• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

با این دوخصلت از دنیا و آخرت باز می مانیم

30 اردیبهشت 1395 توسط حاتم

ایاک و الکسل و الضجر فانهما یمنعانک من حظک من الدنیا و الاخره


امام صادق علیه السلام به یکی از فرزندانش فرمود: از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز که این دو خصلت تو را از بهره دنیا و آخرت باز می دارد.


اصول کافی، ج 9، ص 559

 نظر دهید »

وقتی خدا خوبی بنده اش را می خواهد

29 اردیبهشت 1395 توسط حاتم

امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:

« أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا أَرَادَ اللَّه بِعَبْدٍ خَیْراً عَجَّلَ عقوبَتَه فِی الدّنْیَا وَ إِذَا أَرَادَ اللَّه بِعَبْدٍ سوءاً أَمْسَكَ عَلَیْهِ ذنوبَه حَتَّى یوَافِیَ بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛


هرگاه خداوند خوبی بنده ای را بخواهد، در همین دنیا کیفرش دهد و چون برای بنده ای بد بخواهد گناهانش را نگه دارد تا در روز قیامت کیفر بیند.»


الخصال، ابن بابویه، محمد بن علی، ج1، ص20، ح70

 نظر دهید »

آخرین وصیت علی (ع) چه بود؟

28 اردیبهشت 1395 توسط حاتم

اصبغ بن نباته گوید: هنگامى كه امیرمؤمنان علیه‏السلام ضربتى بر فرق مباركش فرود آمد كه به شهادتش انجامید مردم بردر دارالاماره جمع شدند و خواستار كشتن ابن ملجم - لعنة الله - بودند.

امام حسن علیه‏السلام بیرون آمد و فرمود: اى مردم! پدرم به من وصیت كرده كه كار قاتلش را تا هنگام وفات پدرم رها سازم. اگر پدرم از دنیا رفت تكلیف قاتل روشن است و اگر زنده ماند خودش در حق او تصمیم مى‏گیرد. پس بازگردید خدایتان رحمت كند.

مردم همه بازگشتند و من بازنگشتم. امام دوباره بیرون آمد و به من فرمود: اى اصبغ! آیا سخن مرا درباه پیام امیرمؤمنان نشنیدى؟ گفتم: چرا. ولى چون حال او را مشاهده كردم دوست داشتم به او بنگرم و حدیثى از او بشنوم، پس براى من اجازه بخواه خدایت رحمت كند. امام داخل شد و چیزى نگذشت كه بیرون آمد و به من فرمود: داخل شو. من داخل شدم دیدم امیرمؤمنان علیه‏السلام دستمال زردى به سر بسته كه زردى چهره‏اش بر زردى دستمال غلبه داشت و از شدت درد و كثرت سم پاهاى خود را یكى پس از دیگرى بلند مى‏كرد و زمین مى‏نهاد. آن گاه به من فرمود: اى اصبغ آیا پیام مرا از حسن نشنیدى؟ گفتم: چرا، اى امیرمؤمنان، ولى شما را در حالى دیدم كه دوست داشتم به شما بنگرم و حدیثى از شما بشنوم. فرمود: بنشین كه دیگر نپندارم كه از این روز به بعد از من حدیثى بشنوى.

بدان این اصبغ، كه من به عیادت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رفتم همانگونه كه تو اكنون آمده‏اى، به من فرمود: اى اباالحسن، برو مردم را جمع كن و بالاى منبر برو و یك پله پایین‏تر از جاى من بایست و به مردم بگو: «هش دارید،هر كه پدر و مادرش را ناخشنود كند لعنت‏خدا بر او باد. هش دارید، هر كه از صاحبان خود بگریزد لعنت‏خدا بر او باد. هش دارید هر كه مزد اجیر خود را ندهد لعنت‏خدا بر او باد.»

اى اصبغ، من به فرمان حبیبم رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم عمل كردم، مردى از آخر مسجد برخاست و گفت: اى اباالحسن، سه جمله گفتى، آن را براى ما شرح بده. من پاسخى ندادم تا به نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رفتم و سخن آن مرد را بازگو كردم.

اصبغ گفت: در اینجا امیرمؤمنان علیه‏السلام دست مرا گرفت و فرمود: اى اصبغ، دست‏خود را بگشا. دستم را گشودم. حضرت یكى از انگشتان دستم را گرفت و فرمود: اى اصبغ، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نیز همین گونه یكى از انگشتان دست مرا گرفت، سپس فرمود: هان، اى اباالحسن، من و تو پدران این امتیم هر كه ما را ناخشنود كند لعنت‏خدا بر او باد. هان كه من و تو مولاى این امتیم هر كه از اجرت ما بكاهد و مزد ما را ندهد لعنت‏خدا بر او باد. آن گاه خود آمین گفت و من هم آمین گفتم.

اصبغ گوید: سپس امام بیهوش شد،باز به هوش آمد و فرمود: اى اصبغ آیا هنوز نشسته‏اى؟ گفتم: آرى مولاى من. فرمود: آیا حدیث دیگرى بر تو بیفزایم؟

گفتم: آرى خدایت از مزیدات خیر بیفزاید. فرمود: اى اصبغ! رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در یكى از كوچه‏هاى مدینه مرا اندوهناك دید و آثار اندوه در چهره‏ام نمایان بود. فرمود: اى اباالحسن! تو را اندوهناك مى‏بینم؟ آیا تو را حدیثى نگویم كه پس از آن هركز اندوهناك نشوى؟

گفتم: آرى، فرمود: چون روز قیامت‏شود خداوند منبرى بر پا دارد برتر از منابر پیامبران و شهیدان، سپس خداوند مرا امر كند كه بر آن بالا روم، آن گاه تو را امر كند كه تا یك پله پایین‏تر ازمن بالا روى، سپس دو فرشته را امر كند كه یك پله پایین‏تر از تو بنشیند و چون بر منبر جاى گیریم احدى از گذشتگان و آیندگان نماند جز آنكه حاضر شود. آن گاه فرشته‏اى كه یك پله پایین‏تر از تو نشسته ندا كند: اى گروه مردم; بدانید: هر كه مرا مى‏شناسد كه مى‏شناسد و هر كه مرا نمى‏شناسد خود را به او معرفى مى‏كنم، من «رضوان‏» دربان بهشتم، بدانید كه خداوند به من و كرم و فضل و جلال خود مرا فرموده كه كلیدهاى بهشت را به محمد بسپارم و محمد مرا فرموده كه آنها را به على بن ابى‏طالب بسپارم، پس گواه باشید كه آنها را بدو سپرده‏ام.

سپس فرشته دیگر كه یك پله پایین‏تر از فرشته اولى نشسته بر مى‏خیزد و به گونه‏اى كه همه اهل محشر بشنوند ندا كند: اى گروه مردم، هر كه مرا مى‏شناسد كه مى‏شناسد و هر كه مرا نمى‏شناسد خود را به او معرفى مى‏كنم، من «مالك‏» دربان دوزخم، بدانید كه خداوند به من و فضل و كرم و جلال خود مرا امر فرموده كه كلیدهاى دوزخ را به محمد بسپارم و محمد مرا امر فرموده كه آنها را به على بن ابى‏طالب بسپارم، پس گواه باشید كه آنها را بدو سپردم. پس من كلیدهاى بهشت و دوزخ را مى‏گیرم. آن گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به من فرمود: اى على، تو به دامان من مى‏آویزى و خاندانت‏به دامان تو و شیعیانت‏به دامان خاندان تو مى‏آویزند. من (از شادى) دست زدم و گفتم: اى رسول خدا، همه به بهشت مى‏رویم؟ فرمود: آرى به پروردگار كعبه سوگند.

اصبغ گوید: من جز این دو حدیث از مولایم نشنیدم كه حضرتش چشم از جهان پوشید درود خدا بر او باد.

 

 نظر دهید »

اگر در مشکلی سخت گرفتار شدی

26 اردیبهشت 1395 توسط حاتم


در کتاب صحیفه‌الامان آمده است اگر در محنتی گرفتار باشی هفتاد مرتبه بگو:
یا اللهُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا فاطِمَه یا صَاحِبَ‌الزَّمان اَدْرِکنی وَ لا تُهْلِکْنی

(بسیار مجرب است، تجربه شده است)

دعای دیگر به جهت رفع گرفتاری

۱۰۱ مرتبه بخواند:
رَبِّ اِنّی مَسَّنِیَ الضُّرِ وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمین

 

 نظر دهید »

​دعا برای مشرف شدن به حج

25 اردیبهشت 1395 توسط حاتم

دعاهای طلب حج
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى الْحَجَّ الَّذى افْتَرَضْتَهُ عَلى مَنِ اسْتِطاعَ اِلَيْهِ سَبيلاً وَاجْعَلْ لى فيهِ هادِياً وَ اِلَيْهِ دَليلاً وَ قَرِّبْ لى بُعْدَ الْمَسالِكِ وَ اَعِنّى عَلى تَاْدِيَةِ الْمَناسِكِ وَ حَرِّمْ بِاِحْرامى عَلَى النّارِ جَسَدى وَ زِدْ لِلسَّفَرِ قُوَّتى وَ جَلَدى وَارْزُقْنى رَبِّ الْوُقُوفَ بَيْنَ يَدَيْكَ وَالاِْفاضَةَ اِلَيْكَ وَاَظْفِرْنى بِالنُّجْحِ بِوافِرِ الرِّبْحِ وَاَصْدِرْنى رَبِّ مِنْ مَوْقِفِ الْحَجِّ الاَْكْبَرِ اِلى مُزْدَلَفَةِ الْمَشْعَرِ وَاجْعَلْها زُلْفَةً اِلى رَحْمَتِكَ وَ طَريقاً اِلى جَنَّتِكَ وَقِفْنى مَوْقِفَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ مَقامَ وُقُوفِ الاِْ حْرامِ وَاَهِلَّنى لِتَاْدِيَةِ الْمَناسِكِ،


خدايا حجّى كه واجب كردى بر هركه بتواند به سوى آن راه يابد، نصيب من فرما، و برايم در آن راهنما، و به سوى آن دليلى قرار ده، و دورى راهها را برايم نزديك كن، و بر انجام اعمال حجّ ياریام ده، و به احرام بستنم آتش را بر تنم حرام كن، و نيرو و چابكیام را براى سفر زياد گردان و وقوف در برابرت، و كوچ كردن به سويت را پرورگارا روزیام كن، و با موفقّ شدن به سود كامل پيروزمندم نما، و مرا پروردگارا از جايگاه حجّ اكبر به تقرّب گاه مشعر بازگردان، و آن را مايه نزديكى به رحمتت، و راهی به سوى بهشتت قرار ده، و مرا در موقف مشعر الحرام، و مقام وقوف احرام متوقف كن، و شايسته گردان مرا برای اداى مناسك،


وَنَحْرِ الْهَدىِ التَّوامِكِ بِدَمٍ يَثُجُّ وَاَوْداجٍ تَمُجُّ وَ اِراقَةِ الدِّماَّءِ الْمَسْفُوحَةِ وَالْهَدايَا الْمَذْبُوحَةِ وَ فَرْىِ اَوْداجِها عَلى ما اَمَرْتَ وَ التَّنَفُّلُ بِها كَما وَسَمْتَ وَاَحْضِرْنىِ اللّهُمَّ صَلوةَ الْعيدِ راجِياً لِلْوَعْدِ خآئِفاً مِنَ الْوَعيدِ حالِقاً شَعْرَ رَاْسى وَ مُقَصِّراً وَ مُجْتَهِداً فى طاعَتِكَ مُشَمِّراً رامِياً لِلْجِمارِ بِسَبْعٍ بَعْدَ سَبْعٍ مِنَ الاَْحْجارِ وَاَدْخِلْنىِ اللّهُمَّ عَرْصَةَ بَيْتِكَ وَ عَقْوَتِكَ وَ مَحَلَّ اَمْنِكَ وَ كَعْبَتِكَ وَ مَساكينِكَ وَ سُؤّالِكَ وَ مَحاويجِكَ وَجُدْ عَلَىَّ اللّهُمَّ بِوافِرِ الاَْجْرِ مِنَ الاِْنْكِفاءِ وَالنَّفْرِ وَاخْتِمِ اللّهُمَّ مَناسِكَ حَجّى وَانْقِضآءَ عَجّى بِقَبُولٍ مِنْكَ لى وَ رَاْفَةٍ مِنْكَ بى يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ


و كشتن قربانى فربه، به خونى كه میجهد، و رگهايى كه خون میفشاند، و ريختن خونهاى ريختنى، و قربانیهای سربريده، و بريدن رگهاى آنان را بر پايه آنچه فرمودى، و انجام بيشتر بر واجب آنها چنان كه مقرّر فرمودى.

حاضر كن خدايا مرا به نماز عيد، اميدوار به وعده ات، و هراسان از تهديدت، با تراشيدن موى سرم، و كوتاه كردن ناخنم، كوشا در طاعتت، آماده براى رمى جمرات به هفت سنگريزه، پس از هفت ديگر از همان سنگها، خدايا مرا به فضاى خانه ات و كویات و جايگاه امنت و كعبه ات و خاك نشستگانت و درخواست كنندگانت نيازمندانت وارد كن، و خدايا در بازگشتن و كوچ كردن به مزد كامل به من جود كن، خدايا و مناسك حجّم را، و سپرى شدن، خروشم را، با پذيرش از جانب خود، و رأفتت به من ختم كن، اى مهربان ترين مهربانان.


ختم سوره قدر برای مشرف شدن به حج :
هر کس می خواهد به حج مشرف شود لباس تمیزی بپوشد و ظرف آبی تهیه کرده و سپس 35 مرتبه سوره قدر را بر آن بخواند بعد ازآن آب را بر لباس بپاشد و دو عدد نماز دو رکعتی بخواند سپس بعد از نماز از خداوند طلب حج کند خداوند او را به حج می رساند. ( منهاج العارفین ص 212)


ختم سوره نباء برای رفتن به حج :
امام صادق علیه السلام فرمود هر کس سوره عم یتساء لون را هر روز بخواند و بر آن مداومت نماید ازآن سال خارج نخواهد شد مگر آنکه بیت الحرام را زیارت کند انشاء الله تعالی (مجمع البیان ج 10 ص 237)

بعضی از علماء شرط خواندن آن را بعد از نماز بدون آنکه با کسی صحبت کند دانسته اند. (تحفة الرضویة ص)


ذکر «لَا حَوْلَ‏ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ » برای تشرف به حج :
امام صادق علیه السلام می فرماید : هر کس لَا حَوْلَ‏ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ را 1000 مرتبه بگوید خداوند متعال حچ را روزی او می گرداند و چنانچه در همان سال نتواند به جای آورد خداوند متعال اجل او را به تاخیر انداخته تا آنکه مشرف شود . (بحارالانوار ج 93 ص 191)

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 59
  • 60
  • 61
  • ...
  • 62
  • ...
  • 63
  • 64
  • 65
  • ...
  • 66
  • ...
  • 67
  • 68
  • 69
  • ...
  • 330

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس