• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

چادرت را بتکان قصد تیمم داریم

03 اسفند 1391 توسط حاتم

چادرت را بتکان قصد تیمم داریم

حمیدرضا برقعی جدیدترین شعر خود که برای حضرت معصومه(س) سروده است را چند روز پیش منتشر کرد.
به گزارش تسنیم ، حمیدرضا برقعی شاعر جوان در وبلاگ خود شعری را به بهانهء 17 روز اقامت حضرت معصومه(س) در بیت النور قم سروده و منتشر کرده است.

و به همراه همان ابر که باران آورد
مهربانی خدا در زد و مهمان آورد

باد یک نامهء بی واژه به کنعان آورد
بوی پیراهنی از سوی خراسان آورد

به سر شعر هوای غزلی زیبا زد
دختر حضرت موسی به دل دریا زد

چادرش دست نوازش به سر دشت کشید
دشت هم از نفس چادر او گل می‌چید

چه بگویم که بیابان به بیابان چه کشید
من به وصف سفرش هیچ به ذهنم نرسید

باور این سفر از درک من و ما دور است
شاعرانه غزلی راهی «بیت النور» است

آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید
عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید

که اویس قرنی هم به محمد(ص) نرسید
عاقبت حضرت معصومه(س) به مشهد نرسید

ماند تا آینهء مادر دنیا باشد
حرم او حرم حضرت زهرا(س) باشد

صبح شب می‌شد و شب نیز سحر هفده روز
چشم او چشمه‌ای از خون جگر هفده روز

بین سجاده ، ولی چشم به در هفده روز
چشم در راه برادر شد اگر هفده روز

روز و شب پلک ترش روضه مرتب می خواند
شک ندارم که فقط روضهء زینب می‌خواند

به نقل از رجانیوز

 نظر دهید »

زيارتش بهانه نمى خواهد !

03 اسفند 1391 توسط حاتم

                     زيارتش بهانه نمى خواهد !

       
سرت را به شيشه پنجره تكيه داده اى. ماشين از پليس راه مى گذرد و هر لحظه به شهر نزديك تر مى شود، دلت بهانه مى گرفت، هواى او را كرده بود كه پا در سفر گذاشتى از لحظه اى كه ساك را بسته اى و راه افتاده اى هر لحظه بى تابتر شده اى از بلنداى جاده به شهر خيره مى شوى نگاهت از روى ساختمان ها مى گذرد. چشمان تشنه ات در التهاب عطش مى سوزند. چيزى را مى كاوند كه خود نمى دانى، دلت گواهى روشنى مى دهد. در تابش نور آفتاب تشعشع خيره كننده «گنبد طلايى» حرمش چشمانت را به آتش مى كشد. نگاه تشنه ات بر روى گنبد قفل مى شود، مى ماند. گويى به آنچه مى طلبيده رسيده است…

مطاف ملائكه الله

جذبه محبت كريمه، امان فكر كردن به غير را از تو گرفته است. هنوز نگاهت خيره به گنبد است و «گلدسته ها» كه آواى «ربنا» از قنوتشان جارى است. توان ايستادن ندارى، تا لحظه اى ديگر بر دروازه حرمش خواهى بود.

بيقرار، بيخود از خود، دل هواى پرواز مى كند، بى تاب از ماندن. چششم ها بهانه باريدن مى گيرند. زبان زمزمه نيايش پيدا مى كند و دست هايت تشنه قنوت دعا مى شوند. ضرباهنگ قلبت با پايت درهم مى آميزد, كسى تو را به خود مى خواند…

اذن دخول

بر آستان دركه پا مى گذارى بى اختيار دلت مى لرزد. حس مى كنى در دريايى از نوز غوطه ور شده اى. «صحن و سراى» با صفايش روح تو را سرشار از لطافت و مهر مى كند. نگاهت از لابه لاى گلدسته ها مى گذرد.
نسيم هر لحظه بر «پرچم سبز» گنبد طلايى اش بوسه مى زند.«كبوتران حرم» اين ساكنان هميشگى دسته دسته بر گرد حرم طواف مى كنند و به او سلام مى دهند. دست بر سينه مى گذارى، صداى هق هق قلبت را مى شنوى. چشمانت خلسه خود پر چشم سبز را زيارت مى كنند و بى اختيار اشك ورود به حرمش را از خدا و پيامبر و ملائكه الله و خود كريمه مى طلبى،چرا كه ورود به اين مكان مقدس بى اجازه نشايد.

ديگر تاب ايستادن ندارى، وارد مى شوى و خود را در جارى آب حرمش تطهير مى كنى…

ضريح،لحظه اى تا بى نهايت…

كفش هايت را كه به «كفش دارى» مى سپارى ديگر خودت نيستى كه پيش مى روى. اكنون لبريز از شور و عطشى. تشنه اى هستى كه هر لحظه به آب نزديكتر مى شود. اما تو هر چه از درياى عشق اهل بيت بنوشى تشنه تر خواهى شد. نگاهت از لابه لاى نور«چلچراغ سبز وسرخ وزرد» كه چون ملائك دور تا دور «رواق ها» صف كشيده اند مى گذرد و بر روى «ضريح» قفل مى شود. قلبت به هم فشرده مى شود و يك لحظه از حركت مى ايستد! دل و ديده از اختيار بيرون مى رود و بر زبانت جارى مى شود:

السلام عليك يا بنت رسول الله(صلى الله عليه و آله وسلم) …

در ازدحام جمعيت گم مى شوى و بى اختيار به طرف ضريح كشيده مى شوى. شرمنده و خجل از اعمالت اما اميدوار به «شفاعتش» پا پيش مى گذارى. فرياد در حنجره ات خشكيده و غمى غريب روى دلت سنگينى مى كند. ناگفته هاى زيادى دارى كه فقط به او مى توانى بگويى. نفست بند آمده است. دستت را به پنجره ضريح گره مى زنى. جاذبه اش تو را به نزديك تر مى خواند .پيشانى ات كه سردى ضريح را مى چشد با تمام وجود او را حس مى كنى. بوى عطر و گلاب از خود بى خودت مى كند.

داغ دلت آرام از جا كنده مى شود واز لابه لاى «مشبك هاى ضريح» داخل «مرقد» مى شود , كنار«پارچه سبز» روى مرقد مى نشيند و آن را به چشم مى كشد و مى بوسد. حالا ديگر دل و زبانت دست به دست هم داده اند و با چشمانت هم آوا شده اند. هر چه بلدى زمزمه مى كنى به تمام اوليا متوسل مى شوى آن ها را شفيع مى آورى و زبانت با تك تك واژه ها زيارتنامه معاشقه مى كند و دلت ناگفته هايش را بيرون مى ريزد.آتشفشان چشمانت مى جوشد و سيلاب اشك به پهناى صورتت مى دود حس مى كنى كه پوسته قلبت ترك برداشته است در امتداد اين لحظه هاى سرخ و سبز احساس غريب اما خوش به تو دست مى دهد. «دستى سبز» از شبكه ضريح بيرون مى آيد، نوازشت مى كند و دلت را لبريز از نور مى كند. لبريز از كوثر كريمه. دوست دارى كه سال ها در همين لحظه بمانى و اين لحظه به بى نهايت متصل شود…

با تربت كربلا

نسيم ملايمى مىوزد و مشامت را سرشار از عطر «گل محمدى» مى كند. احساس سبكى خاصى مى كنى و طرف «بالا سر مبارك» كشيده مى شوى. «تربت كربلا» را جلوت مى گذارى و تكبير مى گويى. تربت كربلا هم در اين جا بوى ديگرى دارد. دلت براى يك جرعه «زيارت عاشورا» لك مى زند. عاشورا! اين سرخ ترين روز تاريخ…

مى روى اما…

نه! چطور دلت مى آيد اين جارا ترك كنى. اين جا قطعه اى از بهشت است. اى كاش مى توانستى هميشه اين جا بمانى!مى روى اما نه آن كه آمده بودى. سبك، راحت، رها، عجيب حالتى دارى، گوياكه در آسمانى و برابر ماه پا مى گذارى.

و دلت تاريك! نه، روشن، مثل خورشيد، سفيد چون برف، آبى تر از آسمان، سبز، سبزتر از بهار. مى روى به اميد اين كه دوباره خيلى زود برگردى و سلامش كنى. هر لحظه بر مى گردى وبه پشت سر نگاه مى كنى. گلدسته ها تو را به خود مى خوانند و كبوترى بر بلنداى «ساعت حرم» در امتداد نگاهت مى نشيند. كاش تو هم يك كبوتر بودى. يك كبوترحرم!…

كريمه، كوثر كوير…

و معصومه معصومه است. فاطمه، كريمه اهل بيت، كوثر كوير و قبله همه دل هاى شيفته ولايت، آشناى دور و نزديك و بزرگ و كوچك. دختر هفتمين و خواهر هشتمين خورشيد ولايت، زيارتش بهانه نمى خواهد كه حرمش خانه محبان است و حريمش كعبه عاشقان. و عشق عشق است مسلمانى و زنديقى نيست. آنان كه هر روز جرعه جرعه «اكسير ولايت» را از جام مشبك هاى ضريحش مى نوشند دورى او را نمى توانند تحمل كنند در جوارش سكنا مى گزينند تا جان هاى عطشناك و كويرى خود را از محبت او سيراب كنند. خدا كند قدر اين بانو را بدانيم.

به نقل از سایت شهید اوینی

 نظر دهید »

آيت الله خوشوقت قبل از سفر از بازنگشتن خبر داده بود

03 اسفند 1391 توسط حاتم

آيت الله خوشوقت قبل از سفر از بازنگشتن خبر داده بود

مهر- اينجا مسجد حضرت امام حسن مجتبي (ع) واقع در خيابان شريعتي تهران است. ساعت 10 صبح و چند دقيقه اي است خبر ارتحال آيت الله خوشوقت از طريق رسانه ها منتشر شده است. به گفته اهالي محل و نمازگزاران آيت الله خوشوقت بيش از 50 سال امام جماعت اين مسجد بوده است و حالا با فوت ايشان يكي يكي نمازگزاران خود را به مسجد مي رسانند.

بچه هاي بسيج و طلبه هاي حاج آقا خوشوقت از داخل انبار مسجد پارچه سياهي در مي آورند و بر درو ديوار مسجد نصب مي كنند. يكي مامور چاپ عكس رنگي شده و ديگري رفته است خرما تهيه كند. دو ساعت به نماز ظهر مانده ولي جلوي درب مسجد شلوغ است و هر آن كس كه آيت الله خوشوقت را مي شناسد خود را به مسجد امام حسن(ع) مي رساند.

اينجا نمي توان با كسي مصاحبه يا گفتگو كرد. همه چشمها از اشكهاي ريخته شده قرمز و لباسها مشكي شده است. داخل مسجد سكوت برقرار است انگار كسي داخل مسجد نيست ولي بيش از 150 نفر در مسجد حضور دارند. يكي به ديوار خيره شده، يكي به عكس آيت الله و ديگري سر بر زانو گذاشته و گريه مي كند. همه به نوعي شوكه شده اند. برخي از اهالي محل وقتي از جلوي درب مسجد مي گذرند و تصوير و اعلاميه را مي بينند ميخكوب مي شوند. حتي خودروهايي كه از خيابان شريعتي عبور مي كنند لحظاتي به جمعيت توجه كرده و حتي از خودرو پياده می شوند تا حقيقت واقعه را پرس و جو كنند.

شاگردان آيت الله يكي يكي از راههاي دور و نزديك خود را به مسجد مي رسانند. بنرهاي بزرگ براري نصب آماده شده و صداي اذان بلند مي شود. ديگر در مسجد جاي سوزن انداختن نيست. دو نفر از مريدان آيت الله كه حدود 30 سال سن داشتند خارج از مسجد بر خودرويي كنار خيابان شريعتي روي زمين نشسته و اشك ميزيزند. اين صحنه موجب شد تا تمامي خودروها به سمت مسجد معطوف شوند.

در اين ميان آقاي روحاني راننده آيت الله خوشوقت در گفتگو با مهر از برخي خصوصيات استاد اخلاق سخن گفت و افزود: ايشان به اخلاص شهره بودند. من با حضرت آيت الله سه بار مكه رفتم و چند سالي است راننده ايشان بودم. نمي توانم در مورد ايشان صحبت كنم ولي آنقدر مي توانم بگويم كه ايشان شخصي بودند كه كاملا هم خود پرهيز از گناه داشتند و هم به ديگران توصيه مي كردند تقوا پيشه كنيد و از گناه دوري كنيد. هميشه از معصومين نقل قول مي كردند و محال بود هيچ وقت توصيه به تقوا را فراموش كنند.

جواني به نام حسيني كه چند سالي بود وظيفه خدمت و خادمي در مسجد را برعهده داشت هم به خبرنگار مهر گفت: آيت الله خوشوقت از شاگران خاص و ويژه علامه طباطبايي (ره) بودند. ايشان به تمام معنا مفسر قرآن و عالم رباني شايسته مقام و شخصيت ايشان بود. برخي مي گويند فلاني چشم برزخي دارد ولي مقام آيت الله بالاتر از اين حرفها بود. آنقدر با جوانها هم سفره و هم نفس بود كه بسياري از همين جوانهاي مسجد كه اينگونه به سرو صورت مويه مي كنند از همان كودكي شيفته منش و مرام اين مردخدايي شدند.

ايشان در جذب جوانها بر پاي منبر استاد بود. با اينكه مرض قند داشتند ولي ساعتها مي نشستند و به سوالات هر چند سوالات پيش پا افتاده ولي همه را به مردم پاسخ مي دادند. اين خادم مسجد كه در ميان صحبتنهايش مي گريست گفت: آقا قبل از رفتن به مكه موقع خداحافظی گفتند كه ديگر اين سفر بازگشتي ندارد.

به نقل از رجانیوز

 نظر دهید »

وفات فاطمه ی معصومه (س) تسلیت باد

03 اسفند 1391 توسط حاتم

 

معصومه (س) فلسفه شیدایی است و غزل ماندن و بودن،
معصومه نگین ایران است که در قم می درخشد

معصومه (س) ترجمان بلند عاشوراست
و قصه با زینب همسفر شدن
وفات فاطمه ی معصومه (س) تسلیت باد

 

 نظر دهید »

محبوب‌ترين بنده در پیشگاه خداوند

02 اسفند 1391 توسط حاتم

از امام صادق(ع) روايت شده است که روزي از رسول خدا(ص) سوال شد: محبوب ترين فرد نزد خدا کيست؟ حضرت پاسخ دادند: «کسي که براي مردم بيشترين نفع را داشته باشد.»

                                                                                          سيره اجتماعي پيامبر(ص)- ص۸۷

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 59
  • 60
  • 61
  • ...
  • 62
  • ...
  • 63
  • 64
  • 65
  • ...
  • 66
  • ...
  • 67
  • 68
  • 69
  • ...
  • 96

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس