• خانه 
  • امامان در عالم مثال به چه کیفیت بودند؟ 
  • تماس  
  • ورود 

ریشه طغیان انسان چیست

07 اردیبهشت 1392 توسط حاتم

ریشه طغیان انسان دو چیز است:

۱ - خود را بی‏‌نیاز می‏‌بیند. «رَّآهُ اسْتَغْنَی».(آیه ۷ سوره «علق»)

۲ - دیگر آنکه خدا را نمی‏‌بیند و گمان می‏‌کند خدا هم او را نمی‏‌بیند. «ألم یعلم بانّ اللّه یری»(آیه 14 سوره علق)

 نظر دهید »

این مکان مجهز به دوربین مدار بسته است

07 اردیبهشت 1392 توسط حاتم

یکی از مشتریان داشت به صاحب فروشگاه می‌گفت که امروز برخی از مردم به شعار “این مکان مجهز به دوربین مدار بسته است” بیشتر توجه می‌کنند تا اینکه “خدا همواره ما را می‌بیند و ما همواره در محضر او هستیم.” این حرف خیلی من را به فکر فرو برد.

راست می گفت اگه این جمله را در یه مکان یا فروشگاهی ببینیم حواسمونا خیلی جمع می کنیم کاری یا حرکتی نکنیم که دور از ادب باشه اما یادمون میره که خداوند همواره ما را می بینه و ادب نمی کنیم و هر کاری دلمون میخواد انجام میدیم.

شما چی فکر میکنید؟


 نظر دهید »

حکایت آقای قرائتی، گریه میرزا جواد آقا تهرانی را در آورد

05 اردیبهشت 1392 توسط حاتم

در همه ی اعمال انسان از هر چیزی مهمتر اخلاص است. روایات و آیات متعددی در این رابطه وجود دارد.

حضرت فاطمه سلام الله علیها در این رابطه فرموده اند: “مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَیْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ

هر کس که عبادت خالص خود را به سوى خدا بالا بفرستد خداى عزّ و جلّ بالاترین مصلحت را برایش فرو مى فرستد."(۱)

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در برنامه ی سمت خدا در رابطه با اخلاص خاطره ای را نقل می کند و می گوید: آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی از علما درجه یک مشهد بودند، زمان طاغوت از من دعوت کردند که برای تدریس روش کلاس داری به مشهد بروم و طلبه های مشهد را آموزش دهم. من خانه قم را دادم و برای یک سال خانه ای در مشهد اجاره کردم. یک عهدی با امام رضا بستم که یک سال هرگونه کلاس درسی شامل حوزه ، دانشگاه و دبیرستان در مشهد داشته باشم و هیچ حقوق و تشکری نمی خواهم ، در عوض شما از خدا بخواه من آخوند مخلص بشوم.

بعد از سه چهار ماه سر کلاس طلبه ها بودم و هنگام خروج به علت اینکه کلاس شلوغ بود، یکی از طلبه ها مرا دید و جلو تر از من خارج شد، من دوست داشتم که احتراما به من تعارف کند. در همین لحظه متاثر شدم که بر عهد خود نبودم و فهمیدم که طبق آیه های سوره ی انسان اخلاص نداشتم. رفتم و گوشه ای از مسجد نشستم و سپس نزد آیت الله تهرانی رفتم و گفتم که یادتان هست که به گفته ی شما به اینجا آمدم، چند ماه نیز تدریس کردم و هیچ حقوقی هم نگرفتم؛ اما امروز یک دسته گل به آب دادم. نه پول گرفتم و نه آخرت دارم، ایشان پرسیدند چرا، گفتم چون هنگام خروج دیدم به من تعارف نشد یه جوری شدم. ایشان بعد از این داستان شدیدا گریه می کردند و فریاد می کشیدند و من هم ناراحت بودم که چه شده است و از ایشان می خواستم که گریه نکند. ولی آنچنان گریه شدید شده بود که اشک از محاسن ایشان می چکید.

گریه که تمام شد به من گفتند : برو به حرم و از امام رضا (ع) تشکر کن که وسط عمرت فهمیدی که مخلص نیستی من امروزکه ۸۰ سال دارم می گویم که دم درب باید به من تعارف کنند.

هدف و غایت دین به گفته ی امام علی علیه السلام همین اخلاص است (۲) و باید به گونه ای باشیم که همه کارهایمان برای خداوند باشد.

۱- بحار الانوار ج ۶۷ ص ۲۴۹

۲- اَلإخْلاصُ غایَةُ الدِّینِ.(غررالحکم، ح ۱۳۴۰)


 نظر دهید »

ببینید به خدا چقدر اعتماد دارید؟

02 اردیبهشت 1392 توسط حاتم

در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است.
به او گفت:
چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی؟
جواب داد که:
من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا میدهد، پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟
آن مرد عارف که از عرفای بزرگ ایران بود، می گوید:
“از خودم شرم کردم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم…!”

 نظر دهید »

راهی برای بخشش سریع گناهان

27 فروردین 1392 توسط حاتم

توبه از گناهان با در نظر گرفتن شرایط و مقدماتی بسیار هموارتر از همیشه خواهد بود. گاهی اوقات انسان به خاطر عدم توجه به یک امر، عمری را در سرگردانی و ضلالت سپری می کند. برای بخشش گناهان پیامبر اسلام راهی بسیار سریع معرفی می کند:

شخصی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسید و اسلام را پذیرفت . سپس سئوال کرد: اگر من گناه بزرگی مرتکب شده باشم توبه من پذیرفته می شود؟

آن حضرت فرمودند: خداوند توّاب و رحیم است. عرض کرد: ای رسول گناه من بسیار عظیم و بزرگ است.

حضرت فرمود: وای بر تو ! هر قدر گناه تو بزرگ باشد عفو خدا از آن بزرگتر است.

عرض کرد: اکنون که چنین می گویی بدان من در جاهلیت به سفر دوری رفته بودم در حالی که همسرم باردار بود. پس از چهار سال بازگشتم همسرم به استقبال من آمد. نگاه کردم دخترکی در خانه دیدم. پرسیدم دختر کیست؟ گفت دختر یکی از همسایگان است. من فکر کردم ساعتی بعد به خانه می رود. اما با تعجب دیدم به خانه خود نرفت، غافل از اینکه او دختر من است و مادرش این واقعیت را مکتوم و پنهان می دارد تا مبادا به دست من کشته شود. سرانجام گفتم راستش را بگو این دختر کیست؟ گفت به خاطر داری هنگامی که به سفر رفتی باردار بودم. این نتیجه همان حمل است و دختر تو می باشد. آن شب را با کمال ناراحتی خوابیدم. گاهی به خواب می رفتم و گاهی بیدار می شدم، صبح نزدیک شده بود از بستر برخاستم و کنار بستر دخترک رفتم در کنار مادرش به خواب رفته بود . او را از بستر بیرون کشیدم و بیدارش نمودم. گفتم همراه من به نخلستان بیا. او بدنبال من حرکت می کرد تا نزدیک نخلستان رسیدیم من شروع به کندن حفره ای کردم، او به من کمک می کرد که خاک را بیرون آورم. هنگامی که گودال آماده شد من زیر بغل او را گرفتم و در وسط حفره افکندم… در این هنگام هر دو چشم پیامبر پر از اشک شد…سپس دست چپم را به کتف او گذاشتم که بیرون نیاید و با دست راست خاک بر او می افشاندم او پیوسته دست و پا می زد و مظلومانه فریاد می کشید: پدر جان با من چه کردی؟ در این هنگام مقداری خاک به روی موهای صورت من ریخت او دستش را دراز کرد و خاک از صورتم پاک نمود ولی همچنان با قساوت خاک بر روی او می ریختم تا آخرین ناله هایش در زیر قشر عظیمی از خاک محو شد.

در این هنگام پیامبر در حالی که بسیار ناراحت و پریشان بود و اشکها را از چشم مبارک خویش پاک می کرد، فرمود: اگر نه این بود که رحمت خدا بر غضبش پیشی گرفته، لازم بود که هر چه زودتر از تو انتقام بگیرد.

سپس پیامبر از او پرسید آیا مادر داری؟ او در پاسخ گفت که ندارم . پیامبر فرمود خاله چطور ، داری؟ وی در پاسخ گفت آری دارم. حضرت به او گفت تا می تواند به خاله اش خدمت کند تا خداوند توبه ی وی را بپذیرد و او را عفو کند.

 

این موضوع، جایگاه رفیع مادر را نشان می دهد. چرا که رضایت کسی که حتی از نظر جایگاه نزدیک به مادر است نیز می تواند گناه به این بزرگی که نابخشودنی به نظر می رسد را مورد عفو قرار دهد.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 26
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 36

مدرسه علمیه الزهراء خمینی شهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • پزشکی
  • مذهبي
    • اخلاقی
  • مناجات
  • آشپزی
  • خاطرات شهدا و بزرگان
  • خانه داری
  • مهدویت و فرهنگ انتظار در فضای مجازی
  • احادیث نورانی معصومین(ع)
  • چکیده پایان نامه های مدرسه
    • مقاله
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • روانشناسی
  • دل نوشته های یک طلبه
  • سیره اهل بیت علیهم السلام
  • اطلاع رسانی برنامه ناب رسانه
  • کلام ناب بزرگان
  • شعر
  • علما
  • جملات تامل برانگیز
  • خبرهاي مدرسه
    • فرهنگي
    • پژوهش
    • آموزش
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ایامم را به یاد خود آباد ساز و پیوسته در خدمت خویش مستدام دار و کردارم را پذیرا باش.«امیر المومنین(ع)»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس