• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

به مناسبت سیزدهمین سالگرد شهادت شهید والامقام سپهبد علی صیاد شیرازی

22 فروردین 1392 توسط حاتم

آغاز كلامش پس از ذكر نام خدا هميشه دعاي فرج بود

تا آن زمان او را از نزديك نديده بودم. فقط يادم مي‌آيد كه در ايام و سال‌هاي دفاع مقدس گاه نام پرآوازه او را از راديو و تلويزيون مي‌شنيدم كه گوينده اخبار مي‌گفت: «فرمانده نيروي زميني ارتش، سرهنگ علي صياد شيرازي… اما وقتي براي اولين بار چهره با اراده، جدّي، مصمّم و پر ابهّت او را در دانشگاه افسري امام علي(ع) از نزديك ديدم، دريافتم كه علي صياد شيرازي نيز به مولاي خود اقتدا كرده و از خرمن فضايل و خصايل مولاي خويش، فضيلت‌هاي بسياري را گلچين كرده است. اندام متوسطي داشت اما به راستي چون مولاي خويش داراي جاذبه و دافعه‌هاي بسياري بود. با زيردستان بسيار رئوف و خاضع بود، اما دشمنان از شنيدن نامش در هراس بودند.
پس از خاتمه سال‌هاي جانسوز دفاع مقدس، كوله‌بار سنگيني از تجربه را به دوش مي‌كشيد و براي انتقال اين تجربه، اولين بار در دانشگاه افسري امام علي(ع) نيروي زميني ارتش درس محورشناسي (معارف جنگ) را به ابتكار و نوآوري خويش تأسيس و خود هر هفته چهارشنبه ساعت 7 صبح در سالن همايش اين دانشگاه به توصيف و تقرير محورهاي چندگانه جنگ مي‌پرداخت.
آغاز كلامش پس از ذكر نام خدا هميشه دعاي فرج بود و بعد آيه شريفه «رب ادخلني مدخل صدق و اخرجني مخرج صدق…» بود. و به راستي اين دعاي او چقدر زود و به اكمال مستجاب شد. همه مي‌دانند اين شهيد مجسّمه تمام نماي صداقت و اخلاص بود. با صداقت داخل شد و با صداقت و مظلوميت هر چه بيشتر از جهان خاكي به افلاك پركشيد. در پايان درس نيز هميشه دعا مي‌كرد؛ دعاهايي كه از دل بر مي‌آمد و لاجرم بر دل‌ها نيز مي‌نشست و چه دعايي بهتر از دعاي شهادت و چه مرگي با شكوه‌تر از شهادت؟ شهادتي در عين اخلاص محض و مظلوميت بي‌انتها.
در درس‌هايش مي‌گفت كه در عمليات‌هاي مختلف چه رنج‌ها و مصيبت‌هايي را كه تحمل نكرده و دم بر نياورده است و به خاطر حفظ وحدت و انسجام نيروهاي مسلح هيچ نگفته است. مي‌گفت كه در كردستان 40 روز در محاصره بوديم و آذوقه و آب نداشتيم و به مولايمان حسين(ع) اقتدا كرديم، ليكن ذلت شكست و تسليم را نپذيرفتيم. مي‌گفت در شب‌هاي عمليات براي حفظ وحدت فرماندهي چقدر سكوت كردم و نظريات كارشناسي نشده را شنيدم و گاهي و به جور پذيرفتم تا فقط اتحاد ملي و وحدت فرماندهي در جنگ لطمه نبيند و اقتدار جبهه توحيد در چشم دشمن سست ننمايد و دشمن بعثي به تفرقه در جبهه توحيد دلشاد نشود و به آن دل نبندد

مي‌گفت: در عمليات مرصاد كه هماهنگي نيروهاي هوايي، زميني و هوانيروز با من بود، تمام مدت با بالگرد به اين سو و آن سو مي‌رفتم و در طول 24 ساعت فقط 10 دقيقه سوار بر بالگرد، خواب چشمان با بصيرت، تيزبين و هميشه بيدار او را در ربوده است، تا دست‌كم جسم خسته او آرامش چند لحظه‌اي بيابد و ياراي تحمل جان خستگي‌ناپذير او را داشته باشد.
آري، به حقيقت جسم او ديگر از همراهي با اين روح سترگ به ستوه آمده بود. وقتي به اتفاق ايشان با دو گردان از دانشجويان دانشگاه افسري امام علي(ع) براي توجيه عملي درس محورشناسي (معارف جنگ) به كردستان عزيمت كرديم، متوجه شديم كه به استقبال ما آمده‌اند: از استاندار گرفته تا فرماندهان لشكر و تيپ، از ارتش و سپاه و نيروهاي انتظامي و مردمي در انتظار رؤيت اين فرمانده دوست داشتني اوقات زيادي سپري كرده‌اند و وقتي شهيد صياد به آنان شكوه كرد كه «چرا منتظرما مانده‌ايد»، يكي از فرماندهان همرزم به او گفت؛ براي شما بايد سال‌ها چشم به راه ايستاد؛ زيرا گذر تاريخ كمتر امثال شما را به خود مي‌بيند و تجربه مي‌كند.
بسياري او را «فاتح كردستان» مي‌دانستند و بسياري ديگر با ديدن او به ياد لحظه‌هاي مقاومت و شهادت مي‌افتادند. وقتي در هواي سرد كردستان دانشجويان شب را در چادرهاي 10 نفره سپري كردند و همه فرماندهان در اتاق‌هاي مخصوص مشغول استراحت بودند، ناگاه ديدم كه درب چادر ما باز شد و فردي در پايين چادر دراز كشيد و به استراحت پرداخت و قبل از اذان صبح مشغول نماز شب و راز و نياز با معشوق خويش گشت و به هنگام اذان صبح چادر ما را ترك كرد تا به نماز جماعت برسد. آري! اين چهره مردمي، خاشع و شب زنده‌دار كسي جز شهيد صياد شيرازي نبود.
معمولاً در مأموريت‌هاي نظامي وقت خاصي جهت ورزش تخصيص داده نمي‌شود، اما ايشان حتي در حين مأموريت نيز هر روز صبح، برابر برنامه سين، ورزش صبحگاهي خويش را نيز انجام مي‌دادند. در چهره‌اش علاوه بر معصوميت و مظلوميت، اراده و توان عجيبي موج مي‌زد. به‌گونه‌اي كه خيلي‌ها مقهور چشمان مصمّم او مي‌شدند. با اندك نگاه سطحي به ظاهر اين بزرگوار، مي‌شد استنباط كرد كه نمونه بي‌بديل زهد شبانه و رادمردي روزانه است، رادمردي كه جميع خصايل را در خود جمع كرده بود و چون سالك طريق الي‌الله صرفاً به «وصال معشوق» مي‌انديشيد.
آري! در نهايت نيز اين صياد هميشه مجاهد توانست صيد خود را بيابد و صيد او همان شهادت بود و به راستي كه صياد هميشه مجاهد، سال‌ها به دنبال صيد شهادت بود. شايد برخي با ذهن عقل معاش بينديشند كه شهيد صياد صيد دام منافقان شد، ليكن بايد گفت كه خير! اين شهيد بزرگوار بود كه توانست آخرالامر شهادت صيد نمايد و زندگي ملكوتي خويش را از دريچه شهادت تداوم بخشد و ابدي كند. او توانست روح بزرگش را از تنها هستي بخش جهان مستفيض كرده و جوهر غير سرمد خويش را از جهان سرمدي رهانيده و با نظاره ملكوت سيراب كند.

روح همه شهدا شاد و يادشان هميشه ماندگار باد

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران

 نظر دهید »

دل را خدایی می کند

22 فروردین 1392 توسط حاتم

همین تربت پاك شهیدان است كه تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.

امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»

بسم الله الرّحمن الرّحیم


[مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ]

[فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلا][1]

«از مؤمنان کسانی هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستاده‏اند؛ بعضى عهد خود را ادا کردند و بعضى در انتظارند ولی هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند».


شهدا صادقانه به عهد خود با خدا وفا کردند و رفتند و در حفظ نظام اسلامی از بذل جان دریغ ننمودند و شما با نظر به حضرت صاحب‌الأمر(عج) به زیارت آن‌ها می‌روید تا به زیارت کسانی رفته باشید که قلب مبارک حضرت زهراi را شاد کردند. پس با توسلِ پی در پی به حضرت صدیقه‌ی طاهرهi سفر را شروع کنید و ادامه دهید.

حضرت امیرالمؤمنینu در مسیر خود به سوی صفین چون به محلی رسیدند که بعداً حضرت سیدالشهداءu و اصحاب آن حضرت شهید شدند، در آن محل از اسب پیاده شدند و در حالی که چون باران اشک می‌ریختند، ‌فرمودند: «هَذَا مُنَاخُ رِكَابِهِمْ وَ هَذَا مُلْقَى رِحَالِهِمْ وَ هٰهُنَا تُهَرَاقُ دِمَاؤُهُمْ طُوبَى لَكِ مِنْ تُرْبَةٍ عَلَيْكِ تُهَرَاقُ دِمَاءُ الْأَحِبَّة». اين‌جا محل فرود آمدنشان است، اين‌جا محل اثاث و خيمه‏گاه آنان مي‌باشد، اين‌جا خونشان ريخته خواهد شد، خوشا خاكى كه خون‌هاى محبوب‏های خدا بر روى آن ريخته خواهد شد. و شما نیز به زیارت تربت‌هایی آمده‌اید که خون بهترین بنده‌های خدا در این عصر بر روی آن ریخته است.

آری محل شهادت یاران اسلام دل‌ها را خدایی می‌کند و تا ابد حضور روح شهداء در محل شهادتشان راه اُنس با خدا خواهد بود. پس باید به زیارت آن مکان‌ها شتاب کنیم و در آن‌جا اُنس با خدا را……………..

 

به نقل از سایت لب المیزان

 نظر دهید »

همدردی به روش شهید صیاد شیرازی

22 فروردین 1392 توسط حاتم

مادر ایشان از کودکی سپهبد اینگونه تعریف می‌کند: *علی یک همکلاسی داشت که پدرش رفتگر بود. زمستان آن سال خیلی سرد بود و من یک بارانی گرم برای علی گرفتم یک بار بعد از این که علی به مدرسه رفت به حیاط که رفتم دیدم بارانی خود را نپوشیده و روی سکوی ایوان گذاشته و رفته است. وقتی برگشت ازش پرسیدم علی جان چرا بارانی ات را تنت نکردی!؟ گفت همکلاسی ام پدرش رفتگر است با هم به مدرسه می‌رویم او بارانی ندارد و سردش می‌شود من هم تنم نمی‌کنم تا او سردش نشود! آنقدر بارانی اش را نپوشید تا آخر مجبور شدم برای همکلاسی اش بارانی گرمی‌تهیه کنم و به یک بهانه ای هدیه کنم و بعد از آن علی بارانی اش را می‌پوشید و به مدرسه می‌رفت. همیشه نسبت به بچه‌هایی که نداشتند و مستضعف بودند بسیار حساس بود.و به آنها رسیدگی می‌کردند و چون درسش هم خوب بود از نظر درسی هم به بچه‌های ضعیف تر کمک می‌کرد اصلا هر کس علی را می‌شناخت عاشقش می‌شد همه دوستان و آشنایان و همسایه‌ها همیشه آرزویشان این بود که فرزندی مانند علی داشته باشند.

شادی روح تمامی شهدا صلوات

 

 نظر دهید »

دو رکعت نماز با آرامش تمام

21 فروردین 1392 توسط حاتم

در دژبانی بغداد ما را که مجروح و سالم مخلوط بودیم، در سالنی کثیف و بدون امکانات رها کردند. آن شب هر کس در وضعی نامناسب بر زمین افتاده بود و من که در حال تماشای وضعیت غمبار خود و دوستانم بودم، به خواب رفتم.
سپیده دم فردا با صدای اذان یکی از رزمندگان دربند، از خواب بیدار شدم. مقداری آب داخل یک سطل بود که تعدادی از بچه ها وضو گرفتند و بقیه تیمم کردند؛ سپس همگی در صف های به هم فشره برای برپایی نماز جماعت ایستادیم. بی توجه به دشمن، رزمنده ای به عنوان امام جماعت جلو ایستاد و دو رکعت نماز با متانت و آرامش اقامه شد. سربازان عراقی شگفت زده از این همه جرأت و وقار، پشت پنجره به تماشایمان ایستاده بودند و تردید و دو دلی بر تمام وجود آن ها سیطره یافته بود. « ما با که می جنگیم؟ این ها که در این شرایط سخت چنین استوار و جسور با پیکرهای مجروح، خالصانه با خدای خویش راز و نیاز می کنند، آیا نامسلمانند »؟
پس از سلام نماز و تکبیر، شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر صدام را بی هیچ لرزش صدا فریاد زدیم و یکی از دوستان نیز تعقیبات نماز را با صدایی حزین و بلند قرائت کرد. سربازان با دستور فرمانده ی خود فوری به داخل ریختند و امام جماعت و مکبّر را بیرون بردند و آن ها را به باد کتک و ناسزا گرفتند. نزدیک به بیست سرباز با کابل و لگد بر پیکر ناتوان آن نمازگزاران بسیجی می زدند تا شاید بتوانند از اقامه ی نماز جلوگیری کنند.

راوی :محمدحسین رافعی

برگرفته از : کتاب قصه ی نماز آزادگان، صفحه:۲۰۱

 نظر دهید »

از زبان مادر شهید صیاد بشنوید

21 فروردین 1392 توسط حاتم

وقتي به خانه اش مي رفتم، موقع برگشت مرا تا پله هاي هواپيما همراهي مي کرد و سپس به محل کارش که در ميدان توپخانه بود، مي رفت.

وقت اذان، سجاده را پهن مي کرد، کفش هايم را جفت مي کرد، رختخوابم را پهن و جمع مي کرد. يک وقتي در ماه مبارک رمضان زنگ زد که: “مادر! خانم من تنهاست و من براي مأموريت بايد به جبهه بروم. “گفتم: “روزه ام را چه کنم؟ ” گفت: “کاري مي کنم جوري راه بيفتيد که باطل نشود. ”

يا يک موقعي خسته بود و لباس هايش مانده بود و من شستم. وقتي متوجه شد، گفت که ديگر اجازه ندهند من دست به سياه و سفيد بزنم و گرنه ناراحت مي شود.

خاطراتي از شهيد علي صياد شيرازي برگرفته از کتاب صياد به روايت مادرش

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 24

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس