• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

رخ‌نگارهٔ سید روح‌الله خمینی

14 خرداد 1396 توسط حاتم

زادروز
۲۴ سپتامبر ۱۹۰۲(۱۹۰۲-09-۲۴)/ ۱ مهر ۱۲۸۱ش/ ۲۰ جمادی‌الثانی ۱۳۲۰ق
خمین، استان یکم
درگذشت
۳ ژوئن ۱۹۸۹ میلادی (۸۶ سال)/ ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ش
تهران، استان تهران


محل زندگی : خمین، قم، نجف، نوفل‌لوشاتو، تهران

از دانشگاه :حوزه علمیه قم، حوزه علمیه نجف


پیشه :رهبر ایران (۱۳۵۷–۱۳۶۸)


شناخته‌شده برای :بازتعریف نظریهٔ ولایت فقیه


تأثیرگذاران :حسینعلی منتظری، عبدالکریم حائری، محمدعلی شاه آبادی، سید حسین طباطبایی بروجردی


تأثیرپذیرفتگان:
علی خامنه‌ای، محمد حسینی بهشتی، مرتضی مطهری، محمد خاتمی، مرتضی مطهری، عباس زریاب خویی، موسی صدر، اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی، محمد موسوی خوئینی‌ها، یوسف صانعی، حسین نوری همدانی، ناصر مکارم شیرازی، محمدرضا مهدوی کنی، عبدالله جوادی آملی، غلامحسین ابراهیمی دینانی


لقب :امام


جنبش :انقلاب اسلامی ایران


دین :اسلام


مذهب :شیعهٔ اثناعشری


خویشاوندان
همسر:خدیجه ثقفی؛ فرزندانش: مصطفی و احمد زهرا، صدیقه و فریده

 

 1 نظر

چگونه زندگی کنم تا عاقبت به خیر شوم؟

25 اردیبهشت 1396 توسط حاتم

پرسش
من جوانی هستم که می خواهم بدانم چگونه زندگی کنم تا عاقبت به خیر شوم؟ لطفا مرا راهنمایی کنید.


پاسخ اجمالی

شما که دارای سرمایه عظیم جوانی هستید، باید این نعمت گران بها را ارج نهاده و برای آینده بهتر، از اکنون تلاش کنید. قرآن کریم عاقبت نیکو را در سراسر قرآن فقط برای متقین می داند و می فرماید: “قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ اسْتَعینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ"؛ … عاقبت نیکو فقط برای متقین است.[1] خداوند در این آیات و آیات مشابه، عاقبت بخیری را نتیجه تقوا می داند. مرحله اول تقوا این است که شخص در تمام مراحل زندگی خداوند را در نظر بگیرد و محرمات الاهی را انجام نداده و هر آنچه که واجب است، انجام دهد. به عبارت دیگر، انجام واجبات و ترک محرمات در مرحله اول تقوا است که بسیار مهم و احیاناً سخت است که با تلاش و توکل می توانید موفق شوید.

 نظر دهید »

چرا پارچه دور خانه خدا فقط به رنگ مشکی است؟

25 اردیبهشت 1396 توسط حاتم


پاسخ اجمالی
پارچه مشکی رنگی که امروزه با آن کعبه را می پوشانند پیراهن یا پرده کعبه یا جامه کعبه نامیده می شود. این پوشش در قرون اخیر به رنگ مشکی بوده و آیات قرآن به رنگ طلایی با خط بسیار زیبایی بر آن بافته می شود. اما قبلا از رنگ های دیگری برای این پوشش استفاده می شده است.

 

ابن اسحاق گوید :” در عصر رسول خدا، بر کعبه پارچه سفید رنگ بافت مصر مشهور به “قباطی” می آویختند و سپس از بردهای یمانی برای آن استفاده می کردند. پس از پیامبر، عمر، عثمان، حجاج و ابن زبیر بر کعبه پارچه قباطی و پرده دیبا پوشانیدند.[1] “

 

این پرده ها گاهی به رنگ سبز و گاهی قرمز بوده و گاهی با دو یا چند پرده بر روی هم کعبه را می پوشانیدند.

 

در زمان ناصر عباسی، ابتدا پرده ای به رنگ سبز برای کعبه آماده شد و پس از آن، از اواخر خلافت وی، به رنگ مشکی تهیه گردید.

 

پس از آن زمانی که سلاطین مصر تهیه پرده کعبه را بر عهده داشتند همه ساله پرده ای به رنگ قرمز برای کعبه ارسال می کردند .[2]

 

در زمان ملکشاه سلجوقی، که ایرانیان افتخار تهیه پرده کعبه را داشتند پرده هایی که برای کعبه آماده می شد به رنگ زرد بود. ابن بطوطه در سفر نامه خود (رحله) می گوید: پیراهن خانه کعبه را در شهر شوشتر خوزستان، ایران از دیبای خالص می بافتند و به کعبه می فرستادند.

 

در سال 1221 تا 1229 که اهل حجاز افتخار تهیه پرده را داشتند. نخست پرده را از حریر سرخ تهیه کردند و سپس در سال های بعد آنرا به حریر سیاه تبدیل کردند… [3]”

 

در موسم حج بخصوص در روزهای نزدیک به تعویض پرده اندک اندک آنرا بالا می برند و بر می چینند و به جای آن پرده سفیدی می پوشانند و پس از انجام مراسم حج پرده نو بر آن می پوشانند .[4]

 

بنا بر این مشکی بودن رنگ پرده (جامه) دلیل خاصی ندارد و به انتخاب تهیه کنندگان مربوط می شود.

 


. [1] اصغر قائدان ، تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره ، ص 95

[2] . اصغر قائدان ، تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره ، ص 96

[3] . سید کباری ، سیمای مکه ، ص 161

[4] . سید کباری ، سیمای مکه ، ص 162ـ مهدی ملتجی ، فرهنگ دانستنیهای پیش از سفر به خانة خدا ، ص 2012 ـ برگرفته از صفحه 97 کتاب اخبار مکه و ما جاء فیها من الاثار ، محمد ابن عبد الله بن احمد ازرقی

 

 نظر دهید »

آیا در قرآن آیاتی مبنی بر نقش جوانان در جامعه وجود دارد؟

18 اردیبهشت 1396 توسط حاتم

پاسخ اجمالی


انسان مؤمن باید از ابتدای فهم و درک خود تا آن لحظه که زندگیش به پایان می‌رسد، نقش مثبتی در جامعه داشته باشد و نیازی نیست که قرآن بر مبنای سنّ افراد، به جداسازی نقش آنها در جامعه بپردازد.
با این وجود، قرآن کریم با طرح الگوهایى از جوانان شایسته؛ همانند جوانان اصحاب کهف، و برخى از پیامبران جوان الهى و یادآورى برخى از داستان‌ها و نکات اخلاقى و تربیتى، سیماى جوان شایسته و نقش آنان را در جامعه ترسیم می‌کند؛ مانند: تأثیر پرهیزکارى و رعایت تقوا، تحصیل علم و دانش، تلاش و کوشش اجتماعی.


پاسخ تفصیلی


جوانى بهترین و حساس‌ترین دوره عمر هر موجودى بویژه انسان به حساب می‌آید. در همین دوره است که انسان می‌تواند سرنوشت خویش را رقم بزند و افق آینده خود را روشن و درخشان و یا آن‌را تیره و تار سازد. قالب وجودى یک انسان در دوره جوانى شکل می‌گیرد و آینده او هم بر همین اساس رقم می‌خورد. در هر عصرى جوانان بیشتر مورد توجه‌اند و در شکل‌گیرى موضوعات مختلف در جوامع نقش مؤثرى ایفا می‌کنند.
درباره نقش جوانان در جامعه از نگاه قرآن؛ به طور کلی باید گفت: یک انسان مؤمن باید از ابتدای فهم و درکش تا انتهای زندگی نقش مثبتی در جامعه داشته باشد و نیازی نیست که قرآن افراد را در تأثیرگذاری در جامعه با مبنای سنّ جداسازی کند؛ چنان‌که حضرت عیسى(ع)، از ابتدای کودکی با تکلّم در گهواره؛ هم نبوّت خویش و هم عفت و عصمت مادرش را ثابت کرد و هم این تأثیرگذاری را تا پایان حضور خویش در جامعه حفظ کرد:
«[به خاطر بیاور] هنگامى را که خداوند به عیسى بن مریم گفت: یاد کن نعمتى را که به تو و مادرت بخشیدم! زمانى که تو را با “روح القدس” تقویت کردم؛ که در گاهواره و به هنگام بزرگى، با مردم سخن می‌گفتى و هنگامى که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم؛ و هنگامى که به فرمان من، از گل چیزى بصورت پرنده می‌ساختى، و در آن می‌دمیدى، و به فرمان من، پرنده‌اى می‌شد؛ و کور مادرزاد، و مبتلا به بیمارى پیسى را به فرمان من، شفا می‌دادى؛ و مردگان را [نیز] به فرمان من زنده می‌کردى؛ و هنگامى که بنى اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم؛ در آن موقع که دلایل روشن براى آنها آوردى، ولى جمعى از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست».[1]
با این وجود، قرآن کریم با طرح الگوهایى از جوانان شایسته؛ همانند جوانان اصحاب کهف، و برخى از پیامبران جوان الهى و یادآورى برخى از داستان‌ها و نکات اخلاقى و تربیتى، سیماى جوان شایسته و نقش آنان را در جامعه ترسیم می‌کند.
به هر حال در برخی امور، تفاوتی میان جوان و کهنسال نیست و همه وظیفه‌ای یکسان دارند، اما در مواردی، عنصر جوانی در انجام وظیفه، نقش پررنگ‌تری خواهد داشت.
نقش جوانان در جامعه از نگاه قرآن
1. تأثیر پرهیزکارى و رعایت تقوای جوانان بر افراد جامعه
قرآن کریم همه مردم را به تقوای الهی امر می‌کند: «و از خدا پروا نمایید و بدانید خدا با پرهیزکاران است».[2] یک جوان به عنوان یکی از اقشار جامعه، کسى است که تقوا و پرهیزکارى را پیشه می‌کند. جوانی که می‌خواهد کار و کوشش او چه در مرحله عبادت و چه در زمینه خدمت به خلق خدا و چه در اعمال خیر اجتماعی مورد قبول خدای تعالی قرار گیرد و به بهشت ابد راه یابد، واجب است تقوا پیشه کند.
افزایش روزافزون گناه و انحرافات اخلاقی در جامعه و اثرات منفی آن بر اخلاق و بهداشت روانی، تا حد زیادی به این بر می‌گردد که غرایز، هوای نفس و وسوسه‌های شیطانی همواره انسان را به طغیان، خیانت، خودخواهی و انواع مفاسد دیگر وا می‌دارد. طبعاً اگر این غرایز و امیال نفسانی مطلق و آزاد گذاشته شوند و جوانان هیچ‌گونه کنترلی بر آنها نداشته باشند پیامدهای بسیار نامطلوبی در بهداشت روانی فرد و جامعه به همراه خواهد داشت. به همین جهت؛ در آموزه‌های قرآنی، «تقوا» یک مفهوم محوری، و بهترین ره توشه انسان در سیر الی الله است و در قرآن، از تقوا به شرط قبولی اعمال، ملاک کرامت و ارزش انسان، و نیرویی که به وسیله آن می‌توان حق را از باطل تشخیص داد، یاد شده است.
بنابراین، مجهز شدن جوان به تقوا و پرهیزکاری و حضور او در اجتماع با همین خصیصه، آثار معنوی و اخلاقی شایسته‌ای در جامعه دارد.
2. تحصیل علم و دانش
اسلام به فراگیرى علم و دانش تأکید بسیار دارد و اولین آیه‌اى که نازل شده به خواندن و نوشتن امر کرده است: «بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید، همان کسى که انسان را از خون بسته‌اى خلق کرد… همان کسى که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمی‌دانست یاد داد».[3]
اصلاح جوامع انسانى از قلم‌هاى مؤمن شروع می‌شود و فساد و تباهى اجتماعات نیز از قلم‌هاى مسموم و فاسد مایه می‌گیرد. بی‌جهت نیست که قرآن به قلم و آنچه با قلم می‌نویسند، سوگند یاد می‌کند. قلمى که می‌توان به واسطه آن علم را منتشر و در سینه تاریخ ماندگار کرد.
قرآن تحصیل علم و دانش را پایه و مقدمه تربیت و تزکیه، و تعلیم را یکى از اهداف پیامبران بر می‌شمارد و هیچ‌وقت عالمان و دانشمندان را با جاهلان مساوى نمی‌داند: «آیا کسانى که می‌دانند با کسانى که نمی‌دانند برابرند؟».[4]
گفتنی است؛ علم به دانشى گفته می‌شود که در طریق خدمت و صلاح مردم و شناخت معبود باشد و اگر مایه غرور و غفلت و ظلم و فساد باشد، قیل و قالى بیش نیست.
با توجه به این‌که جوانان استعداد و توانایی بیشتری در آموختن دارند، باید با توجه به مبانى دینى، به تحصیل علم بپردازند و نقش خود را در عقب‌ماندگى و رشد نیافتگى مسلمانان که ریشه در ظلم حاکمان ظالم و فاسد و توطئه دشمنان اسلام دارد، ایفا نمایند و تأثیرگذار باشند.
3. عدالت‌طلبى و حمایت از مظلومان
از آن‌جا که جوان هنوز در نابرابری‌هاى محیط غرق نشده و به آن خو نگرفته و آلوده نشده است، صفت عدالت‌طلبى و حمایت از مظلومان در او بیشتر تجلّى دارد. قرآن کریم به نمونه‌هایى در این‌باره اشاره می‌کند؛ از جمله این جوانان عدالت‌طلب و حامى مظلوم، حضرت موسى(ع) است. در سوره قصص، آیات 15 و 23 ـ 28، آمده است که حضرت موسى(ع) جوانى عدالت‌طلب و حامى مظلومان بود. به همین جهت در سرزمین مصر به حمایت از شخص مظلومى برخاست و در مدین نیز جوان‌مردانه به کمک دختران حضرت شعیب رفت و براى گوسفندان آنها از چاه آب کشید.
4. تلاش و کوشش اجتماعی
دوره جوانى؛ زمان تلاش، کوشش، تحرک و نشاط است. قرآن کریم حضرت موسى(ع) را سمبل و الگوى یک جوان فعال، تلاشگر و پرتحرک معرفى می‌کند که بدون سرمایه و ثروت، تن به کار دشواری داده و سال‌ها براى حضرت شعیب(ع) کار کرد و بعد از انتخاب همسر و تشکیل خانواده، با ثروت کافی به شهر خود (مصر) بازگشت. یک جوان باید با اراده و پشت کارى قوى و عزمى راسخ بکوشد و از کار و تلاش نهراسد و از بحران‌ها و فراز و فرودهاى زندگى به سلامت عبور کند.
5. حق‌پذیرى
جوانان زودتر به حقایق دل می‌بندند و در عمل نیز بی‌باک و جسورند و اگر چیزى را حق ببینند، در تثبیت آن مقاومت می‌کنند. قرآن کریم، برخى از جوانان اصحاب کهف را چنین می‌داند و می‌فرماید: «ما داستان آنان را به حق براى تو بازگو می‌کنیم، آنها جوانانى بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم».[5]
و در جایى دیگر داستان جوانى (حضرت اسماعیل) را که حاضر شد در راه حق حتى جان خود را فدا کند یادآور می‌شود و می‌فرماید: «هنگامى که [حضرت ابراهیم] با او (حضرت اسماعیل) به مقام سعى رسید، گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را قربانی می‌کنم، نظر تو چیست؟! گفت: هر چه دستور دارى اجرا کن؛ به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت».[6]
از آیات یاد شده برمی‌آید که یک جوان مؤمن و شایسته باید در مقابل حقایق اجتماعی و دینی سر تعظیم و تسلیم فرود آورد و با حق‌پذیری ایفای نقش در جامعه نماید.
6. خوش اخلاقى و تواضع در برابر مردم
حضرت لقمان به فرزند جوانش سفارش‌های فراوانی دارد که در قرآن بدان اشاره شده است: «[پسرم] با بی‌اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد».[7]
لقمان حکیم در این آیه ‌از دو صفت بسیار زشت ناپسند که مایه از هم پاشیدن روابط صمیمانه اجتماعى است اشاره می‌کند: یکى تکبّر و بی‌اعتنایى، و دیگر غرور و خودپسندى است که هر دو در این جهت مشترک‌اند که انسان را در عالمى از توهم و پندار و خودبرتربینى فرو می‌برند، و رابطه او را از دیگران قطع می‌کنند.[8]
7. امر به معروف و نهى از منکر
یک جوان شایسته باید مردم را از منکرات و زشتی‌ها نهى و به خوبی‌ها دعوت کند و در برابر سختی‌ها و مشکلات صبور باشد؛ حضرت لقمان این نقش آفرینی را به فرزند جوانش سفارش می‌کند: «پسرم نماز را به پا دار و امر به معروف و نهى از منکر کن و در برابر مصایبى که به تو می‌رسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است».[9]

 

——————————————————————————–

[1]. مائده، 110.

[2]. بقره، 194.

[3]. علق، 1 – 5.

[4]. زمر، 9.

[5]. کهف، 13.

[6]. صافات، 102.

[7]. لقمان، 18.

[8]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏17، ص 54، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[9]. لقمان، 17.

 نظر دهید »

خصوصیات یک مدیر لایق و شایسته از دیدگاه اسلام

14 اردیبهشت 1396 توسط حاتم

در سوره احزاب آیه 21 می‏فرماید:«اقتدا به رسول خدا(ص)اسوه‏ و الگوی شایسته‏ای است برای کسی که به ثواب خداوند در روز قیامت امیدوار باشد و یاد خدا را بسیار کند.در قاموس و چارچوب‏ چنین مدیریتی انتظار می‏رود که مدیران لایق از صفات ذیل‏ برخوردار باشند:


1-داشتن ایمان و ارتباط با خداوند
2-داشتن مهر و عطوفت نسبت به مردم
3-داشتن سعه صدر
4-داشتن صبر و شکیبایی در برخورد با مسائل‏ 5-داشتن شایستگی و لیاقت در انجام امور
6-ریاست‏طلب و خودکامه نبودن
7-اطاعت نمودن کارگزاران از مدیر در جایگاه حق سنت الهی این گونه است که هر اندازه رابطه‏ میان انسان و خدا اصلاح شود به همان اندازه‏ رابطه انسان با عالم اصلاح می‏شود
8-تفویض اختیار و مسئولیت‏خواهی،کنترل و نظارت
9-شور و مشورت با افراد صالح و شایسته
10-وفای به عهد
11-عدم احتجاب و احتراز از فاصله گرفتن از مردم
12-عدم سوء استفاده مدیر و وابستگان از امکانات
13-داشتن روحیه انتقادپذیری
14-برقراری عدالت
15-قضاوت و داوری
در اینجا به تفضیل هر یک از صفات و ویژگی‏ها تبیین و تحلیل می‏شود.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 96

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس