• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

روزهایی که تو بودی...(گزیده ای از خاطرات همسران شهید)

11 اردیبهشت 1391 توسط حاتم

توی آشپزخانه جا نمی شد:
خانه که می آمد به من مهلت تکان خوردن نمی داد. همه کارها را خودش انجام می داد اما نگاهش که می کردم، می دیدم خسته است. می گفتم “تازه اومدی . استراحت کن” قبول نمی کرد. می خندید و می گفت : «وقتی من نیستم تو خیلی سختی می کشی ، اما حالا که اومدم دیگه سختی ها تموم شد » بعد بادی به غبب می انداخت و می گفت: «حالا شما امر کن، ما انجام میدیم» من خجالت می کشیدم که موقع راه رفتن، پشت سرم بیاید تا کفش هایم را جفت کند. طعنه های دیگران را شنیده بودم که می گفتند: «اقا ولی الله کفش های این جوجه را برایش جفت می کنه» آخر ظاهرش خیلی خشن به نظر می آمد . باورشان نمی شد، باور نمی کردند که چقدر اصرار دارد به ما کمک کند . خوب یادم هست که، آشپزخانه ما خیلی کوچک بود و آقا ولی خیلی درشت. آنجا که می رفت سر به سرش می گذاشتم، میگفتم:« هیکلت خیلی درشته، توی آشپزخونه جا نمی شی» تقریبا هر بار که می رفت توی آشپزخانه صدای شکستن ظرف از آشپزخانه می آمد.

شادی روح امام و شهیدان صلوات

 نظر دهید »

روزهایی که تو بودی

27 فروردین 1391 توسط حاتم

به خاطر قولم

« شما می دانید این دختر که می خواهید با او ازدواج کنید چه طور دختری است؟ این، صبح ها که از خواب بلند می شود هنوز رفته که صورتش را بشوید و مسواک بزند، کسانی تختش را مرتب کرده اند، لیوان شیرش را جلو اتاقش آورده اند و قهوه آماده کرده اند.

شما نمی توانید با مثل این دختر زندگی کنید، نمی توانید برایش مستخدم بیاورید این طور که در خانه اش هست» مصطفی این ها را گوش داد و گفت:« من نمی توانم برایش مستخدم بیاورم اما قول می دهم تا زنده ام، وقتی بیدار شد تختش را مرتب کنم و لیوان شیرش و قهوه را روی سینی بیاورم دم تخت.» و تا شهید شد این طور بود . حتی وقت هایی که در خانه نبودیم در اهواز در جبهه، اصرار می کرد خودش تخت خواب را مرتب کند ، می رفت و شیر می آورد. خودش قهوه نمی خورد ولی می دانست ما لبنانی ها عادت داریم، درست می کرد. می گفتم:« خوب برای چی مصطفی؟»

می گفت:« من قول داده ام به مادرتان تا زنده هستم این کار را برای شما انجام بدهم.»(همسر شهید مصطفی چمران)

( برگرفته از ویژه نامه همسفر-شماره 1- صفحه14)

 نظر دهید »

یا حضرت عباس

13 اسفند 1390 توسط حاتم

در روایتی از برادر پاسدار مرندی آمده است: خاطره ای از جلسات مشترک با ارتش … دارم، این است که در این قرارگاه تاکتیکی مشترک سپاه و ارتش، نماز جماعت می خواندیم، یک روز هنگام نماز از یکی از سرهنگ های ارتش خواستند که پیش نماز شود. پای سرهنگ به شدت آسیب دیده بود. و او این خواسته را رد کرد. چند نفر از فرماندهان ما از جمله شهید بروجردی اصرار کردند.

هرقدر سرهنگ گفت نمی تواند نماز بخواند، قبول نکردند. بلاخره، مجبور شد به جلو برود و امام جماعت شود.

رکعت اول نماز را خواندیم. وقتی می خواست برای رکعت دوم از جا بلند شود،گفت: یا حضرت عباس!

همه زدند زیر خنده و نماز به هم خورد. او برگشت و گفت: بابا من که گفتم منو جلو نفرستید. (برگرفته از نشریة بشارت-شماره 76، صفحه72)

 نظر دهید »

شوخ طبعی های جبهه

27 بهمن 1390 توسط حاتم
روز اول

بنا بود برويم عمليات. اولين روزي بود كه به سمت خط مقدم مي رفتيم. سوار كاميون بنز شديم. رانند ه كه مي توانست بفهمد ما تا چه اندازه پياده ايم و ناشي، آمد روي ركاب و گفت: به محض اينكه صداي گلوله توپ يا خمپاره شنيديد مي خوابيد كف ماشين. حركت كرد. صداي شليك توپ از فاصله دو كيلومتري كه به گوش مي رسيد، همه خيز مي رفتيم، مي افتاديم روي سر و كله هم و گاهي راننده نگه مي داشت و مي آمد ما را زير چشمي از آن بالا نگاه مي كرد و در دلش به ترس ما و اينكه به دليل نابلدي هر چه ميگفت به حرفش گوش مي كرديم،‌ مي خنديد. خيلي لذت مي برد.

                                                                 برگرفته از سایت آوینی

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 19
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس