• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

این میز را بخور!

14 خرداد 1396 توسط حاتم

دکتر گفت: برو به امام بگو به خاطر این که کمتر دارو بخورید، باید این یک سیخ کباب را میل کنید. امام فرمود: نمی خورم. به دکتر که گفتم، گفت: به امام بگو برای این که فلان قرص را نخورید، کباب را بخورید. مطلب را به امام گفتم. او یک نگاهی به من کرد و فرمود: این میز را بخور. گفتم: بله آقا؟ فرمود: این میز را بخور. حاج احمد آقا و نوه امام (خانم اعرابی) هم بودند که زدند زیر خنده. خود امام هم خندید و بعد گفتم: آقا من که نمی توانم میز را بخورم. امام فرمود: همان طور که تو نمی توانی این میز را بخوری، من هم نمی توانم هر روز کباب بخورم.

 نظر دهید »

​خاطره ای کوتاه از شهید ابراهیم هادی...

18 آبان 1395 توسط حاتم

در یکی از مغازه ها مشغول کار بود .

یک روز در وضعیتی دیدمش که خیلی تعجب کردم.

دوکارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت

وقتی کار تحویل تمام شد .جلو رفتم و سلام کردم .بعد گفتم: آقا ابرام برای شما

زشته ، این کار باربرهاست نه کار شما!نگاهی به من کرد و گفت:کار که عیب

نیست،بیکاری عیبه،این کاری هم که من انجام میدم برای خودم خوبه،

مطمئن میشم که هیچی نیستم.جلوی غرورم رو می گیره!

گفتم :اگه کسی شما رو اینطوری ببینه خوب نیست!

شما ورزشکاری و………خیلی ها می شناسنت.

ابراهیم خندید و گفت: ای بابا ، همیشه کاری کن که، اگه خدا

تو رو دید خوشش بیاد نه مردم!

 

 نظر دهید »

​تک تیرانداز

17 آبان 1395 توسط حاتم

تک تیرانداز را صدا کردم ؛ با دست بهش یک سنگر نشون دادم

تک تیرانداز اسلحه اشو آماده کرد . هدف گرفت . دستشو گذاشت روی ماشه

بعد مکس کرد . دستشو از روی ماشه برداشت ؛

دوباره هدف گیری کرد دستشوگذاشت روی ماشه و شلیک کرد!

ازش پرسیدم چرا همون بار اول کارشو تموم نکردی ؟؟؟

گفت : داشت آب میخورد…

 

 1 نظر

قورباغه هایی که مامور خدا بودند

15 آبان 1393 توسط حاتم

هنگام عبور از اروند خروشان بدلیل تلاطم شدید آب ، عده ای از غواصان گلویشان پر از آب شده و در آستانه خفه شدند بودن و نیاز به سرفه کردن داشتند اما چون میدانستند یک سرفه باعث لو رفتن کل عملیات شده سرفه نمیکردند.چون وضع اضطراری شد ، ماجرا را با سردار قربانی در میان گذاشتند دستور این بود که اگر شده خود را خفه کنید؛ سرفه نکنید؛ چون یک لشکر را نابود خواهید کرد… عزیزانی که دچار سرفه شدید شده بودند بارها زیر آب رفتند اما قادر به اجرا دستور نبودند … فرمانده دستور داد ؛ از فرد کنار دست خود کمک بگیرید تا زیر آب بمانید و بی صدا شهید شوید ..تا جان یک لشکر به خطر نیافتد … نفس در سینه ها حبس شده بود ..صحنه تکان دهنده و غیر قابل توصیفی بود..میدانستیم که صدور این دستور چقدر برای فرمانده دشوار است ..اما موضوع هستی و نیستی یک لشکر …پیروزی و شکست یک عملیات در میان است..متوسل به بی بی فاطمه زهرا و پرچم بارگاه امام رضا شدیم که ناگهان در یک چشم بهم زدنی تمام اروند پر از صدای قورباغه های شد که نمیگذاشتند صدای سرفه ها به دشمن برسد.. اعجاز باورنکردنی اینجا بود که در اروند شاید در طول یک سال شاید حتی صدای یک قورباغه شنیده نمیشد ….صدای قورباغه هایی که از جانب خدا به یاری ابراهیم ها و اسماعیل هایی شتافته بودند که برای یاری الله در برابر ان فرمان سرتعظیم فرود اورده و قدم به قربانگاه خود گذاشتند
راوی:سرهنگ پاسدار رمضان


 نظر دهید »

نکند این شهید یقه مان را بگیرد!

10 مهر 1393 توسط حاتم

شهید مجید محمودی (فرزند عباس متولد 1338 . تاريخ شهادت 22/1/62 .محل شهادت : فكه) در بخشی از وصیت نامه خود چنین نوشته است:

مادر پیری دارم… یک زن… سه بچه… قدو نیم قد!

از دار دنیا هیچ چیز ندارم جز یک پیام…

قیامت یقه تان را می گیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید!


 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 24

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس