• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

گفتم نرو، خندید و رفت ...

05 بهمن 1391 توسط حاتم

دانشجوی مهندسی برق دانشگاه علم و صنعت باشی و بروی زیر رگبار گلوله عجیب نیست؟ آدم باید خیلی کله شق باشد که همه چیز را ول کند و بزند به بیابان، میان بسیجی های خاکی. حاج احمد متوسلیان را می گویم. فرمانده لشگر ۲۷ محمد رسول الله.

سرش توی کار خودش بود. آرام و تنها، یک گوشه می نشست. کمتر با بچه ها بازی می کرد خیلی لاغر بود مادر نگران بود. بچه چهار ساله که نباید این همه آرام باشد. بعدها فهمیدند که قلبش ناراحت است. عملش کردند.
می خواست برود قم یا نجف درس طلبگی بخواند. حتی توی خانه صدایش می کردند “آشیخ احمد” ولی نرفت . می گفت: “کار بابا تو مغازه زیاده”
هم دانشگاه می رفت هم کار می کرد. در یک شرکت تاسیساتی. اوایل کارش بود که گفت: ” برای ماموریت باید بروم خرم آباد". خبر آوردند دستگیر شده با دو نفر دیگر اعلامیه پخش می کردند. آن دو تا زن و بچه داشتند احمد همه چیز را به گردن گرفته بود تا آنها را خلاص کند.
رزمنده حسابی خسته بود و از بی خوابی گلایه می کرد. حاج احمد او را تا سینه کش خاکریز بالا برد و جایی را در روبرو، در آسمان سمت غروب نشان داد و گفت: “ببینم بسیجی! می دانی آنجا کجاست؟ آنجا انتهای افق است، من و تو باید این پرچم خودمان را آنجا بزنیم، در انتهای افق… هر وقت آنجا رسیدی و پرچم خود را کوبیدی، بعد بگیر بخواب، ولی تا آن وقت، نه!”
ترکش خمپاره حاج احمد را به شدت زخمی کرده بود. بچه ها به زور او را به بیمارستان صحرایی بردند. کار به اتاق عمل و جراحی افتاد. نمی گذاشت بی هوشش کنند. می گفت می ترسم موقع به هوش آمدن اطلاعات نظام و عملیات را لو بدم. بی هوشش نکردند، همانطور عمل شد.
رفت لبنان… راستی راستی هم دیگر برنگشت. سال ۶۱ بود که رفت…و مفقود ماند تا امروز.

نقل از سایت اوینی

 نظر دهید »

نصیحت پدر به پسرانش

05 بهمن 1391 توسط حاتم

 

مردی چهار پسر داشت. آن‌ها را در 4 فصل مختلف، به سراغ یک درخت گلابی فرستاد.

پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آن‌ها خواست که بر اساس آن چه دیده بودند درخت را توصیف کنند.

پسر اول گفت: «درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.»

پسر دوم گفت: «نه… درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.»

پسر سوم گفت: «درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین، باشکوه‌ترین صحنه ای بود که تا به امروز دیده‌ام.»

پسر چهارم گفت: «نه، درخت بالغی بود پربار از میوه‌ها… پر از زندگی و زایش!»

 

مرد لبخندی زد و گفت: «همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده‌اید! شما نمی‌توانید درباره یک درخت یا یک انسان بر اساس یک فصل قضاوت کنید؛ لذت، شوق و عشقی که از زندگی‌شان بر می‌آید فقط در انتها نمایان می‌شود، وقتی همه فصل‌ها آمده و رفته باشند!

اگر در زمستان تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از دست داده‌اید! مبادا بگذارید درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصل‌های دیگر را نابود کند!»

زندگی را فقط با فصل‌های دشوارش نبینید؛ در راه های سخت پایداری کنید تا لحظه های بهتر بالاخره از راه برسند!

برگرفته از باشگاه خبرنگاران

 

 نظر دهید »

سیره عملی پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلَّم) با خانواده

02 بهمن 1391 توسط حاتم

پیوند: http://mantaghe4.womenhc.com

  رهبران اسلام در همه ي زمينه هاي زندگي، راهنمايي هاي لازم را بيان كردند تا هر عضو جامعه اسلامي از هر جهت فردي و اجتماعي كامل باشد. مشاهده ي سيره عملي «اسوه هاي حسنه» از سخنان آنان نقش بيشتري در زندگي نسل جوان دارد، سيره هر شخصيت بيشتر از سخنش گوياي هويت واقعي اوست. اگر سخن از زبان شخص بيرون مي آيد، سيره از مركز دل آن شخصيت بر مي خيزد. و سيره ي عملي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلَّم) و خاندان پاكش در تمامي زمينه ها بهترين تابلو و الگو براي تأسيس مدينه فاضله و جامعه نمونه اسلامي است. يافتن و داشتن اسوه و چهارچوب هاي فكري، كرداري و گفتاري در روابط خانوادگي براي هر انساني توفيقي در جهت تكامل هر چه بهتر اوست. از سويي محك اخلاقي انسان در خانواده است زيرا اشخاص در بيرون ، قدرت بر انجام رفتار ضد اخلاقي ندارند يا به دليل پاره اي ملاحظات، بداخلاقي نمي كنند ، آن كسي كه در منزل كه زن و فرزندانش تحت نظر اويند خوش رفتاري كرد، خوش اخلاق است. و در اين نوشته، نمايي از اخلاق خانوادگي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلَّم) را كه سرمشق اعلاء و بالاترين اسوه و نمونه برجسته اخلاقي الهي است را بيان مي كنيم تا با الهام گيري از سيره ي والاي ايشان زندگي خداپسندانه اي داشته باشيم و به گونه اي كه آن بزرگوار با اعضاي خانواده رفتار مي كرد معاشرت كنيم، به گونه اي سخن بگوييم كه آن حضرت سخن مي گفت، آن جايي غضب كنيم كه آن عزيز خشمگين مي شد و جايي عفو كنيم كه آن جناب مي بخشيد.


اخلاق خانوادگی حضرت
اخلاق و رفتار رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) در خانه و با زن و فرزندان بسيار مهربانانه و دوستانه بود به آنان اظهار محبت مي كرد. خوش اخلاق و خندان بود در كارهاي خانه به آنان كمك مي كرد، هرگز تندي نمي كرد و لغزش ها را ناديده مي گرفت. به كودكان بسيار مهربان بود و با آنان بازي مي كرد.


انس مي گويد: رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) در خانه، در كارها به خانواده كمك مي كرد گوسفند مي دوشيد، كفش خود را مي دوخت، كارهاي خود را به دوش ديگران نمي انداخت، به چهارپايان علف مي داد، خانه را جارو مي كرد ، پاي شتر را مي بست، با خدمت گزار خود غذا مي خورد، خمير مي كرد و لوازم زندگي را از بازار مي خريد. 1


انس خدمت گزار رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) مي گويد: در سفر و حضر در خدمت رسول خدا بودم، هرگز به من نگفت: چرا چنين كردي، يا چرا فلان كار را انجام ندادي. 2


عمره مي گويد: به عايشه گفتم: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلَّم) در ميان خانواده خود چگونه بود؟ گفت: نرم ترين و بزرگ وارترين مردم و خوش رو و خندان بود. 3


جالب است كه نقل اين رفتارها از زبان زنان رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) در زماني بوده كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) در سنين جواني نيستند.
عايشه مي گويد: رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) در خانه همواره مشغول به كارهاي مربوط به اهل و خانواده خود بود. 4


از روايات فوق بر مي آيد كه مسلمانان با طرح سؤالات مكرر خود از نظام خانوادگي حضرت، از همسران او مي خواستند سيره ي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلَّم) را بيان كنند؛ سيره اي كه در آن دوره سابقه اي نداشته است.


رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) در عين ملاحظه ي شأن و موقعيت همسران خود، حكم اسلامي «قسم» را با عدالتي توصيف ناپذير رعايت مي كردند. مراد از قسم اين است كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) براي زنان خود اوقات و اموال خود را به طور مساوي تقسيم مي كرد و به شدت مراقب بود كه احساسات يكي عليه ديگري تحريك نشود. اگر چه روايات متعددي در شأن نزول آيه ي اول سوره ي تحريم، وارد شده، اما طبق مفاد آيه، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) به خاطر جلب رضايت برخي زنان خود كه با تنگ نظري خاطر مباركش را آزرده بودند، برخود سخت گرفت.


آيات اول سوره ي تحريم خطاب به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلَّم) مي گويد كه اين همه ملاحظه و حيا در مقابل همسران لازم نيست و زنان و ساير مؤمنين را به رعايت هر چه بيشتر حريم نبوي موظف ساخت. 5


رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) مي گويد كه اين گونه رفتار را عرف مسلمين قرار دهد. مردان صالح را كه شوهران وارسته اي بودند تشويق مي نمود و همواره عموم مردان را به اخلاق كريمانه در حق همسران سفارش مي نمود.
از آن جمله مي توان به اين قضيه اشاره كرد: خديجه كبري (سلام الله عليها) خواهرزاده اي داشت كه وي زني غيرقريشي به همسري گرفته بود. دوستان و اقوام به او سفارش مي كردند كه همسر خود را طلاق داده و زني از قريش اختيار كند، او پاسخ داد: «من هرگز شريك زندگي ام را ترك نخواهم كرد و حاضر نيستم كه او را با زني قريشي عوض كنم.» خبر به رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) رسيد، رسول خدا او را دعا كرد و فرمود:‌ «همانا او دامادي كريم است كه وفاداري را در حق زن و خانواده اي خويش تمام كرده است.»6


حمايت از زنان و حقوق آن ها در خانواده هاي مسلمانان از اخلاق جدي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) بود. ايشان علاوه بر نصايح و موعظه هاي فراوان به رعايت حقوق يكديگر بخصوص زنان، سفارش كرده، در مواقع لزوم مستقيماً دخالت مي فرمود.
آيه اول سوره مجادله، از زني حكايت مي كند كه شوهرش به رسم جاهلي او را ظهار كرد زماني كه زن نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) شكايت شوهرش را كرد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) منتظر وحي الهي شد، آيه اول سوره ي مجادله نازل شد:‌ «اي رسول ما خدا گفتگوي آن زن با تو را شنيد …»
سپس رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) شوهر زن را خواست و فرمود: ‌اين رسم باطل است تو بايد كفاره بدهي و زن خود را به خانه ببري و چون مرد تنگدست بود رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) از بيت المال مسلمين كفاره را پرداخت نمود و زن را با مرد پشيمان به خانه شان باز گرداند.7

اين جريان غير از آن كه حمايت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) از زنان و پيوندهاي خانوادگي را ثابت مي كند، به وضوح دلالت مي كند كه زنان حق مبادله و دادخواهي داشته و به راحتي به محضر آن بزرگوار مي رسيدند و براي رفع مشكلات شان از او ياري مي جستند. گاهي زنان از عدم ايفاي زوجيت به رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) شكايت مي كردند؛ از آن جمله، همسر عثمان بن مظعون است كه به محضر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلَّم) آمد و گفت: شوهرم از شب ازدواج تاكنون شب ها به عبادت و روزها به روزه مشغول است و به من توجهي ندارد. در روايت آمده است كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) كفش هاي خود را به دست گرفت و با شتاب به خانه ي مرد رفت و او را نصيحت كرد كه اين رفتار ناروايي است كه پيشه ساخته اي، خداوند مرا به رهبانيت و ترك لذت هاي دنيا مأمور نساخته، بلكه به آييني معتدل و آسان موظف نموده است، من خود نماز مي خوانم، روزه مي گيرم و با خانواده ي خود انس مي گيرم.8

تامین نیازهای خانواده

يكي از عوامل گسست در نظام خانواده و متلاشي شدن چارچوب هاي آن، بي توجهي برخي از مردان در تأمين نيازهاي اعضاي خانواده است، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلَّم) با توجه به اين نكته و براي تشويق افراد در استحكام نظام خانواده، فرمودند: «بهترين شما كسي است كه نسبت به خانواده اش بهتر باشد و من بهترين شما نسبت به خانواده ام هستم.»9

اين اهتمام به خانواده به دليل آن است كه همسر و فرزندان به عنوان امانت الهي نزد مرد هستند و در برابر او كاملاً تسليم هستند؛ همان گونه كه آن حضرت فرمودند: خانواده ي مرد هم چون اسراي او هستند و در سخنی دیگر فرموده اند: بهترين بندگان نزد خداي متعال كساني اند كه با اسيران خود بهترين برخورد را داشته باشد. 10


هم چنين پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلَّم) در تشويق مسلمانان براي توجه به نهاد خانواده و تلاش آنان در راه استحكام اين نهاد، نگاه به خانواده را از بعد غريزي، شهواني و دنياطلبانه جدا كرده و آن را امري مقدس تلّقي نموده اند كه تلاش براي برآوردن نيازهاي آنان نيز به عنوان عملي كاملاً پسنديده نزد خداوند و عبادت است، تا آن جا كه فرمودند: آن چه را مرد براي خانواده اش هزينه مي كند صدقه ي در راه خداست. 11


يا در روايتي ديگر، كسي كه در جهت فراهم آوردن نيازهاي خانواده تلاش مي كند، همانند مجاهد در راه خدا دانسته اند. 12

در روايت ديگري از امام باقر (عليه السَّلام) به نقل از پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلَّم) آمده است: هيچ بنده اي نيست كه كسب كند و آن را به صورت نفقه به خانواده اش بدهد، مگر اين كه خداوند در برابر هر درهم آن، هفتصد برابر به او اجر مي دهد. 13


البته همان گونه كه مرحوم كليني نيز در ذيل اين روايات فرموده اند و در روايتي از امام علي (عليه السَّلام) نيز بر مي آيد، اين تلاش براي خانواده و تأمين نيازهاي آنان، تنها در زمينه فراهم آوردن نيازهاي مادي آنان نيست، بلكه هرگونه تلاش براي فراهم آوردن نيازهاي مادي، معنوي و ديني آن ها را شامل مي شود، و گرنه اگر پدري تنها براي تأمين نيازهاي مادي و دنياي خانواده اش تلاش كند و از هرگونه فعاليتي درباره ي رشد ديني و معنوي آنان غافل باشد، نه تنها كاري پسنديده انجام نداده است، بلكه در برابر آنان بايد پاسخگو نيز باشد.
از نكات مهمي كه در تعامل با خانواده به آن توجه شده اين است كه نبايد سرپرست خانواده منتظر بماند تا اهل خانه خواسته هاي خود را ابراز كند تا پس از آن برايشان فراهم نمايد، بلكه بايد هميشه درباره ي نيازهاي آنان پرسش نمايد؛ زيرا ممكن است برخي از افراد به خاطر حيا و شرم، از بيان خواسته هاي خود عاجز باشند. اين نكته دقيقاً در رفتار پيامبر با خانواده مورد توجه بوده، به گونه اي كه نقل شده است: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلَّم) مكرر به خانواده اش مي فرمود: «آيا چيزي نياز نداريد.» 14


به هر حال، توجه و احترام به خانواده از مسائل مهم مورد توجه آن حضرت بود. و در نقطه مقابل، بي توجهي يا اهانت به آنان مورد مذمت آن حضرت قرار گرفته است. در روايتي به نقل از هشام بن عروه از عايشه نقل شده است:‌ هيچ گاه پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلَّم) زن خادم را كتك نزدند.15

پیامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلَّم) و پایبندی به خانواده


پاي بندي به خانواده، احترام متقابل بين دو همسر از يك سو و والدين و فرزندان از سوي ديگر، پيشبرد امور بر مبناي مشورت، اعتنا به همسر به عنوان شخصيت مستقل، حاضر و مشهود در خانواده توجه به نيازها و احساسات زنان، حمايت از زنان در مقابل آداب و رسوم ظالمانه ي جاهلي، بخشي از سيره نبوي است. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) زماني كه خديجه كبري را به همسري برگزيدند تا آخرين لحظه ي حيات خديجه، هم راز و پاي بند به نظام زوجيت بود. در امور تجاري با او مشورت مي كرد و اخبار تجارت را به او گزارش مي داد و او را از اسرار نبوت آگاه مي ساخت. از كمك هاي او بهره مند مي شد و به او و خاندانش احترام مي گذاشت. 16


هيچ گاه كلامي به درشتي به او نفرمود همان طور كه اين رفتار را با باقي همسرانش پس از خديجه كبري داشت. 17


حضرت با همسران خود به گونه اي رفتار مي كرد كه آنان گاه به خود جرأت مشاجره و برخوردهاي تند مي دادند. 18


در گزارش هاي معتبري مي بينيم كه برخي همسران از وضعيت موجود پيامبر و سخت گيري هاي آن حضرت در حفظ بيت المال و عدم استفاده از آن در امور شخصي شكايت مي كنند و در مورد سختي هاي زندگي پيامبر ناشكيبايي زيادي از خود نشان مي دهند. 19

كه گاه رفتار آنان چنان گستاخانه است كه حضرت از خانه بيرون رفته و چند روزي دور از آنان مي ماند تا تأديب شوند و گاهي آيه نازل مي شد 20

و در مواردي گزارش شده است كه پدرانشان با ضرب و شتم و برخورد فيزيكي آن ها را ساكت مي كردند. 21


در پاره اي گزارش ها آمده است كه وقتي پدر يكي از همسران حضرت، دخترش را براي بدزباني با پيامبر مي زند، حضرت ، پدر را از اين كار منع مي كند با آن كه نيش زبان و برخوردهاي نادرست از او بسيار ديده بود. البته وجود تنگناهاي مادي در زندگي پيامبر انكارناپذير است. هاشم بن قاسم و محمدبن طلحه با چند واسطه از اسود از عايشه نقل مي كنند كه تا هنگام رحلت، رسول خدا هيچ گاه خانواده ي آن حضرت سه وعده ي پياپي نان گندم نخوردند و هرگز از سفره ي آنان قطعه ناني كه باقي مانده باشد، برداشته نشده عايشه مي گفت: ما هميشه دو چيز سياه مي خورديم؛ آب و خرما. عمدتاً اين مطالب از عايشه نقل شده 22

و رفتار زنان به گونه اي بود كه آيه ي شريفه ي زير نازل شد:
«يَا اَيُّهَا النَّبِيُ قُلْ لِأَزْواجِكَ اِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الحَيَاهََ الدُّنيا وَ زينَتَها فَتَعالَيْنَ اُمَتَّعْكُنَّ و اُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جميلاً  وَ اِنْ كنتُنَّ تُُرِدْنَ اللهَ و رَسُولَهُ و الدَّارَ الاخِرَهَ فانّ اللهَ اَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ اجْراً عظيماً؛23

اي پيامبر به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگي دنيا و زينت آن هستيد، بيايد تا مهرتان را بدهم و خوش و خرم شما را رها كنم و اگر خواستار خدا و فرستاده ي وي و سراي آخرتيد، پس به راستي خدا براي نيكوكاران شما پاداش بزرگي آماده كرده است.»
در جريان كناره گيري يك ماهه ي پيامبر از همسرانش به خاطر برخوردهاي نادرست و سخنان ناشايسته ي برخي از آن ها عمر بن خطاب به رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) گفت: تا در مكه بوديم بر زنان خويش مسلط بوديم اما زنان مدينه برعكس زنان ما بودند و بر مردانشان تسلط داشتند و به تدريج اخلاق زنان مدينه در زنان ما اثر كرد. پيامبر با شنيدن سخنان عمر بن خطاب تبسّمي كرده و از اين اتفاق اظهار نارضايتي و ناخشنودي نمي كند و سكوت را در پيش مي گيرد. 24

اين در حالي است كه آن حضرت به زنان احترام گذاشته و در مواردي با آن ها مشورت كرده و نظر آنان را محترم مي شمارد. مطالعه ي فضاي حاكم بر شبه جزيره ي عرب دو رفتار نسبت به زنان را بر مي تابد؛ رفتار خشونت بار و تحقير آميز كه آميزه اي از نگاه شهوت آلوده و دور از حرمت انساني بود و رفتار مهرآميز و به دور از تبعيض كه احياگر حقوق معنوي و مادي زنان بود. روايت فوق ترسيمي از رفتار اول بوده و روايت زير نمايانگر رفتار دوم است. مرحوم كليني از حضور دو مرد كه يكي «هَيت» و ديگري «مانع» بود در مدينه سخن گفته و مي نويسد روزي آن دو به مردي كه عازم مكه بود گفتند وقتي به طائف رسيديد به سراغ دختر غيلان ثقفي برويد و خصوصيات ظاهري و فيزيكي وي را با تعابير مستهجني بيان كنيد به حَسَب اتفاق، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلَّم) سخنان آن دو را شنيد و در حالي كه خشمگين شد، فرمود: «لَا أَريكُمَا مِن اُوليَ الاربَهَ مِنَ الرِجَال؛ نه، من شما را مرداني حاجتمند (شهوتران) و شرور مي بينم.» سپس آن دو را به منطقه اي دور از مدينه به نام «عرايا» تبعيد كرد. گرچه به نظر مي رسد زن مورد نظر نزد مردان شناخته شده بود، اما با تبعيد آن دو، پيامبر با نوع نگاه آلود مبارزه كرد. 25


نگاه مهرآميز پيامبر به زنان و خصوصيات روحي و جسمي آنان را مي توان از گزارش انس بن مالك دريافت. او مي گويد مادرش ام سليم همراه همسران پيامبر بود و ساربانان، آن ها را با شتاب مي بردند. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلَّم) خود را نزديك ساربانان رسانده و هنگامي كه از كنار آن ها عبور مي كند خطاب به اَنجَشَه، پرده سياهي كه با آواز خواندن خود، شتران را به جلو مي راند، فرمود: «در حركت دادن اين شيشه هاي شكننده (احتياط را) مراعات كن.» 26


اين گزارش از طرق متعدد ذكر شده و حكايت از توجه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلَّم) به لطافت و ظرافت روحي و جسمي زنان دارد. بديهي است گفتن چنين سخن در محيط بسته ي شبه جزيره ي عربي كه هنوز پس از سال ها نگاهي تحقيرآميز به زن دارند و رسومات فرهنگ جاهلي در جامعه ي آنان بر جاي مانده، جايگاه و منزلت والاي زن را در نگاه پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلَّم) نشان مي دهد. 27

 

پی نوشت:

1. عيون الاثر، ج2، ص334 به نقل از ابراهيم اميني، پيامبري و پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلَّم)، ص187.
2. البدايه و النهايه، ج6،‌ص39.
3. همان، ص39
4. بيهقي، السنن الكبري، ج2، ص215؛ محمد بن سعد، طبقات كبري، ج1، ص366 به نقل از فريبا علاسوند، زن در سیره پیامبر اعظم (ص)، ص46.

5 ر.ک: تفسیر المیزان، ج 19، ص 382 و مجمع البیان ، ج25، ص 124.
6. سيره ي ابن هشام، ج1، ص652 به نقل از فريبا علاسوند، همان، ص48.
7. تفسیر الميزان، ج 19، ص204.

8. اصول كافي، ج5، ص494 .

9.محمدحسن نجفي، جواهر الكلام، ج3، ص148 به نقل از ابوالفضل روحي، مجله معرفت، ص14.
10. من لايحضره الفقيه، ج2و 3، ص443 .
11.حسين بن مسعود خرّاد بغوي، تفسير نبوي، ج3، ص563 .
12.شيخ صدوق، الهدايه، ص60 به نقل از همان.
13.بحارالانوار، ج71، ص216 به نقل از همان.
14.عبدالرؤف المناوي، فيض الغدير، ج5،‌ص180 به نقل از همان.
15.اسماعيل بن كثير مشقي، تفسير ابن كثير، ج4، ص404 به نقل از همان.
16. ذبیح الله، محلاتی، رياحين الشريعه، ج2، ص233 .
17.فريبا علاسوند
18.جلال الدين، السيوطي، الدرالمنثور، ج6، ص243 به نقل ناهيد طيبي، زن در چشم پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلَّم)، ص33.
19.ابن سعد، ج8، ص410 به نقل از زن در چشم پیامبر (ص).
20.سوره احزاب، آيه 27و 28.
21.مسلم النيشابوري، مسلم بن الحجاج، ج4، ص188 (مانند جريان كتك زدن حفصه توسط پدرش عمر بن خطاب) به نقل از ناهيد طيبي، همان، ص33
22.ابن اسعد، ج1، ص400 به نقل از همان، ص34
23.سوره احزاب، آيه 29ـ28.
24.النيشابوري، مسلم بن الحجاج، ج4، ص192 به نقل از همان، ص35.
25.اصول كافي، ج5، ص523 .
26.ابن اسعد، ج8، ص43 به نقل از همان، ص36.
27.ناهيد طيبي، همان، ص36ـ 33.

 

 

 1 نظر

عبارت وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ چه زمان به صلوات اضافه شد؟

01 بهمن 1391 توسط حاتم

برخی می‏پرسند عبارت “وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ” که پس از صلوات بر محمد و آل محمد(ص) فرستاده می‏شود، آیا در احادیث معصومان(ع) وارد شده و مَنصوص است و یا از چیزهایی است که علاقه‏ مندان و ارادتمندان به آقا امام زمان(ع)، خودشان، پس از صلوات، آن را اضافه کرده‏اند؟

در پاسخ به این پرسش، به حدیث زیر توجه کنید که امام صادق(ع) می‏فرمایند:

“مَنْ قالَ بَعدَ صَلوةِ الْفَجْرِ و بَعدَ صَلوةِ الظُّهرِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و اَلِ مُحَمَّد و عَجِّل فَرَجَهُمْ لَمْ یَمُتْ حَتّی یُدْرِکَ الْقَائِمَ مِن اَلِ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله و سلم؛ هر کس پس از نماز صبح و نماز ظهر بگوید: “اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم"، از دنیا نمی‏رود مگر آن که قائم آل محمد(ص) را درک می‏کند. (سفینة البحار، حاج شیخ عباس قمّی، ج ۲، ص۴۹.)

ولایت آقامون مبارک

برگرفته از مجله شبانه باشگاه خبرنگاران

 نظر دهید »

سبک زندگی درچند روایت از زبان امام عسکری(ع )

01 بهمن 1391 توسط حاتم

1- پرهیز از جدال و شوخى
«لا تُمارِ فَیَذْهَبَ بَهاؤُکَ وَ لا تُمازِحْ فَیُجْتَرَأَ عَلَیْکَ.»:
جدال مکن که ارزشت می رود و شوخى مکن که بر تو دلیر شوند.

2- تواضع در نشستن
«مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الَْمجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللّهُ وَ مَلائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتّى یَقُومَ.»:
هر که به پایین نشستن در مجلس خشنود باشد، پیوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخیزد.

3- هلاکت در ریاست و افشاگرى
«دَعْ مَنْ ذَهَبَ یَمینًا وَ شِمالاً، فَإِنَّ الرّاعِىَ یَجْمَعُ غَنَمَهُ جَمْعَها بِأَهْوَنِ سَعْى وَ إِیّاکَ وَ الاِْذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّیاسَةِ، فَإِنَّهُما یَدْعُوانِ إِلَى الْهَلَکَةِ.»:
آن که را به راست و چپ رود واگذار! به راستى چوپان، گوسفندانش را به کمتر تلاشى گِرد آوَرَد. مبادا اسرار را فاش کرده و سخن پراکنى کنى و در پىریاست باشى، زیرا این دو، آدمى را به هلاکت مىکشانند.

4- گناهى که بخشوده نشود
«مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لا تُغْفَرُ : لَیْتَنى لا أُؤاخَذُ إِلاّ بِهذا. ثُمَّ قالَ: أَلاِْشْراکُ فِى النّاسِ أَخْفى مِنْ دَبیبِ الَّنمْلِ عَلَى الْمَسْحِ الاَْسْوَدِ فِى اللَّیْلَةِ الْمُظْلِمَةِ.»:
از جمله گنـاهانى کـه آمرزیده نشود ایـن است که [آدمى ] بگوید: اى کاش مرا به غیر از این گناه مؤاخذه نکنند. سپس فرمود: شرک در میان مردم از جنبش مورچه بر روپوش سیاه در شب تار نهانتر است.

5- نزدیکتر به اسم اعظم
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللّهِ الاَْعْظَمِ مِنْ سَوادِ الْعَیْنِ إِلى بَیاضِها.»:
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» به اسم اعظم خدا، از سیاهى چشم به سفیدىاش نزدیکتر است.

6- دوستى نیکان و دشمنى بدان
«حُبُّ الاَْبْرارِ لِلاَْبْرارِ ثَوابٌ لِلاَْبْرارِ، وَ حُبُّ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ فَضیلَةٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ زَیْنٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الاَْبْرارِ لِلْفُجّارِ خِزْىٌ عَلَى الْفُجّارِ.»:
دوستى نیکان به نیکان، ثوابست براى نیکان. و دوستى بدان به نیکان، فضیلت است براى نیکان. و دشمنى بدان با نیکان، زینت است براى نیکان. و دشمنى نیکان با بدان، رسوایى است براى بدان.

7- سلام نشانه تواضع
«مِنَ التَّواضُعِ أَلسَّلامُ عَلى کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الَْمجْلِسِ.»:
از جمله تواضع و فروتنى، سلام کردن بر هر کسى است که بر او مىگذرى، و نشستن در پایین مجلس است.

8- خنده بیجا
«مِنَ الْجَهْلِ أَلضِّحْکُ مِنْ غَیْرِ عَجَب.»:
خنده بیجا از نادانى است.

9- همسایه بد
«مِنَ الْفَواقِرِ الَّتى تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إِنْ رَأى حَسَنَةً أَطْفَأَها وَ إِنْ رَأى سَیِّئَةً أَفْشاها.»:
از بلاهاى کمرشکن، همسایه اى است که اگر کردار خوبى را بیند نهانش سازد و اگر کردار بدى را بیند آشکارش نماید.

10 اندیشه در کار خدا
«لَیْسَتِ الْعِبادَةُ کَثْرَةَ الصِّیامِ وَ الصَّلوةِ وَ إِنَّما الْعِبادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ فى أَمْرِ اللّهِ.»:
عبادت کردن به زیادى روزه و نماز نیست، بلکه [حقیقتِ] عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.

11- پلیدى خشم
«أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ کُلِّ شَرٍّ.»:
خشم و غضب، کلید هر گونه شرّ و بدى است.


منبع: خبر آنلاين

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 264
  • 265
  • 266
  • ...
  • 267
  • ...
  • 268
  • 269
  • 270
  • ...
  • 271
  • ...
  • 272
  • 273
  • 274
  • ...
  • 330

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس