توسل به حضرت زينب (س) جهت تعجيل در فرج
در تشرف آقا شيخ حسن سامرايي (ره) در سرداب مقدس، حضرت فرمودند: «به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زينب (س) که فرج مرا نزديک گرداند.»
شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 251-184
در تشرف آقا شيخ حسن سامرايي (ره) در سرداب مقدس، حضرت فرمودند: «به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زينب (س) که فرج مرا نزديک گرداند.»
شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 251-184
از دیگر امادگی های روحی ارتباط وپيوند با خدا است
رزق انسان در خواندن کتاب ها ومطالعات، منحصر نيست. دقت ومطالعه در آفاق وطبيعت ودر انفس ووجود انسان هم مى تواند آيه ها ونشانه هايى را به دنبال بياورد ومايه هاى فکرى وروحى انسان را تقويت کند. از اين گذشته، آن ها که روز را با خلق خدا به سر مى برند، بايد در شب به ياد خدا باشند واز قرب او رزق بگيرند، تا بتوانند بار برخوردهاى سنگين ودرگيرى هاى مستمر روزشان را به دوش بگيرند. به همين دليل، رسول بايد پيش از قيامش در شب، قيام کند وقرآن را آرام آرام بخواند وبا ترتيل در وجودش بنشاند؛ چون مى خواهد قول ثقيل ورسالت سنگينى را بر دوش بگيرد.(1) اين پيوند شب وارتباط با خدا، با دعا، قرائت يا قيام، تأمين کننده ى رزق روزانه ى مؤمن منتظر است که سوخت وساز ودرگيرى وبرخوردهاى شکننده دارد.
1. يا ايها المزمل قم الليل الا قليلاً نصفه او انقص منى قليلا او زد عليه ورتل القرآن ترتيلاً). مزمل، 1 - 5
آمادگى روحى
منتظر بايد در زمينه ى روحى نيز آمادگى بالايى داشته باشد تا در برابر حوادث ومصيبت ها از کوره در نرود وبتواند بار سنگين رسالت وآگاهى هاى عظيم را به دوش بگيرد. در واقع، ظرفيت وجودى مرا در کنار گرفتارى ها مقاوم مى سازد وهمين است که مى بينيم وقتى منتظر دعا مى کند، معرفت وشناخت را مى خواهد:
اللهم عرفنى نفسک…..
خدايا! خودت را به من بشناسان.
وثبات قدم را مى خواهد: ثبتنى على دينک.کم توقعى وصبر را مى خواهد: صبّرنى على ذلک.(1) منتظر بايد از آن چنان روحيه اى برخودار شود که همراه رنج ها وسختى ها، راحتى ها را داشته باشد؛ زيرا که در زمان غيبت، مردم مورد سخت ترين امتحانات قرار مى گيرند وزير ورو مى شوند. چنان چه امام باقرعليه السلام در پاسخ يکى از ياران که پرسيد: فرج شما چه وقت است؟ فرمودند:
هيهات، هيهات لا تکون فرجنا حتى تغربلوا ثم تغربلوا - يقولها ثلاثا - حتى يذهب الکدر ويبقى الصفور(2)
هيهات فرج ما نرسد تا غربال شويد،باز هم غربال شويد وباز هم غربال شويد تا اين که کدورت ها برود وصافى وصفا بماند.
ايجاد روحيه، امر مهمى است که در دوره ى انتظار بايد حاصل شود، ولى مهم تر از آن، راه هاى ايجاد اين روحيه است که چگونه؟ وبا چه روشى؟ اين روحيه در منتظر ايجاد شود. اينک به مواردى اشاره مى کنيم.
درک قدر
آدمى که اندازه ى خودش را شناخته، ديگر به خاطر کمترها توفان نمى گيرد واز جا نمى کند. ظرفيت ووسعت روحى ما در رابطه با آن چه که بر ما اثر مى گذارد، مشخص مى شود، زيرا على عليه السلام مى گويد:
قدر الرجل على قدر همته.(3)
اندازه ى آدم به اندازه ى همان چيزى است که براى او اهميت دارد.
پس بايد به اين مرحله برسيم که ارزش وجودى خودمان از چيزهايى که براى ما اهميت دارند، بالاتر است. پس همت هايمان بالاتر مى رود تا آن جا که حرکت مى کنيم ودر اين حرکت با مسايلى رو به رو که برايش از قبل، آماده شده بوديم.
اين نکته ى رمز گر بدانى، دانى
تا در طلب گوهر کانى، کانى هرچيز که در جستن آنى، آنى
تا در هوس لقمه ى نانى، نانى
رفعت ذکر
رفعت ذکر هم مى تواند عامل وسعت صدر باشد وقرآن چه زيبا به اين موضوع اشاره دارد: (الم نشرح لک صدرک ووضعنا عنک وزرک ورفعنا لک ذکرک).(4) آن جا که ذکر وياد تو را، نه اسم ونام تو را (توجه شود، نفرموده: ورفعنا لک اسمک) بالا برديم، در تو وسعتى آورديم وبارهاى سنگين وکمرشکن را از تو برداشتيم، تا آن جا که تو همراه هر رنج، دو راحتى مى ديدي: (فان مع العسر يسراً انّ مع العسر يسراً).(5) تکرار نکره باعث تعدد است ويُسر بدون الف ولام ونکره آمده است. پس همراه هر رنج، اين دو راحتى هست که تو ورزيده شده اى وبا رفعت يا دو ذکر به وسعت سينه، راه يافته اى.
شهادت وديدن تمام راه
کسى که تمامى راه را ديده ومانع ها را شناخته است، اين وجود شهيد واقف منتظر است واز ديدن حوادث وگرفتارى ها نمى لرزد؛ زيرا از پيش آماده شده وبه انتظار نشسته است. آن هايى مى لرزند که با رؤياها وتوقع هاى بى حساب، راه افتاده اند وخيال مى کنند تا به راه افتادى، تمام دشمن ها برايت نقل ونبات مى آورند.
اطاعت وتقوا
کسى که حدود را مى شناسد وتکليفش را مى داند ومى خواهد به اين تکليف عمل کند، اين وجود ديگر فشارى ندارد، بلکه در جايگاه امن نشسته است: (ان المتقين فى مقام امين).(6) وجودى که تکليفش را شناخته ووحى را مى فهمد، ديگر از آن چه پيش مى آيد، وحشت ندارد وحتى با آن چه مى شود، کارى ندارد. آن رسول عزيز صلى الله عليه وآله مى فرمود: ما کنت بدعاً من الرسل؛ من از ميان رسولان بدعتى نيستم وتازه اى نياورده ام. وما ادرى مايفعل بى ولا بکم؛ وحتى نمى دانم که براى من وشما، چه پيش مى آيد: (ان اتبع الا ما يوحى الى).(7 من فقط بر روى مرز وبه دنبال وحى حرکت مى کنم؛ زيرا همين اطاعت وتقوا وعمل به وظيفه است که امن مى آورد واز بن بست بيرون مى کشد: (ومن يتق اللَّه يجعل له مخرجاً).(8)
(1) مفاتيح الجنان، دعاى غيبت امام زمان (عجل الله فرجه).
(2) اثباة الهداة، ج 7، ص 24.
(3) نهج البلاغه، کلمات قصار، ش 47.
(4) انشراح، 1.
(5) انشراح، 5 و6.
(6) دخان، 55.
(7) احقاف، 9 و10.
(8) طلاق، 2.
آن کس که در انتظار است، آماده مى شود تا نقطه ضعف هاى خودش را پر کند ومانع ها را بشناسد ونقطه ى ضعف هايش را بيابد ودر نقطه ضعف هاى دشمن خانه بگيرد و از آن سنگر بسازد. حال اين پرسش مطرح است که آمادگى وزمينه سازى در کجا؟ وبه چه صورتى؟براى توضيح اين مطلب بايد گفت آمادگى وتهيّا، قلمرو وابعادى دارد که انسان منتظر بايد در همه ى آن ابعاد، آماده وسرپا باشد.
1. آمادگى فکرى
سقف هاى سنگين ورسالت هاى بزرگ، پايه هاى محکم مى خواهند، پايه هايى که در شعور واحساس قرار گرفته باشند. به همين خاطر رسول مکرم صلى الله عليه وآله مى فرمايد:
لکل شى دعامة ودعامة هذا الدين الفقه والفقيه الواحد اشدُّ على الشيطان من الف عابد.(1)
براى هر چيز، اساس وپايه اى وجود دارد. اساس وپايه ى اين دين (اسلام)، فهم عميق است ويک فقيه در برابر شيطان، از هزار مسلمان عبادت گزار (بدون شناخت )محکم تر ومؤثرتر است.
بنابراين، در دوره انتظار، بايد بنيان هاى فکرى عميقى پيدا کنيم تا در مقابل افکار ومکاتب مختلف از پا نيافتيم. اما چگونه؟ بعضى ها خيال مى کنند که براى انتخاب صحيح بايد تمام مکاتب را شناخت وآن گاه انتخاب کرد، ولى اين بررسى براى انتخاب کافى نيست؛ زيرا اين درست است که گفته اند بايد گفته ها را گوش داد وبهترين را انتخاب کرد(2) ولى ما مى دانيم بهترين کدام است. بهتر را بايد با اصلى سنجيد، اين اصل کدام است. على عليه السلام مى گويد: کفى بالمرء جهلا ان لا يعرف قدره.(3 براى جهالت تو همين بس که با تمامى اطلاعات ومطالعات عظيم، اصل ومعيار را نداشته باشى واندازه ى خودت را نشناسى. آن چه يک منتظر بايد در زمينه ى فکرى به آن مسلح شده باشد، همين درک از خويش وشناخت قدر خويش است که معيار انتخاب مکتب ها خواهد بود وانسان را در برابر مکتب هاى گوناگون راهنمايى مى کند. وانتخاب بهترين را ممکن مى سازد. چون بهترين ها در رابطه با شعارى که ارايه مى دهند، همراه مقايسه اى که در ميان اين شعار وقدر وجود من برقرار مى شود، انتخاب مى گردد. با توجه به همين معيار است که مى توانى کار گروه ها ومکتب هاى گوناگون را نقد بزنى. لازم نيست همه ى مکاتب را مطالعه کرد، بلکه همين قدر از مکاتب را بايد دانست که اين ها انسان را در نهايت به کجا خواهند برد. مثلاً وقتى شما مى خواهيد يک جفت کفش بخريد، تمام کفش هاى يک فروشگاه را آزمايش نمى کنيد. اندازه وشماره ى پا، شما را در انتخاب بهترين کمک مى کند. در رابطه با مکتب ها وگزينش آن ها نيز اين چنين است. وقتى من اندازه ى واقعى انسانى خودم را کشف کردم وشناختم، حالا در پى اين هستم که مکاتب مختلف، چه لباسى را براى اين انسان مى سازند. آن وقت مى بينيم که همه ى مکاتب، لباس هايى را براى اين انسان مى سازند، حتى انگشت پاى اين انسان بزرگ را نمى تواند بپوشاند، جز مکتب تشيع که آرمان ها واهدافش با اندازه ى وجودى وارزش واقعى انسان، هماهنگ است. اين راه راه گشاى بن بست هاى حيرت زا است. اين شروع در ما جريانى ايجاد مى کند که مى توانيم از مطالعات وتفکرات ديگران هم بهره برداريم واين جريان فکرى است که مى تواند در برابر فکرهاى گوناگون مقاوم باشد.
(1) نهج الفصاحة، ح 90.
(2) (فبشر عبادى الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه). (زمر، 18).
(3) نهج البلاغه، خطبه 16.
همه ما كم و بیش نسبت به جایگاه «انتظار» در مجموعه معارف اسلامى آگاهى داریم و قطعا تاكنون درباره فضیلت انتظار فرج مطالب بسیارى شنیده و خوانده ایم. اما نكته اى كه شاید شنیدن آن براى شما تازگى داشته باشد این است كه از دیدگاه اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) «انتظار فرج» یا «چشم به راه گشایش بودن» به خودى خود در عصر غیبت براى منتظران مایه گشایش، نجات و رستگارى است و از این رو شیعیان به جاى گله و شكایت از طولانى شدن غیبت و سختیها و رنجهاى این دوران باید تلاش كنند كه منتظران خوبى باشند تا همین انتظارشان، «فرج» را در عصر غیبت براى آنها به ارمغان آورد.
براى روشنتر شدن این موضوع چند روایت را با هم مرور می كنیم:
ابوبصیر می گوید به امام صادق(علیه السلام) عرض كردم:
جعلت فداك متى الفرج؟ فدایت شوم، این گشایش كى فرا میرسد؟آن حضرت فرمود:
یا أبابصیر و أنت ممّن یرید الدنیا؟ من عرف هذا الأمر فقد فرّج عنه لانتظاره(1)؛ اى ابابصیر! آیا تو از آن گروهى هستی كه به دنبال دنیایند؟ هر كس این امر را بشناسد، به سبب انتظارش براى او گشایش حاصل میشود.
امام رضا(علیه السلام) نیز در پاسخ «حسن بن جهم» كه از ایشان در مورد فرا رسیدن گشایش می پرسد، می فرماید:
أو لست تعلم أنّ انتظار الفرج من الفرج؟ آیا تو نمی دانى كه چشم به راه گشایش بودن، خود (جزیى) از گشایش است؟
او در پاسخ می گوید:
لا أدرى إلاّ أن تعلّمنى؛ نمی دانم، مگر این كه شما به من بیاموزید.
آن حضرت بار دیگر می فرماید:
نعم، انتظار الفرج من الفرج (2)؛ آرى، انتظار گشایش، [جزیى] از گشایش است.
بر اساس همین نگرش است كه در روایتهاى متعددى تأكید شده كه براى منتظران واقعى تفاوتى ندارد كه ظهور را درك كنند یا نكنند؛ چون آنها در عصر غیبت نیز در خدمت امام زمان خویش هستند؛ چنان كه در روایتى از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم:
من مات منكم و هو منتظر لهذا الأمر كمن هو مع القائم فى فسطاطه…(3)؛ هر كس بمیرد در حالى كه منتظر این امر باشد همانند كسى است كه با حضرت قائم(عج) و در خیمه اش بوده باشد… .
آرى، انتظار فرج، خود مایه فرج است، اما بشرطها و شروطها. اگر كسى در عصر غیبت مؤمنانه زندگى كند؛ از بدیها و زشتیها دورى گزیند؛ خصال شایسته را پیشه خود سازد؛ وظایف و تكالیفى را كه در صحنه حیات فردى و اجتماعى متوجه اوست به درستى به جا آورد و در انتظار ظهور امامش نیز باشد، خداوند متعال، فرج و گشایش واقعى را ـ كه همان یافتن راه هدایت و رستگارى و رسیدن به سعادت و نیكبختى در دنیا و آخرت است ـ نصیب او می سازد و در این صورت است كه پیش افتادن و پس افتادن ظهور براى او هیچ تفاوتى نخواهد داشت و او در هر حال امام منتظَر خویش را درمی یابد.
پی نوشتها:
1 .محمدبن یعقوب كلینى، الكافى، ج1، ص371، ح3.
2 .شیخ طوسى، كتاب الغیبة، ص276.
3 .محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج52، ص126، ح18.
منبع:
مجله موعود، ش 50 .