• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

معرفی کتاب جذاب و خواندنی حکایت زمستان

26 مرداد 1395 توسط حاتم

«حکایت زمستان» روایتی متفاوت از صفحه ای ماندگار از دیوان افتخارآمیز دفاع مقدس است. روایت مقاومتها و مظلومیتهای اسرای ایرانی در زندانهای بعثی ها و منافقین که از زبان آزاده سرفراز عباس حسین‌مردی و با قلم شیرین و شیوای سعید عاکف بیان شده است. در کتاب «حکایت زمستان» عباس حسین‌مردی راوی شجاعت رزمندگان دلیری می‌شود که تا آخرین نفس برای دفاع از دین و سرزمین خود مقاومت کردند. داستان رشادتها و پایداریهای رزمندگان اسلام، شرایط عجیب و حیرت‌انگیز اردوگاه‌های عراقی، فضای روحی و روانی دشوار دوران اسارت، و شکنجه‌هایی که گرچه تصورش برای انسان مشکل می‌باشد اما حقایقی است که بر جریده تاریخ ثبت شده است.

مقاومتی که فرزندان برومند این سرزمین در کتاب «حکایت زمستان» از خود به نمایش می‌گذارند، چنان شگفت‌آور است که جز با مدد الهی امکان‌پذیر نیست. مقاومتی که از همت بلند اسرا در آن شرایط سخت و دشوار سخن می‌گوید؛ از حافظ کل قرآن شدن بعضی از آنان و باسواد گشتن عده‌ای دیگر گرفته تا زیرکی و خلاقیتهایشان در به ستوه آوردن افسران عراقی و منافقین که در جای جای کتاب به چشم می‌خورد و گاهی هم به زبان طنز بیان شده است.

 عباس حسین ‏مردی در خلال خاطرات «حکایت زمستان» از ارتباط معنوی اسرا با اهل ‏بیت علیهم‌السلام و نجات از مرگ حتمی در زیر شکنجه‌های طاقت‌فرسای بعثی‌ها با توسل به آن ذوات مقدسه سخن می‌گوید و رمز و راز موفقیت‏های آنها را در همین‏جا جستجو می‌کند. خواننده بارها همراه با راویِ کتاب به استقبال شهادت می‌رود و می‌بیند که رزمندگان اسلام چگونه دشمن را در خانه خودش زمین گیر کردند. نثر ساده و روان، تقسیم بندی خاطرات به داستانهای کوتاه مرتبط با هم، ایجاد جذابیت و هیجان در بیان مطالب، از ویژگیهای خوب کتاب «حکایت زمستان» است.

خاطرات تلخ و شیرین کتاب «حکایت زمستان» را می‌توان تلنگری جدی دانست که علاوه بر حماسه تاریخی فرزندان انقلاب، چهره زشت و پلید دشمنان اسلام و عمق کینه آنان نسبت به این مرز و بوم را بیش از پیش به نمایش در می‌آورد.

 نظر دهید »

14 نمونه تفریح سالم در اسلام

24 مرداد 1395 توسط حاتم

جایگاه شادی در اسلام

نوع نگاه و طرز تلقی امروزی ما انسان‌ها از شادی به گونه‌ای است که آن را نوعی تخدیر کننده برای رهایی و فراموش کردن فشارها و استرس روزانه می‌دانیم، ولی از نظر اسلام این‌چنین نیست و شادی قلب تپنده زندگی می‌باشد.

امام رضا (ع) می‌فرمایند: «اوقات روز شما 4 بخش باشد؛ بخشی برای تامین معاش، بخشی برای عبادت، بخشی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می‌سازند، بخشی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از مسرت و شادی ساعات تفریح نیرو بگیرید و از این نیرو برای انجام وظائف استفاده کنید (1).

از این حدیث می‌توان به جایگاه شادی در اسلام و تاثیر مثبت و مفید آن بر سایر جنبه‌های زندگی پی برد. برخلاف نظر عده‌ای که اسلام را دین غم و اندوه می‌دانند اسلام دین سر زندگی و نشاط است و این نشاط در پیروان راستین این دین کاملا مشهود و هویدا است.


نمود‌های تفریحات سالم در دستور‌ات اسلام

در اکثر کتاب‌ها و مقالات روانشناسی پیرامون شادی، این چند منبع مکررا به عنوان عواملی که منجر به شادی می‌شوند ذکر شده‌اند: خوردن، فعالیت‌های اجتماعی، رابطه جنسی، ورزش، موفقیت و تایید اجتماعی، استفاده از مهارت‌ها، محیط و آب و هوا و تفریح و استراحت. اسلام تمام این موارد را به عنوان منابعی که به شادی البته از نوع زودگذر آن منتج می‌شود قبول دارد و پیرامون هر کدام دستوراتی نغز دارد و آنها را تحت کنترل دین در آورده است.

اکثر ما انسان‌ها کم و بیش از همه این موارد در زندگی خویش برخورداریم ولی باز هم خلا نشاط و سرور درونی را احساس می‌کنیم. در اینجاست که دین اهمیت خود را نمایان می‌کند. اسلام علاوه بر اینها موارد دیگری را که منجر به شادی و نشاط درونی و ماندگارتر می‌شود ذکر کرده است. من جمله:


1. ایمان:الا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (2)؛ بدانید به درستی که بر اولیای خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مى‏شوند.

2. احیای حق و از بین بردن باطل: امام علی (ع) در نامه خود به عبدالله بن عباس می‌نویسند: پس بهترین چیز نزد تو در دنیا رسیدن به لذت‌ها یا گرفتن انتقام نباشد بلکه هدف تو خاموش کردن باطل یا زنده کردن حق باشد.

3. پرهیز از گناه: به فرموده امام صادق (ع) هر روزی که در آن گناه نشود عید است.
4. شاد کردن دیگران:امام علی (ع) در این باره فرمودند: ای کمیل! خانواده‌ات را فرمان ده که روزها را در به دست آوردن بزرگواری و شب‌ها را در رفع نیاز خفتگان بکوشند. سوگند به خدایی که تمام صدا‌ها را می‌شنود، هر کس دلی را شاد کند خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالی بر او باریدن گرفته و تلخی مصیبت را بزداید چنان که شتر غریبه را از چراگاه دور سازند (3).


5. شادی به وقت اطاعت از خدا: به فرموده امام علی (ع) شادی مومن به طاعت پروردگارش و غمش بر گناه و عصیان اوست (4).
6. گره‌گشایی:امام کاظم (ع) در این باره می‌فرمایند: «به درستی که زیر عرش سایه‌ای است که ساکن نمی‌شود در آن مگر کسی که کار خیری را برای برادر دینی‌اش انجام دهد یا گرفتاری او را رفع و یا قلبش را شاد نماید. 5)


7. شادی در روزهای فرح معصومان و اعیاد اسلامی: در این باره امام رضا (ع) به ربان بن شبیب می‌فرمایند: «اگر دوست داری در درجات عالی بهشت با ما باشی به حزن ما محزون و به شادی ما شاد باش. (6)

 

8. ورزش و مسابقه:«ارسله معنا غدا یرتع و یلعب» (7)؛ در قرآن کریم آمده است: آن گاه که فرزندان او خواستند یوسف را از ایشان جدا کنند، ورزش را بهانه کردند و گفتند: فردا او را همراه ما بفرست تا ورزش و بازی کند و ما هم یقیناً از او محافظت می‌کنیم و این بهانه هایی بود که حضرت یعقوب در برابر آن سکوت اختیار کرد، سکوتی که علامت رضایت و بیان‌گر تأیید این کار است.

 

نقل تأییدآمیز بازی و ورزش یوسف در داستان او و نیز تأکید بر ورزش و مسابقات در روایات و سفارش‌های فراوان در خصوص ورزش‌هایی که پیش از همه نشاط آور و مفرح است (8) خود می‌تواند دلیلی بر تأکید دین اسلام بر تفریح‌های سالم باشد.


افزون بر این، قرآن کریم از دو پیامبر به خاطر ویژگی «قوت» و «نیروی بدنی» تعریف و تمجید می‌کند، یکی از طالوت (9) و دیگری از حضرت موسی، در جریان کمک کردن او به دختران شعیب (10) که همگی نشان دهنده توصیه به قدرتمند شدن در پی تلاش و کوشش است. ورزش‌های سوارکاری، تیراندازی و شنا، سه ورزش مورد تأکید اسلام است که فرح بخشی این سه، در میان رشته‌های فراوان دیگر بر اهل فن پوشیده نیست.

 

9. صله رحم و دید و بازدید:نشست و برخاست با یکدیگر، به ویژه اقوام و خویشان، یکی از بهترین انواع تفریح‌های سالم است. این عمل آن چنان مورد تأکید است که روایات فراوان و نیز آیاتی در این زمینه وارد شده است. خداوند متعال در آیات مختلف این حقیقت را این گونه بیان می‌کند: «و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید و با مردم نیکو سخن گویید» (11). از رسول خدا (ص) روایت شده است: کسی که برادر مؤمنش را در منزل او بدون حاجت و درخواست زیارت کند، خداوند نام او را از زیارت کنندگان خودش می‌نویسد و واجب است بر خدا که زائر خود را گرامی بدارد (12).


10. اطعام و پذیرایی از مهمان: خوردن، آشامیدن، خوراندن، نوشانیدن و میهمانی از موضوعات مورد تأکید اسلام است و میهمانی کردن که نقش بسزایی در ایجاد شادی در دل مردم دارد، مورد تأکید دین اسلام است. از امیرالمؤمنین علی (ع) نقل شده: «لذت کریمان در خوراندن است و لذت لئیمان در خوردن» (13) و همچنین از ایشان نقل شده است: «قوی کردن و توانمندسازی اجسام با غذا خوردن است و توانمندسازی روح با غذا خوراندن می‌باشد» (14).


11. سیر و سفر و گردش: سیر و سفر و گردش و استفاده از مناظر زیبای طبیعت، آبشارها، کوه‌ها، دریا‌ها و آثار باستانی دشت‌ها و حتی کویر مورد سفارش دین اسلام است، تا آن جا که سیر و سفر را مقدمه علم‌آموزی و عبرت‌اندوزی می‌داند: «سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ‌»(15)؛ در زمین بگردید، آن‌گاه بنگرید که فرجام تکذیب‏کنندگان چگونه بوده است؟ از رسول اکرم نیز روایت شده است که می‌فرمایند: «مسافرت کنید تا صحت یابید و غنیمت به دست آورید» (16).

 

12. استفاده از مظاهر زیبای موجود در طبیعت: قرآن کریم می‌فرماید: «و در آن‌ها برای شما زیبایی است، آنگاه که [آن‌ها را] از چراگاه بر می‌گردانید و هنگامی که (صبحگاهان) به چراگاه می‌فرستید. »(17). صبح هنگام و عصرگاهان مواقعی است که انسان نیاز به آرامش روحی دارد. صبحگاهان، آن‌گاه که قصد شروع فعالیت روزانه را دارد و عصرگاهان، آن هنگام که نیازمند رفع خستگی تلاش روزانه است.


قرآن مجید برای کسانی که در صحرا زندگی می‌کنند و از نعمت آب و هوای پاک و زندگی در طبیعت بهره‌مند هستند، توصیه می‌کند که به چارپایانی که خدا به شما عنایت کرده بیشتر توجه کنید که موقع رفتن و برگشتن آن‌ها، زیبایی و حسن نظر وجود دارد. خداوند به مردم توصیه کرده برای آرامش اعصاب و تفریح به چارپایان نگاه کنند و از نگاه به آنان لذت ببرند. آیات دیگری نیز از جمله توصیه برای توجه به گیاهان زیبا (18)، آب‌های روی زمین (19)، زینت آسمان‌ها در شب (20) و… بیانگر بهره‌برداری و لذت از مواهب الهی است که در طبیعت وجود دارد.


13. خودآرایی و رسیدگی به سر و وضع و لباس: انسان چون می‌خواهد برای عبادت و حضور در مسجد از منزل خارج شود، به سفارش خداوند لازم است خود را زیبا کرده و زینت‌های خود را بردارد. «یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد» (21). به طور کلی، هر زیبایی که در روح و روان انسان و دیگران تأثیر مثبت گذارد مورد تأیید آیات و روایات فراوان می‌باشد. از امام صادق (ع) روایت شده است: «بپوشید و زینت کنید (خود را بیارائید) که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد (اما این زینت و خودآرایی) باید از راه حلال باشد» (22).


14. کار: از علی (ع) روایت شده که کار بالاترین تفریح است. این سخن از امام علی (ع) راهی نوین در تفریحات سالم می‌گشاید که انسان اوقات فراغت خود را با کار‌های مفید (مثل صنایع دستی و…) پر کند.


پی‌نوشت‌ها:


1. بحارالانوار، ص 321.


2. سوره یونس، آیه 62.

3. نهج البلاغه، حکمت 257.


4. غررالحکم و دررالکلم، ج 4، ص 139.


5. بحارالانوار، ج11، ص 569.


6 بحارالانوار، ج 44، ص 286.


7. سوره یوسف، آیه 12.


8. از میان رشته‌های ورزشی بر سوارکاری، تیراندازی و شنا تأکید شده است و حتی مسابقه دادن در این رشته‌ها و تعیین جایزه هم نه تنها ممنوع نیست، بلکه توصیه شده است (ر.ک: اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، دکتر سید رضا پاک نژاد، ج 14).


9. سوره بقره، آیه 247: «… و وسعتی در دانش و (نیروی) بدنش افزود».


10. سوره قصص، آیه 26: «بهترین کسی که استخدام می‌کنی (شخص) نیرومند درستکار است».


11. سوره بقره، آیه 83.


12. منتخب میزان‌الحکمه، محمدی ری‌شهری، تلخیص سید مجید حسینی، ص 247. در این باره روایات فراوان دیگری وجود دارد که سفارش می کند به زیارت یکدیگر بروید.


13. کافی، 28، 1.

14. منتخب میزان الحکمه، ص 312.


15. سوره انعام، آیه 11.


16. منتخب میزان الحکمه، حدیث 253، به نقل از کنزالعمال 17470.


17. سوره نحل، آیه 6.


18. سوره حج، آیه 5.


19. سوره کهف، آیه 7.


20. صافات / 6، فصلت / 12، ملک / 5، حجر / 16 و ق / 6.


21. سوره اعراف، آیه 31.


22. وسایل الشیعه، ج 3، ص 340.

 

منابع:


http://www.rasekhoon.net
http://www.imamhadi

 نظر دهید »

چرا به امام رضا (ع) غریب می‌گویند،فقط به خاطر عزیمت به مرو؟مگر در آنجا شناخته شده نبودند؟

24 مرداد 1395 توسط حاتم

معنای غربت، ناشناس بودن نیست، بلکه «تنها» و بی‌یار و یاور بودن است و چه بسا انسان در میان انبوهی از آشنایان نیز غریب می‌شود. مضافاً بر این که حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به «مرو» عزیمت ننمودند، بلکه به صورت تبعید و به اجبار به مرو منتقل شدند.
از عمده‌ترین دلایل لقب «غریب» برای امام رضا (ع) می‌توان به نکات ذیل اشاره نمود:

الف – تغییر مکان جغرافیایی زندگی، نه تنها برای معصوم (ع) که حجت خدا در زمین و آسمان‌هاست، ناگوار و غربت نیست، بلکه در صورت ضرورت به عنوان یک استراتژی بدان عمل می‌گردید. چنان پیامبر اکرم (ص) برای تشکیل حکومت از زادگاه خود مکه به مدینه عزیمت نموده و پس از استقرار حکومت و فتح مکه نیز او خواستند که به شهرش برگردد، فرمود: «ما از جایی که برویم، دیگر بر نمی‌گردیم». یا امیرالمؤمنین (ع)، پس از اصرار مردم به پذیرش حاکمیت، از مدینه به کوفه هجرت نموده و آن شهر را مرکز حکومت قرار دادند. بردن امام رضا (ع) به سوی مرو نیز به خاطر فشار اذهان عمومی مردم ایران بود که حکومت را حق اهل بیت (ع) می‌دانستند و مأمون برای فریب اذهان عمومی چنین نمود. پس صرف جا به جایی مکانی غربت نیست، بلکه سلب اختیار از اتخاذ محل اقامت برای یک امام این تبعید غربت است. غربت این است که بسیاری از مردم طرفدار و حتی شیعیان خوشحال شدند که «الحمدلله» امام به مرکز حکومت رفتند و حتی نخواستند تأمل کنند که اگر او را برای حکومت می‌برند، پس چرا اجازه نمی‌دهند خانواده‌اش را به همراه ببرد؟! این یک اسارت بود، لذا ایشان وقت خروج به اهل خانه‌ی خود فرمودند: من می‌روم و شما برای من مجلس عزا برگزار کنید [یعنی به جای خوشحالی و راضی شدن بفهمید و بفهمانید که این سفر شهادت است]. پس «غربت» در این سفر اجباری بدین معنا است نه به خاطر نقل مکان از مدینه به مرو.

ب – پدر ایشان، حضرت موسی‌ بن جعفر علیه السلام که سالیان درازی از عمر امامت خود را در زندان‌ها و تحت شکنجه‌ها گذراندند و عاقبت نیز در حبس و زیر شکنجه به شهادت رسیدند، نمایندگانی تحت عنوان «نماینده‌ی امام» در میان مردم داشتند که از سویی رابط بودند و از سوی دیگر وجوهات شرعیه را اخذ و در موارد امر امام مصرف می‌کردند. این نمایندگان پس از شهادت ایشان، به خاطر آن که وجوهات اخذ شده را تصاحب کنند، هیچ یک امامت علی بن موسی (ع) را نپذیرفتند، برخی گفتند: امام شهید نشده، برخی دیگر گفتند او همان امام زمان است و بر می‌گردد … و شیعه‌ی هفت امامی نیز آنجا تأسیس گردید. و این خود نشانی دیگر بر غربت آن امام عزیز است.

ج – حتی عموها و عموزاده از ایشان نمی‌پذیرفتند که امام جواد (ع) فرزند ایشان است. خوب تأمل کنید که چه غربتی از این بالاتر است که بستگان نزدیک،‌ فرزندی اولاد انسان را نپذیرند؟! عاقبت گفتند: باید نسب‌شناس بیاوریم. امام (ع) قبول نکردند، چرا که فرمودند: حضرت رسول اکرم (ص) از نسبت دادن اولاد به تأیید نسب‌شناس منع کرده‌اند. اما آنها تنها شرط برای پذیرش را رأی نسب‌شناسان بیان داشتند و به امام نیز گفتند: چون ممکن است هیبت شما نسب‌شناسان را تحت تأثیر قرار دهد، نباید در جمع ما باشی. بلکه باید مثل یک کشاورز ساده، با لباس مندرس و کلاه حصیری و … در مزرعه مشغول کار و بیل زدن باشی. امام (ع) به خاطر ضرورت شناساندن امام بعد از خود،‌ مجبور به پذیرش شدند. نسب‌شناسان آمدند و این بستگان نزدیک امام جواد (ع) را آوردند و به آنها گفتند: شما بگویید این فرزند کدام یک از ماست؟ آنها نیز پاسخ دادند: هیچ کدام. وقت خروج چشم‌شان به امام در مزرعه افتاد و گفتند: به یقین فرزند آن کشاورزی است که روی زمین کار می‌کند و دلایل خود را نیز بیان داشتند. سپس این عموها و عموزاده که نه امام می‌شناختند و نه حرمتی برای او قائل شده بودند، مجبور به پذیرش و عذرخواهی شدند. و این هم خود غربتی بزرگ بود.

د- شایعه‌پراکنی‌های مأمون و دروغ‌پردازی به نام امام (ع) از دیگر دلایل غربت آن حضرت بود و دیگر آن که تا مرگ مأمون (لعن الله علیه) که ده سال پس از شهادت امام (ع) واقع شد، هیچ کس حق نداشت بگوید که ایشان به شهادت رسیده‌اند و باید می‌گفتند که به مرگ طبیعی از دنیا رفته‌اند.

و - غربت بالاتر، نشناختن تعریف امام، حق امام، جایگاه امام و منزلت امام، حتی در میان شیعانش می‌باشد که شامل همه‌ی معصومین (ع) می‌گردد. چنان چه در زیارت عاشورا، ابتدا کسانی که «مقام و رتبه» امام را نشناختند مورد لعن (دوری از رحمت الهی) شناخته می‌شوند و در انتها به کسانی که به جنگ با امام پرداختند اشاره می‌گردد.

«و لعن الله امة دفعتکم عن مقامکم، و ازالتکم عن مراتبکم الّتی رتبکم الله فیها، و لعن الله امة قتلتکم».

 

 نظر دهید »

سخن امام رضا(ع) درباره خصلتهایی که نشانه کمال عقل است

23 مرداد 1395 توسط حاتم

امام رضا علیه السلام فرموده‌اند عقل شخص مسلمان تمام نيست، مگر اين كه ده خصلت را در خود داشته باشد.

 

1ـ از او اميد خير باشد

2ـ مردم از بدى او در امان باشند

3ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد

4ـ خير بسيار خود را اندك شمارد

5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود

6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود

7ـ فقر در راه خدايش از توانگرى محبوبتر باشد

8ـ خوارى در راه خدايش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد

9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد

سپس فرمود: دهمین و چيست دهمین؟ به او گفته شد: چيست؟

فرمود: احدى را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزكارتر است.

“تحف العقول، صفحه 443″

 

 نظر دهید »

اثر نیّت خوب

22 مرداد 1395 توسط حاتم

يك بار يكى از ياران اميرمؤمنان (علیه السلام) يك آه كشيد. حضرت (علیه السلام) فرمودند: تو پول نگرفتى؟ گفت: چرا على جان! من پول گرفته‏ ام، ششصد درهم. حضرت (علیه السلام) فرمودند: چرا آه كشيدى؟ گفت: آقا جان! من رفتم از برادرم خداحافظى بكنم كه بيايم در ركاب شما بجنگم و برادرم را هم بياورم، ولى ديدم برادرم مريض است. برادرم گفت: اى كاش! من بدن سالمى داشتم و با تو مى‏آمدم و على (علیه السلام) را يارى مى‏دادم. حضرت (علیه السلام) فرمودند: اين ششصد درهم را بردار و ببر براى برادرت؛ كسى كه نيتش با ما بود، انگار كه او در جبهه با ما بود.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 47
  • 48
  • 49
  • ...
  • 50
  • ...
  • 51
  • 52
  • 53
  • ...
  • 54
  • ...
  • 55
  • 56
  • 57
  • ...
  • 330

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس