﺑﺎ ﺗﺎﺑﻠﻮی ﭘﯿﺎم ھﺎی ﺑﺎزرﮔﺎﻧﯽ

30 خرداد 1393 توسط حاتم

در ﭘﯿﺎم ھﺎی ﺑﺎزرﮔﺎﻧﯽ ﺑﺮای اﯾﻨﻜﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻛﻨﻨﺪه ﺟﻨﺴﺶ را ﺑﻔﺮوش ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ ﺑﺎ اﯾﺠﺎد ﻧﯿﺎز ﻛﺎذب ﻣﺨﺎطﺐ را ﻣﺠﺎب ﻣﯽ ﻛﻨﺪ ﺑﺪون اﯾﻨﻜﻪ ﺑﺪاﻧﺪ ﯾﺎ ﺑﺨﻮاھﺪ ﻧﯿﺎزی ﺟﺪﯾﺪ را ﺑﻪ ﺳﺒﺪ ﻧﯿﺎزھﺎی ﻛﺎذب ﺧﻮد ﺑﯿﺎﻓﺰاﯾﺪ

وقتی سریال مورد علاقه‌‌مان را می‌بینیم مثل همیشه در لحظه حساس فیلم، پیام بازرگانی پخش می‌شود؛ در ابتدا مجبوریم این تبلیغات را نگاه کنیم که آنقدر تکرار شده همه را از حفظ می‌خوانیم؛ در ابتدا این امر برایم کم اهمیت بود اما بعد از مدتی دو نکته بسیار مهم وجود داشت که باید به آن توجه کرد: زمان زیادی را صرف دیدن این تبلیغات می‌کردم بدون آنکه متوجه شوم ،روزی دو ساعت! (با فرض اینکه 5 ساعت تلویزیون در روز می‌بینم)؛ این تبلیغات باعث شده بود در افکار، رفتار و حتی حرف زدنم تغییراتی را ایجاد کند.

وقتی این تبلیغات را مشاهده کنیم بدون آنکه متوجه شویم، ورودی ذهنمان یعنی چشمان را در اختیار آن تبلیغ گذاشته و همزمان با گوش‌ها صدای آن را می‌شنویم؛ رنگ و برق‌های متنوع با صداهای دل انگیز توجه را به آن تبلیغات زیاد می‌کند و خواسته‌ای جدید ایجاد می‌‌کند.

برای مثال در یکی از تبلیغات تلویزیون می‌گوید «اگر می‌خواهید خوابی آسوده داشته باشید باید از فلان بالشت استفاده کنید! پزشکان معتقدند که هر دو ساعت یکبار باید روکش بالشت عوض شود برای همین این محصول را استفاده کنید که نیازی به تعویض ندارد».

در این تبلیغ برای اینکه آن تولید کننده جنسش را بفروش برساند این بالشت را نه تنها یک خواسته یا آرزو، بلکه به صورت یک نیاز برای مخاطب ارتقا می‌دهد؛ برای همین از مقبولیت پزشکی هم استفاده می‌‌کند و طوری القا می‌کند که اگر کسی ازاین بالشت‌ها استفاده نکند در واقع کاری غیر پزشکی و غیرعقلانی انجام داده است!

این طرز تفکر ناخود آگاه در ذهن شکل می‌گیرد و فرد را مجاب می‌کند که آن محصول را تهیه کند و بی آنکه بداند یا بخواهد نیازی جدید را به سبد نیازهای کاذب خود می‌افزاید.

همه به خوبی می‌دانیم که یکی از علل کمبود آرامش و بیماری‌هایی همانند آشفتگی ذهنی افسردگی و بزه‌های اجتماعی مانند دزدی، تجاوز و افزایش طلاق در افراد جامعه اضافه شدن نیازهای کاذب است.

یا در نمونه‌ای دیگر استفاده ابزاری از مخاطب کودک را می‌تواند در تبلیغات نام برد؛ متأسفانه اکثر خانواده‌ها بدون توجه به پیام‌های تبلیغاتی، به راحتی خود و فرزندانشان را در معرض این هجمه قرار می‌دهند و احساس می‌کنند تنها یک پیام بازرگانی معمولی بدون خطری را مشاهده می‌کنند.

اکثر کودکان به علت نبود قدرت تشخیص صحیح، هر کالای جدید و رنگی را دوست دارند و آن را طلب می‌کنند؛ حال تصور کنید کودکی مدام در تلویزیون خوراکی‌ها و اسباب بازی‌های متنوعی را مشاهده می‌کند، وقتی از والدین می‌خواهد آن را تهیه کنند، اگر خانواده آن کالا را تأمین نکند کودک ممکن است بر اثر استمرار این رد درخواست، دچار ناراحتی، افسردگی و حقارت شود و اگر والدین خواسته کودک را برآورده کند، کودک ناخودآگاه مصرف زده می‌شود به طوری که اگر در آینده نیازش برآورده نشود، دچار سردرگمی و تضاد شخصیت خواهد شد.

شاید برای همین است که می‌گویند اگر کودکتان 3 خواسته داشت، اولی را همان موقع برآورده کنید، دومی را با کمی تأخیر برآورده کنید و سومی را هیچ گاه برآورده نکنید تا کودک تجربه شکست را در این دوران کسب کند تا در آینده اگر خواسته او برآورده نشد تحمل شکست را داشته باشد.

تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که در جوانی دست به خود کشی می‌زنند یا دچار افسردگی می‌شوند، شکست را در کودکی تجربه نکرده بودند.

جالب است بدانیم در دنیا ممنوعیت‌هایی را برای استفاده ابزاری از کودکان در تبلیغاتشان به کار گرفته‌اند اما متأسفانه در ایران خانواده‌ها بدون توجه به نکات پنهان این تبلیغات، احساس می‌کنند یک پیام بارزگانی معمولی را می‌بینند.

جالب است بدانیم که هر سریال یا تبلیغی که مشاهده می‌‌کنیم، برای آنکه از آن تبلیغ لذت ببریم باید خود را جای آن شخصیت یا بازیگر بگذاریم در این صورت نیازهای آن فرد به ما منتقل می‌شود، شاید برای همین است که وقتی یک فیلم ترسناک را می‌بینیم، می‌ترسیم و با دیدن یک فیلم دیگر دچار خنده یا گریه می‌شویم با اینکه می‌دانیم این یک فیلم و کاملاً غیرواقعی است.

در این صورت بسیاری از خصوصیات و خواسته‌های آن بازیگر ناخود آگاه به ما منتقل می‌شود و ما در مسیر دلخواه یک فیلمساز قرار می‌گیریم، برای همین بهتر است چشمان معصوممان را در معرض هر تبلیغ، فیلم یا سریالی قرار ندهیم چرا که در هیپنوتیزمی پنهان قرار می‌گیرم.

متأسفانه طرز تفکری در جریان است که بحث اقتصادی و بازرگانی را جدای از مقوله فرهنگ بداند در حالی که این دو امری غیر قابل تفکیک است و همانگونه که مشاهده می‌کنیم تبلیغات بازرگانی تأثیر مستقیمی در فرهنگ و باورهای ملی و دینی ما دارند.

امید داریم تا صدا و سیما همانگونه که در سال‌های اخیر در بخش‌های خبری و برنامه‌های گفت‌وگو محور پیشرفت خوبی داشته است، این نقص بزرگ را هم برطرف کند و سعی کند با قوانین بجا و رعایت حقوق خانواده هرچه سریعتر از پیشرفت الگوی سبک زندگی غربی در تبلیغات تلویزیونی جلوگیری کند و پیشنهاد می‌شود که تخفیفات ویژه‌ای را برای تبلیغاتی که ترویج فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی است در نظر بگیرند


منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی

 نظر دهید »

حیله شیطانی برای بچه دار نشدن

30 خرداد 1393 توسط حاتم

یکی از حیله‌های شیطان،برای بچه دار نشدن تربیت است

در منظومه‌ی توحیدی می‌توان گفت که خیال آدم‌ها باید کاملاً از رزق و روزی راحت باشد. حتی بهتر بگوییم که خیال آدم‌ها باید از رشد و تربیت فرزندشان هم راحت باشد. الان یکی از دغدغه‌های مذهبی‌های ما رزق نیست، بلکه تربیت صحیح فرزندان است. این یکی از فتنه‌های شیطانی برای جلوگیری از فرزندآوری است که: آیا اگر بچه‌هایی به دنیا بیاورم، می‌رسم تربیتشان کنم یا نه؟ یعنی همان «خَشیَةَ إملاقٍ» را به اسم تربیت مطرح و وسوسه می‌کند. قرآن صریحاً گفته که اگر پدران و مادران توانستند فرزندانشان را نذر خداوندشان کنند، خداوند خودش تربیت آن را کفایت می‌کند. در قرآن، آن‌جا که می‌گوید شیطان از چپ و راست و جلو و عقب می‌آید، مرحوم علامه‌ی طباطبایی توضیح می‌دهد که یعنی به اسم کار خوب، مانع کار خوب می‌شود.

نمی‌خواهیم بگوییم که اگر چنین کاری کردیم، دیگر لازم نیست به رشد و تربیت بچه‌ها اقدام کنیم؛ بلکه می‌گوییم آدم برای رشد و رزقش تلاش کند و خیالش هم راحت باشد که کسی پشتش ایستاده است. مگر شده کسی به خدا اعتماد کند و جواب نگیرد؟ مشکل این‌جاست که ما به شکل «بگیر و نگیر» اعتماد می‌کنیم؛ یکی دو روز اعتماد می‌کنیم، اما شک می‌کنیم و دیگر ادامه نمی‌دهیم. چقدر آدم‌ها در تاریخ از ترس ذلیل‌نشدن، ذلیلانه زندگی می‌کنند. این روایت را امیرالمؤمنین علیه‌السلام ‌فرموده که: از ترس ذلیل‌شدن، ذلیل زندگی نکنید. اگر در “منظومه‌ی اعتماد به خدا” همه چیز درست و کامل چیده شود، و‌ این زنجیره قطع و وصل نداشته باشد و اتصالی نکند، این سیستم قطعاً درست کار خواهد کرد.

منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)



 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 96

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس