• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

بانوان خانه دار خوشحال باشند

28 فروردین 1396 توسط حاتم

گاهی خانم های خانه دار با خود می اندیشند  آیا تدارک امور خانه به منزله کوتاهی آنان در امر عبادت است ؟ آیا خدمت به همسر و فرزند  اجری هم دارد؟

پرسش های خوبی است و پاسخ های بهتری هم دارد ،با ذکر چند حدیث پاسخ می دهیم، می‌گوییم: بله، ثواب (اجر) هست، خیلی هم هست. اما باید نگاه و تعریف‌مان را نسبت به بسیاری از مباحث و کارها، مانند: عبادت، مستحبات، صواب، ثواب، خانواده و خانه‌داری … و کلاً فرهنگ و آموزه‌های اسلامی اصلاح نموده و تکامل بخشیم، تا هم مفاهیم را بهتر درک کنیم و هم موقعیت و ارزش هر کار خودمان را بدانیم.

الف – هر چند انسان همیشه امید اجر و ثواب دارد، اما بندگی و عبادت خدا برای اجر و ثواب، پایین‌ترین مرحله است. عشق به کمال یا همان میل تقرب به الله جلّ جلاله، میل به محبوب او شدن، میل به مرضیِ او واقع گردیدن است که باید به مراتب بیشتر از میل به سفره‌ای باشد که او برای میهمان عزیزش پهن می‌کند.

ب – عمل مستحب چیست؟ آیا فقط زیاد نماز خواندن، به زیارت رفتن و ذکر گفتن است؟! پس چرا فرمود اگر خواستی کار مستحبی انجام دهی، اما پدرت یا شوهرت راضی نبود، آن کار را نکن؟ [و اگر بکنی گناه هم محسوب می‌شود]. یا چرا فرمود: نشان ایمان زیادتی نماز نیست، بلکه ببینید به وعده‌اش عمل می‌کند یا خیر؟

پ – چرا مردان ما باید گمان کنند که اگر بی‌خیال دنیا و زندگی، زن و بچه و خانواده، بروند یک گوشه بنشینند و مثلاً صدهزار بار سبحان‌الله بگویند، یا به هیئتی رفته و صدبار پشت سر هم حسین حسین (علیه‌السلام) بگویند، مستحب است و دیگر خیلی صواب کرده و باید منتظر ثواب هم باشند، اما اگر به روی زن و بچه بخندند، اسباب راحتی و رشد آنها را فراهم کنند و آنها را شاد کنند، عبادت محسوب نمی‌شود؟! اگر آیه و حدیثی بلد نباشیم نیز به حکم عقل می‌فهمیم که کدام واجب و کدام مستحب است و کدام ثواب بیشتری دارد؟

چرا زنان ما باید گمان کنند که اگر هفته‌ای یکبار در جلسه ختم سوره انعام شرکت کردند و هفته‌ای یکبار هم در جلسه دعای توسل شرکت کردند و یا چند رکعت نماز مستحبی خواندند، می‌شود عبادت، اما اگر با کار، تلاش، اخلاق، عشق و خانه‌داری خود، کانون خانواده را نور و گرما و حیات بخشیدند، این مصداق عبادت نیست و ثواب ندارد؟ یا کمتر دارد؟!
چرا زنان ما باید گمان کنند که اگر هفته‌ای یکبار در جلسه ختم سوره انعام شرکت کردند و هفته‌ای یکبار هم در جلسه دعای توسل شرکت کردند و یا چند رکعت نماز مستحبی خواندند، می‌شود عبادت، اما اگر با کار، تلاش، اخلاق، عشق و خانه‌داری خود، کانون خانواده را نور و گرما و حیات بخشیدند، این مصداق عبادت نیست و ثواب ندارد؟ یا کمتر دارد؟!

ت – چرا خداوند متعال جهاد مرد را تلاش در جهت مقابله با دشمنان (در هر کاری و به هر شکلی) و نیز در جنگ و قتال با دشمنان اسلام و مسلمین قرار داد، اما فرمود: جهاد زن شوهر داری است؟ آیا اولاً حاکی از آن نیست که سختی هر دو برابر قلمداد شده – ثانیاً خانه‌داری جهاد محسوب می‌شود و ثالثاً اجر مجاهدت و شهادت در راه خدا را دارد؟

ث – مگر آن ثواب‌هایی که انتظار داریم را در بهشت نمی‌دهند و نفرمود که “بهشت زیر پای مادران است؟"، مگر حضرت رسول اعظم صلوات الله علیه و آله نفرمود: «اَلمَرأَةُ الصّالِحَةُ أَحَدُ الكاسِبَینِ - زن شایسته یكى از دو عامل پیشرفت (خانواده) است / امالی(طوسی) ص614»؛ و امام خمینی رحمة الله علیه با تأسی به همین آموزه‌ها نفرمود: «مرد از دامان زن به معراج می‌رود؟»

ج – مگر ما تحت عناوینی چون “ثواب"، طالب و جویای رحمت واسعه‌ی الهی در دنیا و آخرت نیستیم و مگر حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله نفرمود: «إنَّ الرَّجُلَ إذا نَظَرَ إلَى امرَأَتِهِ وَنَظَرَت إلَیهِ نَظَرَ اللّه تَعالى إلَیهِما نَظَرَ الرَّحَمَةِ - وقتى مردى به همسر خود نگاه كند و همسرش به او نگاه كند (نگاه با محبت) خداوند به دیده رحمت به آنان نگاه مى‌كند . (نهج الفصاحه ص278 ، ح 621)»

پس متوجه شدیم که عبادت، فقط نماز و ختم قرآن و ذکر و … نیست، عبادت، برای خدا کاری انجام دادن است، برای به دست آوردن رضای خداوند.

وقتی مادری کنار گرمای اجاق می ایستد و با عشق و علاقه برای خانواده اش تدارک غذا می بیند،اگر نیت او کسب رضایت خدا باشد و بخواهد خدا را از خود راضی بدارد، این بزرگترین عبادت است، در این صورت است که هر قدمی در راه تهیه این غذا برداشته شود ،عبادت است.

نکته “باریکتر ز مو “در این میان اینست که دل مشغولی زنان خانه دار این باشد که هر کاری می کنند رضایت خدا را بجویند، می دانند غذا پختن ، تمییز کردن خانه و …سخت است اما می گوید :"خدایا ، این سختی را تحمل می کنم ، که تو از من راضی باشی، همسرم را راضی میکنم به خاطر اینکه تو میخواهی ، اینجاست که ، هر قدمی که خانمی در خانه اش بر میدارد، یک عبادت خالص است.

پس عبادت صرفاً نمازهای مستحبی یا زیادی اذکار نیست، بالاترین عبادت‌ها مستلزم آن است که هر کسی (از زن و مرد) جایگاه و نقش خود در کارگاه هستی و بالتبع وظایف و تکالیف خود را بداند و با ایمان و اخلاص به پروردگار عالم، به آن عمل کند.

و در روایت داریم : «هر زنی که در خانه همسر خود کاری انجام داده و جابجایی انجام دهد و هدف او اصلاح امور خانواده باشد، خداوند نظر( رحمت) بر او می‌افکند و هر که خدا به او نظر رحمت افکند هرگز عذاب نخواهد شد». (امالی طوسی:ص618؛ امالی صدوق:ص411)

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

 نظر دهید »

ثروتمندترین انسان کیست؟

27 فروردین 1396 توسط حاتم

رُوِیَ عَنْ عَلیِّ بنِ الحُسَینِ (علیهما السلام) قَالَ:

مَنْ عَمِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْ خَیْرِ النَّاسِ وَ مَنِ اجْتَنَبَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْ أَعْبَدِ النَّاسِ وَ مِنْ أَوْرَعِ النَّاسِ وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ فَهُوَ مِنْ أَغْنَى النَّاسِ.

ترجمه حدیث: امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: هر کس واجبات را انجام دهد، او از بهترینِ مردم است؛ و هر که از محرّمات اجتناب کند، از عابدترین مردم و با ورع ترین آنها است؛ و هر که به آنچه خدا به او ارزانى داشته قانع باشد، او از غنی ‏ترین مردم است.

شرح حدیث: ابوحمزه ثمالی می‌گوید از امام زین‏العابدین (صلوات‌الله‌علیه) شنیدم که مى‏فرمود: «مَنْ عَمِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْ خَیْرِ النَّاسِ»؛ هر کس آنچه را که خداوند بر او واجب کرده است انجام دهد از بهترینِ مردم است. امام زین‏ العابدین(علیه السلام) در این روایت، انسان خیّر را معرفی می‌نماید. خیّر آن کسی است که آنچه را که خدا از او خواسته، یعنی واجبات الهی را به خدا بپردازد و ادا کند و تحویل خدا دهد. بنابراین، تعریف انسان خیّر از منظر امام سجّاد، غیر از آن چیزهایی است که در ذهن من و شما است.

خیّر یک چنین انسانی است که به واجباتش عمل می‏کند. بدهی‏ات را به خدا بپرداز، می‌شوی انسانِ خیّر!

«وَ مَنِ اجْتَنَبَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْ أَعْبَدِ النَّاسِ وَ مِنْ أَوْرَعِ النَّاسِ»؛ در فراز قبلی روایت بحث «اوامر» الهی بود، در این فراز بحث «نواهی» است. اگر کسی اجتناب کند از آنچه که خدا بر او حرام کرده، او از عابدترین مردم و از با ورع‏ترینِ مردم است. در روایت نمی‏فرماید کسی که ذکر بگوید،‌ یا نماز شب بخواند، یا ‌زیارت عاشورا بخواند،‌ یا نوافلش ترک نشود، او از عابدترین مردم است؛ امثال اینها در روایت نیست. از آن طرف هم حضرت نمی‌فرماید «عابد»؛ بلکه می‌فرماید عابدترین! عابدترینِ مردم آن است که حرام را ترک کند.

از نظر معارفِ ما، غنای واقعی یک حالت روحی است؛ و آن این است که انسان از نظر روحی، خودش را بی‏نیاز از مخلوق و نیازمند به خالق ببیند. از تمام مردم خود را بی‌نیاز بداند و به هیچ‏کس و به هیچ چیز احتیاج نداشته باشد. فقط احتیاج او به خدا باشد که غنیّ مطلق و مسبّب‏الاسباب است. این است که جنبه درونی دارد. این است که به انسان آرامش روحی می‌دهد. دیگر این در و آن در نمی‌زند. قناعت برای انسان امر درونیِ روحی است و گرنه هرکه ثروتمندتر است از نظر ما محتاج‏تر است
 

پس انسانِ خیّر آن است که به واجباتش عمل کند و عابدترینِ مردم هم ‌آن کسی است که حرام را ترک کند. بعد هم می‏فرماید: «وَ مِنْ أَوْرَعِ النَّاس»؛ یعنی چنین کسی، از با ورع‏ترینِ مردم است. نمی‌فرماید «مِنْ أَتقی النَّاس»، یعنی باتقواترین مردم. چرا که فرق است بین تقوا و ورع. ورع بالاتر از تقوا است.

«وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ فَهُوَ مِنْ أَغْنَى النَّاسِ»؛ اگر کسی بسنده کند و ‌راضی شود (نه اینکه به زور راضی شود بلکه از عمق دلش راضی باشد) به آنچه که خدا از مسیر شرعی روزیِ او کرده، او از بی نیازترینِ مردم است. غنایی که حضرت می‌ فرمایند، «غنای درونی» است؛ یک امر بیرونی نیست. ما غنا را چطور معنا می‌کنیم؟ ما همیشه غنا را می‌بریم روی امر بیرونی، یعنی مال. ثروت را همیشه می‌بریم روی امور مادی. از منظر ما هر کسی که مالِ بیش‏تری داشته باشد، ثروتمندتر است؛ امّا حضرت زین العابدین(علیه السلام) غنا را یک طور دیگر معنا می‌کند.

از نظر معارفِ ما، غنای واقعی یک حالت روحی است؛ و آن این است که انسان از نظر روحی، خودش را بی‏نیاز از مخلوق و نیازمند به خالق ببیند. از تمام مردم خود را بی‌نیاز بداند و به هیچ ‏کس و به هیچ چیز احتیاج نداشته باشد. فقط احتیاج او به خدا باشد که غنیّ مطلق و مسبّب‏الاسباب است. این است که جنبه درونی دارد. این است که به انسان آرامش روحی می‌دهد. دیگر این در و آن در نمی‌زند. قناعت برای انسان امر درونیِ روحی است وگرنه هر که ثروتمندتر است از نظر ما محتاج‏تر است.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

بیانات حضرت آیت الله مجتبی تهرانی

 نظر دهید »

ضخیم‌ترین حجاب‌ها میان ما و خدا !!

26 فروردین 1396 توسط حاتم

در دعای شریف جوشن کبیر که هزار و یک اسم از اسمای الهی در آن موج می زند در بند 96 ، این اسم شریف آمده :(یا خیر مونس و انیس ) یعنی ای بهترین مونس و انیس، و بنابر آنچه از آموزه های دینی به دست می آید یکی از راه‌های انس با حق تعالی تقوا است . تقوا یعنی اطاعت کامل از حق تعالی و انجام دادن اوامر او که خلاصه‌اش انجام واجبات و ترک محرمات می‌شود.

سُئِلَ القال الصّادِقُ علیه السلام عَن قَولِ اللّه عَزَّوَجَلَّ: (اِتَّقُوا اللّه حَقَّ تُقاتِهِ) قال: یُطاعُ فَلا یُعصى ویُذکرُ فَلا یُنسى وَیُشکرُ فَلا یُکفَرُ؛

از امام صادق علیه السلام درباره آیه (تقواى الهى داشته باشید آنگونه که حقّ تقواست) سئوال شد، فرمودند: از خدا فرمان مى‌برد و نافرمانى نمى‌کند، به یاد اوست و فراموشش نمى‌کند، شکرگزار اوست و کفران نمى‌کند. [1]

و پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در این زمینه فرموده اند: هر که از خواری گناه به سربلندی طاعت درآید، خداوند انیس او می‌شود. [2]

پس اگر ما در طریق عبودیت گام برنداریم موانعی در صفحه قلبمان که محل انس با خداست ایجاد می‌شود و سد راه ما برای قرب به حق تعالی می‌شود که به تعبیر شیخ شبستری در گلشن راز:

موانع تا نگردانی زخود دور /درون خانه دل نایدت نور

نخستین پاکی از احداث و انجاس/دوم از معصیت و از شر وسواس

سیم پاکی ز اخلاق ذمیمه است /که با وی آدمی همچون بهیمه است

چهارم پاکی سر است از غیر / که اینجا منتهی می گرددش سیر

هر آنکو کرد حاصل این طهارات /شود بی شک سزاوار مناجات

به هر اندازه که اُنس با دنیا قوّت یابد، از اُنس با خدا کاسته می‌شود. از فرمایشات امام کاظم‌(علیه السلام) است که هر عالم و دانشمندی که فریفته‌ی دنیا باشد، خداوند حلاوت و شرینی محبت و مناجاتش را از دل او بیرون کند
 

درجه تقوا با درجات قرب الی الله و ارزشمندی انسان نسبت مستقیم دارد و هر چه آدمی با تقواتر باشد به درگاه ربوبی نزدیکتر و از ارزش بیشتر برخوردار است .

حق تعالی در قرآن مجید می‌فرماید:«ان اکرمکم عندالله اتقیکم ان الله علیم خبیر.» [3]گرامی ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست همانا خداوند بسیار دانا و آگاه است

در واقع تقوا سبب نورانیت قلب آدمیان و قرب به حضرت‌ حق و اتصال روحی با خدا می‌شود. و تنها چیزی که نمی‌گذارد به خدا نزدیک شویم و با او انس گیریم ، اعمال سوء و گناهان ماست در حقیقت علّت اصلی این حجاب بین ما و خدا در خود ماست .

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست / تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

 

موانع راه
بر سر راه اُنس با خدا دو مانع بزرگ وجود دارد که عبور از آن دو در ابتدای امر سخت و دشوار می‌نماید؛ اما با کمی تلاش و کوشش به راحتی می‌توان از آن سد عبور کرد. این دو مانع عبارتند از:

الف) دنیادوستی

بزرگ‌ترین مانع در این مسیر دنیادوستی و جاگرفتن محبّت دنیا در دل است. به هر اندازه که اُنس با دنیا قوّت یابد، از اُنس با خدا کاسته می‌شود. از فرمایشات امام کاظم‌(علیه السلام) است که هر عالم و دانشمندی که فریفته‌ی دنیا باشد، خداوند حلاوت و شرینی محبت و مناجاتش را از دل او بیرون کند.[4]

البته باید دانست در صورتی دل‌بستن به دنیا مانع رسیدن به اُنس با خداست که انسان تمام همّتش را مصروف رسیدن به امور دنیایی کند؛ اما هرگاه دنیا وسیله‌ای شود که با کمک آن بتوان به دستورات خدا عمل نمود، و رضای او را جلب کرد، تبدیل به بهترین وسیله برای ایجاد رابطه‌ای دوستانه با خدا می‌شود.[5]

در واقع تقوا سبب نورانیت قلب آدمیان و قرب به حضرت‌ حق و اتصال روحی با خدا می‌شود. و تنها چیزی که نمی‌گذارد به خدا نزدیک شویم و با او انس گیریم ، اعمال سوء و گناهان ماست در حقیقت علّت اصلی این حجاب بین ما و خدا در خود ماست
 

‌ب)آلودگی به گناه

از دیگر موانعی که بر سر راه اُنس با خدا قرار دارد، آلوده بودن روح و نفس به پلیدی‌هاست. تا نفس از صفات نکوهیده پاک نگردد، لایق مقام اُنس نخواهد بود؛[6] چراکه مداومت بر ذکر که به عنوان مقدمه‌ی رسیدن به مقام اُنس است حاصل نمی‌شود مگر با تخلیه‌ نفس از صفات رذیله.[7]

در فرازی از دعای ابوحمزه‌ی ثمالی که در اعمال سحرهای ماه رمضان وارد شده، برخی دیگر از موانع برشمرده شده است[8] که تنها به ذکر عناوین آنها بسنده می‌شود و توضیح هریک از آنها و چگونگی مانع شدنشان مجالی دیگر می‌طلبد که در گنجایش این مقاله نخواهد بود:

‌ج) کوتاهی در رعایت حقوق الهی

‌د) کفران نعمت

‌ه) دوری از هم‌نشینی با علما

‌و) غفلت از یاد خدا

‌ز) شرکت در مجالس لغو و بیهوده

‌ح) شرم نداشتن از خدا

 

پی نوشت ها :

[1]. غررالحکم، ج2، ص451، ح3260

[2]. بحارالأنوار، ج 75، ص359

[3]. حجرات ،13

[4]. ابن‌شعبه‌حرانی، حسن؛ تحف العقول، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1404ق، چ دوم، ص397.

[5]. مصطفوی، سیدجواد؛ ترجمه اصول کافی، تهران، انتشارات کتاب‌فروشی اسلامی، [بی‌تا]، ج4، ص2، شرح حدیث اول از باب دوستى دنیا و حرص بر آن.

[6]. خمینی، روح‌الله‌(ره)؛ آداب الصلاة (آداب نماز)، انتشارات مۆسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(س)، 1370، چ اول، ص57.

[7]. امین، سیده‌نصرت؛ مخزن العرفان در تفسیر قرآن، تهران، انتشارات نهضت زنان مسلمان، 1361ش، ج10، ص349.

[8]. قمی، عباس؛ مفاتیح الجنان، قم، انتشارات نبوغ، 1384، چ18، ص334-335.

برگرفته از بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

 

 نظر دهید »

مراقب توشه های کوله بار اعتکاف باشیم!

25 فروردین 1396 توسط حاتم

چه زود گذشت؛ رفیقانِ معتکف!

حتما دارید با خودتان نجوا می کنید که: “مهمانی ویژه ی حضرت رب چه خوش گذشت. خدا کند این احساس زلالی و سبکی، به این زودی ها از دست نرود. خدا کند توشه های این کوله های از اعتکاف آورده، ماندگار شود. خدا کند هیاهوی زندگی های شلوغمان آن چه را که در این ایام به زحمت مرتب کرده ایم و سامان داده ایم، حداقل زود به هم نریزد.”
فاطمه حسینی مجرد /کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

 

غروب روز پانزدهم رجب، معتکف احساس چندگانه ای دارد:

اول، از وداع با اعتکاف، معتکفان هم قطار، کنج خلوت عرفانی خویش، حتی در و دیوار مسجد، سخت دلتنگ است؛ دوم، از اتصال مستقیم به تنها منبع نور، از یک انرژیِ عجیب پر شده است؛ و سوم، چند دغدغه ی مهم در سر دارد: چه کنم پس از این بازگشت و توبه ، دوباره شرمنده ی خدایم نشوم؟ چه کنم پس از این قرابت دلچسب، دوباره از معبودم دور نشوم؟ خلاصه چه کنم اعتکاف برایم بماند؟
جواب دغدغه های معتکفانه شاید فقط یک کلمه باشد: “مراقبت”
برای مراقبت های پس از اعتکاف ، باید مؤلفه های اعتکاف را دوباره مرور کنیم. اصل اعمال اعتکاف، دو کار ساده می خواست: روزه بگیر و در مسجد بیتوته کن. اما رشته ی محبت دوست، این روزه داری را که به خانه اش پناه آورده و بست نشسته بود، به هزار بهشت برین کشانده بود: بهشت یک خلوت شیرین اما درمیان خیل پناهندگان به درگاهش؛ بهشت مناجاتهای سحر و سحری های ساده؛ بهشت اتصال به بی نهایت فقط با دو دست گشوده و یک دل شکسته؛ بهشت توبه های نصوح ؛ بهشت زندگی دوباره برای قلب های مرده …

امام صادق علیه السلام فرمودند: “بر شما باد رفتن به مساجد؛ زیرا مساجد خانه هاى خدا در روى زمینند. هر كه پاك و پاكیزه وارد آنها شود خداوند او را از گناهانش پاك گرداند و در زمره زایران خود قلمدادش كند. پس، در مساجد نماز و دعا بسیار بگزارید.” (میزان الحكمه، ج 5، ص 216 )
سه روزاعتکاف، چکیده ی لحظه های انس با حضرت محبوب (جلّ و علا) است. اگر لحظه های انس و خلوت با خدا را در یک سال، فشرده کنیم، با حسابِ غلظت و انبوهیِ نورانیت ماه رجب ، می شود همین سه روز اعتکاف.
پس اگر این سه روز فشرده و طلایی را بازگشایی کنیم، به چند اسم رمز می رسیم:

1- مسجدی شدن
استمرار ارتباط با مسجد ، رمز هزار موفقیت ناگفته است. این را حتماً مخاطبان مسجدی مان تأیید می کنند. اگر مسجد، فقط در چند مناسبت خاص، مثل اعتکاف و شب های قدر وارد زندگی مان می شود، آن را عضو همیشگیِ زندگی مان کنیم.
امام صادق علیه السلام فرمودند: “بر شما باد رفتن به مساجد؛ زیرا مساجد خانه هاى خدا در روى زمینند. هر كه پاك و پاكیزه وارد آنها شود خداوند او را از گناهانش پاك گرداند و در زمره زائران خود قلمدادش كند. پس، در مساجد نماز و دعا بسیار بگذارید.” (میزان الحكمه، ج 5، ص 216 )
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : “اى ابوذر! تا زمانى كه در مسجد نشسته اى خداوند متعال به تعداد هر نفسى كه مى كشى ، یك درجه در بهشت به تو مى دهد و فرشتگان بر تو درود مى فرستند و براى هر نفسى كه در مسجد مى كشى ده حسنه برایت نوشته مى شود و ده گناه از تو پاك مى گردد” (بحار الأنوار: ٧٧/٨٥/٣. میزان الحكمه، ج 5، ص 219)


2- با خدا خلوت کردن
کسی که توفیق یافته تا در لباس یک معتکف، مهمان ویژه ی ماه رجب باشد، قطعاً اهل نمازهای منظم یومیه هست. چیزی که در فضای سه روزه ی اعتکاف، طعم شیرینش را می چشد، همراه شدنِ نمازهای همیشه با لذت مناجات و خلوت کردن با خداست. باز هم باید برای ماندگاری اعتکاف، قدری از آن را با خود به خانه آورد. می شود بعد از نمازهای روزانه کمی سر سجاده نشست و به زبان خود یا با کلمات حضرات معصومین علیهم السلام (دعاهای مأثوره) با خدا خلوت کرد. کم کم می شود این خلوت و این مناجات را به دل شب کشاند و با نماز شب همراه کرد.

3- با مؤمنان دوستی کردن
در روایات، یکی از آثار و برکات ارتباط مداوم با مسجد هم یافتن دوستان مؤمن ذکر شده است: امام على علیه السلام : “هر كه به مسجد آمد و شد كند به یكى از این هشت چیز دست یابد: یافتن برادرى به خاطر خدا ، یا دانشى جدید ، یا آیتى محكم ، یا رحمتى كه آن را چشم به راه بود ، یا سخنى كه او را از هلاكت برهاند ، یا شنیدن جمله اى كه او را به هدایت رهنمون شود ، یا آن كه گناهى را از ترس و یا شرم ترك گوید.” (الأمالی للصدوق : ٤٧٤/٦٣٧ میزان الحكمه، ج5، ص 223 )
معمولاً در فضای گرم و دلچسب اعتکاف، دوستان خوبی پیدا می شود و روابط جالبی شکل می-گیرد. معتکفین هر کدام در محدوده ی محدود و کوچکی، روی یک سجاده یا زیرانداز در مسجد اتراق کرده اند. پس در این خانه ی کوچکشان با مؤمنان بسیاری همسایه و همدم می شوند. به خصوص در اعتکاف های دانشجویی، دوستان همسال و همزبان، بیشتر یافت می شود. حفظ این دوستی ها و گاه، تازه کردن دیدارها، به ماندگاری آثار اعتکاف کمک فراوانی می کند.
در روایات، یکی از آثار و برکات ارتباط مداوم با مسجد هم یافتن دوستان مؤمن ذکر شده است: امام على علیه السلام : “هر كه به مسجد آمد و شد كند به یكى از این هشت چیز دست یابد: یافتن برادرى به خاطر خدا ، یا دانشى جدید ، یا آیتى محكم ، یا رحمتى كه آن را چشم به راه بود ، یا سخنى كه او را از هلاكت برهاند ، یا شنیدن جمله اى كه او را به هدایت رهنمون شود ، یا آن كه گناهى را از ترس و یا شرم ترك گوید.” (الأمالی للصدوق : ٤٧٤/٦٣٧ میزان الحكمه، ج5، ص 223 )

4- به حساب و کتابِ خود رسیدن
مگر نه اینکه پیشگیری، بهتر از درمان است؟ مگر نه اینکه اعتکاف، مثل یک زره می تواند به خوبی از خطرات زیادی مصونمان کند؟ هم خاصیت روزه این است، ” لعلّکم تتقون” ( بقره، 183) و هم اثر خلوت با خود و خدای خود . پس باید این پیشگیری و حراست را در زندگیِ پس از اعتکاف، ادامه داد. به اعمال روزانه ی خود فکر کردن، کارها و حرف ها و حتی فکرهایمان را در چهارچوب دین و اخلاق اسلامی سنجیدن، خلاصه در پایان هر روز، یک حساب و کتاب سرانگشتی کردن، راه زره پوش شدنمان را هموار می کند.

 

 

 نظر دهید »

چرا دعای ما مستجاب نمی‌شود

23 فروردین 1396 توسط حاتم

روزی ابراهیم ادهم در بازارهای بصره عبور می‌كرد و مردم اطرافش را گرفته و گفتند: ابراهیم!‌ خداوند در قرآن مجید فرموده «ادعونی استجب لكم».

مرا بخوانید جواب می‌دهم شما را، ما می‌خوانیم ولی دعای ما مستجاب نمی‌شود.

ابراهیم گفت: علتش آن است كه دلهای شما بواسطه ده چیز مرده است «دعایتان صفائی ندارد و دلهای پاك و بی‌آلایش نیست» پرسیدند آن ده امر چیست؟ گفت: اول آنكه خدا را شناختید ولی حقش را ادا ننمودید.

دوم: ‌قرآن را تلاوت كردید ولی عمل به آن نكردید.

سوم:‌ ادعای محبت با پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نمودید ولی با اولادش دشمنی كردید.

چهارم: ادعا كردید با شیطان عداوت و او را دشمن هستیم ولی در عمل با او موافقت نمودید.

پنجم: می‌گویید به بهشت علاقمندیم امّا برای وارد شدن در بهشت كاری انجام نمی‌دهید.

ششم: گفتید از آتش جهنم می‌ترسیم ولی بدن‌های خود را در آن افكندید.

هفتم: به عیب جویی مردم مشغول شدید و از عیب خود غافل ماندید.

هشتم: گفتید دنیا را دوست نداریم و ادعای بغض آن را نمودید ولی با حرص جمعش می‌كنید.

نهم: اقرار به مرگ دارید ولی خویشتن را مهیا برای آن نمی‌كنید.

دهم: مردگان را دفن نمودید امّا از آنها عبرت و پند نگرفتید.

این علل ده گانه است كه باعث مستجاب نشدن دعای شما می‌شود.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 26
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 30
  • ...
  • 31
  • 32
  • 33
  • ...
  • 141

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس